کارل مارکس در پیشگفتار اثر خود موسوم به ”دربارهٔ انتقاد از علم اقتصاد“ چاپ برلین ۱۸۵۹ حکایت میکند که چگونه ما در سال ۱۸۴۵ در بروکسل تصمیم گرفتیم ”مشترکاً نظریات خودمان“، یعنی استنباط مادی تاریخ را بهطور عمده بهوسیلهٔ مارکس ”ساخته و پرداخته شده بود ـ بهمثابه نقطهٔ مقابل نظریات ایدئولوژیک فلسفه آلمان تنظیم نمائیم و در ماهیت امر حساب خود را با وجدان فلسفهٔ ما بعد هگل عملی شد مدتەا بود که دستنویس ـ به حجم دو جلد ضخیم و به قطع خشتی ـ به محل طبع یعنی وستفالی فرستاده شده بود که ما را مطلع ساختند تغییراتی که در اوضاع رخداده طبع کتاب را محال میسازد... . “ اثری که در برابر ماست ما را به دورانی باز میگرداند که از لحاظ زمانی به قدر یک نسل انسانی از ما عقبتر است ولی برای نسل کنونی آلمان چنان بیگانه شده است که گوئی قرنی تمام آنرا از ما جدا میسازد، با این حال این دوران دوران آماده شدن آلمان برای انقلاب سال ۱۸۴۸ بود و آنچه که بعدها در نزد ما رخ داد تنها ادامهٔ سال ۱۸۴۸ و اجرای وصایای معنوی انقلاب بود... .
فایل(های) الحاقی
لودویک فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی | Classic.pdf | 189 KB | application/pdf |