محسن مخملباف
ریل راهآهن، روز:<br /> مردی با چهرهٔ خشن روی ریل میآید. کلاکتی مکرر وارد کادر شده عناوین فیلم را اعلام میکند. مرد هر لحظه نزدیکتر میشود.<br /> ورودی شهر، لحظهای بعد:<br /> گنبدی در کادر، مرد نشانی در دست به سوی گنبد میرود. اذان مؤذنزاده اردبیلی شنیده میشود. مرد گویی در یک سرازیری فرو میرود.<br /> جلوی درِ یک خانه، ادامه:<br /> مرد در میزند. لحظهای بعد لای در باز میشود. و دستی پیچیده در چادر، لای در دیده میشود. از زنی که پشت در است فقط صدایی شنیده میشود...
فایل(های) الحاقی
فیلمنامه نون و گلدون | non va goldon.doc | 158 KB | application/msword |