هومن عزیزی
غزل شروع شد و ساعتت به را افتاد<br /> و ساعتت عدد پنج را نشان میداد<br /> تو ۵ و ۵ دقیقه به راه افتادی<br /> بدون چتر دویدی به سوی او در باد<br /> و باد ـ صفحهٔ کاغذ ـ پر از عدد شده بود<br /> ۴، ۵، ۴۰، ۲۰، ۱۴، ۷۰<br /> پر از حروف و عدد ـ مثل صفحهٔ تقویم ـ <br /> پر از علامت عاشق...
فایل(های) الحاقی
پروندهٔ برزخ | parvandeye-barzakh.pdf | 816 KB | application/pdf |