شرق شناسی و تاریخ نگاری معاصر

روابط ایران و اروپا در ادوار تاریخی مختلف، اشکال متفاوتی به خود گرفته است. به هر اندازه که این روابط گسترده تر می شد، نیاز به مطالعه و شناخت ایران برای اروپاییان بیش تر احساس می گردید. در یک نگاه می توان گفت مطالعات غربی ها درباره شرق در دو مقطع و دارای دو سیر و جهت بوده است:<br /> 1. روزگاری که مطالعات شرق شناسانه زمینه ساز سلطه و استعمار اروپا و غرب است؛ در این مقطع، شرق و آداب و سنن ملل شرق با نظر تحقیر و تخطئه، و نمادی از عقب ماندگی و توحش مورد مطالعه و نگارش قرار می گیرد؛<br /> 2. روزگاری که نهضت های ضداستعماری در کشورهای شرقی پا می گیرد. در این مقطع، شرق شناسی چهره عوض می کند و تحقیر، جای خود را به تعظیم و تکریم می دهد، اما به دنبال کسب این نتیجه که شرقی ها در شناخت خود، چشم به دهان غربی ها داشته باشند و در نهایت، با ملاک های غربی به شناخت و نقد خویش بپردازند.<br /> باید گفت شرق شناسی، اولاً معلول بسط غرب جدید است و ثانیا لااقل در نطفه خود، خاستگاه سیاسی ـ اقتصادی (استعماری) داشته است.<br /> احمد رهدار در نوشتار حاضر کوشده است تا ضمن بررسی معنی و مفهوم شرق شناسی و تاریخچه و ادوار شرق شناسی، تاثیرات شرق شناسی بر مطالعات شرقی، اسلام و مطالعات ایران شناسی را مورد کنکاش قرار دهد.<br /> رهدار در پایان چنین نتیجه گرفته است که:<br /> به نظر می رسد اگر از معدود تحقیقاتی که با رویکردی منصفانه از جانب برخی غربی ها در مورد شرق انجام گرفته بگذریم، باید اذعان کنیم که تحقیقات شرق شناسی یکسره در جهت اهداف مغرضانه کلیسا و استعمار بوده است و این امر، ما را به ضرورت تردید و بازنگری در همه تحقیقاتی که شرق شناسان درباره شرق انجام داده اند، راهنمایی می کند. در حقیقت، ما برای اطمینان از صحت آن چه درباره تاریخ و پیشینه ما در قالب «تاریخ نگاری معاصر» نوشته شده است، به شدّت به خانه تکانی و نقد شرق شناسی نیاز داریم.

فایل(های) الحاقی

شرق شناسی و تاریخ نگاری معاصر sharghshenasi va tarikhnegariye moaser.exe 548 KB application/octet-stream