درهای سال باز می‌شود <br /> همچون درهای زبان<br /> بر قلمرو ناشناخته‌ها.<br /> دیشب با من به زبان آوردی:<br /> ـ فردا<br /> باید نشانه‌ای اندیشید<br /> دورنمائی ترسیم کرد<br /> طرحی افکند<br /> بر صفحهٔ مضاعف روز<br /> و کاغذ.<br /> فردا می‌باید<br /> دیگر باز<br /> واقعیت این جهان را باز آفرید...

فایل(های) الحاقی

شعرهای اُکتاویو پاز octavio paz.pdf 191 KB application/pdf