غزل شروع شد و ساعتت به را افتاد<br /> و ساعتت عدد پنج را نشان می‌داد<br /> تو ۵ و ۵ دقیقه به راه افتادی<br /> بدون چتر دویدی به سوی او در باد<br /> و باد ـ صفحهٔ کاغذ ـ پر از عدد شده بود<br /> ۴، ۵، ۴۰، ۲۰، ۱۴، ۷۰<br /> پر از حروف و عدد ـ مثل صفحهٔ تقویم ـ <br /> پر از علامت عاشق...

فایل(های) الحاقی

پروندهٔ برزخ parvandeye-barzakh.pdf 816 KB application/pdf