جبران خلیل جبران
در همان نخستین دیدار، حضور مرا جذب کرد، همان بار که در نمایشگاه طرحهایم در استودیوی آقای دی در حالی که شیای نقرهای را در گردنت لمس کردی به سویم آمدی و پرسیدی: آیا میتوانم برخی از این تابلوها را در مدرسهام نمایش بدهم؟<br /> موافقت کردم، و هرچه صحبت ما بیشتر ادامه مییافت احساس من بهتر و بهتر میشد هنگامی که برای نخستین بار به خانهٔ تو آمدم، احساس کردم فضای اطاق ـ آن کتابها، آن شیوهٔ تزئین خانه ـ تطابقی ژرف با من دارد...
فایل(های) الحاقی
نامههای عاشقانهٔ یک پیامبر | nameha.pdf | 480 KB | application/pdf |