داستان یوسف و برادرانش<br /> الف لام را، آنها آیات کتاب روشنگرند‌ ـ ما آن را به‌صورت یک قرآن عربی فرو فرستادیم تا شاید خرد بورزید ـ ما به‌واسطهٔ آنکه این قرآن را بر تو وحی کردیم، بهترین داستان‌ها را برایت حکایت می‌کنیم، هرچند که پیشتر از آن از ناآگاهان بودی ـ آنگاه که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که بر من سجده گرند ـ پدر گفت: فرزندم! رویایت را برای برادرانت بازگو مکن که نیرنگی برایت به‌کار برند، همانا شیطان برای انسان یک دشمن آشکار است. ـ به این سان پروردگارت تو را بر می‌گزیند و تفسیر سخن‌ها را به تو می‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب به کمال می‌رساند همان‌گونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق به کمال رساند همانا پروردگارت دانا و با حکمت است... .

فایل(های) الحاقی

داستان‌های قرآن کریم dastan.pdf 336 KB application/pdf