نوزاد کم‌کم با رشد و نمو و بزرگ شدن خود تحريک بيشترى هم ابراز مى‌کند. از سه ماهگى به بعد روز به روز با قدرت بيشترى پاهاى خود را حرکت مى‌دهد و مرتب دست و پا مى‌زند. حرکت دادن مرتب پاها نوعى ورزش و ايجاد آمادگى براى ايستادن و راه رفتن آينده است، پس بايد به او آزادى عمل داد. وقتى او را بلند کنيم، پاها را دراز مى‌کند و مى‌خواهد براى ايستادن آزمايش نمايد. به‌علاوه حالا ياد گرفته است که اشياء را بگيرد. در آيندهٔ نزديک، بازوها و ستون فقرات آنقدر قوى مى‌شوند که او مى‌تواند خود را برگرداند و روى بازوانش بلند شود، در واقع تمرينات ژيمناستيک انجام مى‌دهد مثلاً با بدن خود پل مى‌زند، تا بالاخره يک روز خود را مى‌نشاند. کم‌کم دست‌ها بالاتر مى‌آيند، او ياد مى‌گيرد که خود را به کمک لبهٔ تخت بلند کند و روى پا بايستد. در ابتدا بى‌‌جرأت است ولى کم‌کم به خود جرأت مى‌دهد که اولين قدم‌ها را در سرتاسر تختخواب بردارد. تختخواب‌هاى مدرن به‌طورى ساخته شده که مى‌توان کف آنها را پائين‌تر قرار داد و بالاخره با قرار دادن آن در پائين‌ترين نقطه از تختخواب‌ مى‌توان ”پارک“ کوچک يا يک ”داربست“ ساخت، که مى‌شود در داخل آن کودک را با خيال راحت و بدون مراقبت، براى دست و پا زدن، و لول زدن تنها گذاشت. تختخواب مکان خوبى بود، ستون فقرات و ماهيچه‌هاى پشت طفل را قوى مى‌کند، او هر وقت بخواهد بايد بخزد و بلولد؛ و پس از آن در اثر خستگى به خواب عميقى فرو خواهد رفت.


اگر تختخواب براى طفل، کوچک باشد مى‌توان يک پارک او تهيه کرد. پارک‌هاى حاضر و آماده‌اى براى فروش پيدا مى‌شود، اما متأسفانه آنها به قدرى سبک وزن مى‌باشد که طفل نيرومند مى‌تواند آن را برگرداند و بيندازد. اگر وسعت اطاق ايجاب نمايد مى‌توان يک پارک بزرگ سفارش داد. پارک لااقل ۸۰ در ۱۰۰ سانتى‌متر بايد باشد و ارتفاع آن ۷۰ سانتى‌متر. هر چه پارک بزرگ‌تر باشد و طفل در آن بهتر بتواند بخزد بهتر و مفيد‌تر خواهد بود. پارک‌هاى بزرگ‌ بهتر است قطعات آن قابل جدا شدن باشد و توسط لولا قطعات يا بخش‌هاى آن به هم متصل شوند و بتوان آنها را جمع کرد. سطح پارک اگر روى ابر (اسفنج) قرار بگيرد طفل نمى‌تواند آن را حرکت دهد، چون به ابر مى‌چسبد و محکم روى آن قرار مى‌گيرد. در سطح داخل پارک يک پوشش قابل شستن مى‌اندازيم، مثلاً از يک حولهٔ حمام استفاده مى‌کنيم. اما چون طفل آن را با حرکات خود اين‌طرف و آن‌طرف مى‌کشد و جمع مى‌کند، پس هدف از پهن کردن آنکه تماس نگرفتن با کف است اجراء نمى‌گردد؛ لذا يک زن و شوهر پزشک پيشنهاد کرده‌اند که از ترکهٔ درخت بيد يک زيرانداز براى کف ”پارک“ بسازيم (شکل الف) چنين زيراندازى ناهموار است، اما براى تکامل پاى کودک بسيار مفيد مى‌باشد و آن را قوى مى‌کند. اين زيرانداز را به آسانى مى‌توان تميز کرد. در فصل سرد بايد با پوششى از پارچه پوشيده شود.


شکل الف
شکل الف

کودک در يک پارک بزرگ مى‌تواند به آسانى خود را به حرکت در آورده و از هر گزندى محفوظ باشد. مادر مى‌تواند او را با خيال آسوده بخود واگذارد، و بدون نگرانى پى کار خود برود؛ در صورتى‌که اگر طفل آزادانه در اطاق بخزد، هر چه دستش برسد در دهان خود مى‌گذارد و ممکن است شئى کوچکى اگر به دستش بيفتد قورت دهد. اشياء روى زمين بديهى است که آلوده و همراه ميکروب انواع بيمارى‌ها خواهد بود که قسمت بيشتر آنها را با کفش‌هاى خود از خيابان به منزل آورده‌ايم. او کشو‌ها را باز مى‌کند، روميزى را پائين مى‌کشد، با اسباب‌ بازى‌هاى خود روى مبل‌ها مى‌کشد و خراش مى‌دهد و بالاخره همه چيز را به هم مى‌ريزد؛ ضرر اين خسارت هم بيشتر از قيمت يک پارک خواهد بود. علاوه بر اين مادر نمى‌تواند او را تنها بگذارد.


