ریل راه‎آهن، روز:<br /> مردی با چهرهٔ خشن روی ریل می‏آید. کلاکتی مکرر وارد کادر شده عناوین فیلم را اعلام می‏کند. مرد هر لحظه نزدیک‎تر می‏شود.<br /> ورودی شهر، لحظه‏ای بعد:<br /> گنبدی در کادر، مرد نشانی در دست به سوی گنبد می‏رود. اذان مؤذن‎زاده اردبیلی شنیده می‏شود. مرد گویی در یک سرازیری فرو می‏رود.<br /> جلوی درِ یک خانه، ادامه:<br /> مرد در می‏زند. لحظه‏ای بعد لای در باز می‏شود. و دستی پیچیده در چادر، لای در دیده می‏شود. از زنی که پشت در است فقط صدایی شنیده می‏شود...

فایل(های) الحاقی

فیلمنامه نون و گلدون non va goldon.doc 158 KB application/msword