نویسنده: بئاتریکس پاتر<br /> مترجم: محمدرضا حقیری
روزی روزگاری چهار خرگوش کوچک به نامهای فلوپسی، موپسی، دم پنبهای و پیتر با مادرشان در ساحلی شنی در زیر درخت صنوبر بزرگی زندگی میکردند. یک روز صبح خانم خرگوشه گفت: خوب، بچهها بروید به صحرا یا کنار رود، اما به باغ آقای مک گرگور نروید، برای پدرتان در آنجا اتفاق بدی افتاد - آقا مک گرگور او را لای کلوچه گذاشت. حالا بروید و بچههای خوبی باشید. بعد، خانم خرگوشه سبد و چترش را برداشت و ... .
فایل(های) الحاقی
پیتر خرگوشه | peterrabit.pdf | 389 KB | application/pdf |