نظارت و مراقبت او به قيمت وقت و نيروى اعصابش تمام مى‌شود. وقتى طفل جائى مانند پارک داشته باشد، ديگر مادر زحمت بغل کردن و به اطراف گرداندن او را هم نخواهد داشت. اين بغل کردن و گرداندن طفل موجب عادت کردن او خواهد شد و او مى‌خواهد هميشه روى بازوى مادر باشد. اگر او را زمين بگذاريد فرياد مى‌کشد تا باز به مقصود خود برسد. اين روى بازوهاى مادر بودن علاوه بر توليد زحمت براى مادر، خود طفل را از خزيدن و تحرک‌هاى لازم محروم مى‌کند. بعضى از خميدگى‌هاى ستون فقرات از همين روى بازوهاى مادر قرار گرفتن، نشأت مى‌گيرد. در اطفالى که به حال خود گذارده مى‌شوند، و زيادروى بازوهاى مادر نبوده‌اند و به‌ندرت خميدگى استخوان ديده شده است؛ وقتى طفل به حال خود باشد از روى غريزه حرکاتى را انجام خواهد داد که براى بدنش لازم است و قدرت انجام آنها را دارد، ولى حرکاتى که هنوز وقت آنها نرسيده انجام نخواهد داد.


به همين دليل نبايد به کودک، نشستن، راه رفتن، و يا ايستادن را آموخت. چه خطاهائى که انسان در اثر جاه‌طلبى‌هاى بى‌جا مرتکب نمى‌شوند!؟: پسر صاحبخانه که از فرزند ما يک ماه کوچک‌تر است اکنون مى‌نشيند ولى فرزند ما، با اينکه خيلى نيرومندتر است، هنوز ياد نگرفته است که بنشيند“. موجود کوچکى که از تختخواب بيرون آورده و در آغوش گرفته مى‌شود، حالا بايد نشستن را بياموزد، غافل از اينکه ستون فقرات کوچک او هنوز براى اين کار ضعيف است، و همچنين براى ايستادن و راه رفتن ... پس بايد منتظر بمانيم تا کودک خود به حکم غريزه شخصاً شروع کند. اگر او مستقلاً و با استفاده از نيروى خويش اولين قدم را بردارد بيشتر شاد و مسرور مى‌شود. همچنين در مورد تکامل جمسانى کودک. در نيمهٔ دوم سال نيز وقت معينى را نمى‌توان براى راه رفتن او تعيين کرد. بعضى اطفال در اواخر اولين سال به خوبى راه مى‌روند و عده‌اى ديگر درست در اين وقت تازه شروع به نشستن نموده‌اند. اين هر دو ممکن است سالم باشند و به‌طور طبيعى تکامل يافته باشند. غالباً ديده مى‌شود که اطفال کوچک جثه و سبک وزن زودتر از اطفال درشت و سنگين وزن سر پا مى‌ايستند. کودکان مبتلا به راشيتيسم، نه مى‌خواهند بنشينند، نه بايستند و نه راه بروند. در اين حال کودک، استخوان‌هاى وى قدرت انجام اين اعمال را ندارد. اين عدم استعداد براى ايستادن و راه رفتن ممکن است تا دو سالگى و حتى سه سالگى به‌طول انجامد. واضح است که در اين حال بايد معالجات پزشکى در مورد او شروع شود.


همچنين اگر ساق‌هاى پا به خارج خميده مى‌شوند و از داخل شکل (O) به خود مى‌گيرند، حتماً بايد از پزشک کمک خواست. زيرا ممکن است علت آن، راشيتيسم باشد. علاوه بر خميدگى ساق پاها تغييرات ديگرى در سيستم استخوانى او يافت مى‌شود که از آنها طبيب مى‌تواند راشيتيسم را تشخيص دهد. پزشک حاذق با نگاهى فوراً تشخيص خواهد داد. مادر که هر روز او را مى‌بيند و حمام مى‌کند و تمام بدن او را در دست‌هاى خود دارد، علائم آشکار توقف تکامل طفل از چشم او پوشيده نمى‌ماند، پس به محض اندک ترديدى بايد که طفل خود را هر چه زودتر مورد معاينه قرار دهد و از بد شکل شدن استخوان‌ جلوگيرى نمايد. بهترين آزمايش براى تکامل صحيح استخوان‌ها، جفت شدن به موقع استخوان‌هاى سر است. در بالاى پيشانى نوزاد، هميشه يک حفرهٔ سه گوش قابل لمس و محسوس وجود دارد، به‌نام فونتانل که در صورت تکامل صحيح استخوانى با پايان يافتن اولين سال زندگى به‌قدر نوک انگشت، کوچک مى‌شود، و تدر اواسط دومين سال زندگى طفل، به‌کلى مسدود مى‌گردد.