آفتاب

آقا تختی | به مناسبت پنجاه و سومین سال درگذشت جهان پهلوان تختی



تختی با تاریخ کشتی ایران گره خورده، از مسابقات جهانی 1951 هلسینکی، جایی که برای اولین بار او و دیگر گوش شکسته‌ها، دوبنده تیم ملی را برتن می‌کنند. مردی که تداوم قهرمانی‌اش، جدا از پهلوانی‌اش، الگویی بزرگ در ورزش ایران است، از 1951 هلسینکی تا 1966 تولیدو، صاحب دوبنده تیم ملی ایران است.

غلامرضا تختی در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۹ در محله خانی‌آباد در جنوب تهران متولد شد.  او دو برادر و دو خواهر داشت که همه آن‌ها از وی بزرگ‌تر بودند. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران گذراند و پس از گذراندن اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد. تختی همراه کار، به ورزش زورخانه‌ای و کشتی نزد پهلوان سید علی حق‌شناس پهلوان اول ایران و پایتخت‌ می‌پرداخت.

وی مشهور به لقب «جهان پهلوان» است که بخاطر سال‌ها ورزش قهرمانی در رشته کشتی و کسب افتخارات فراوان برای وی انتخاب شد. او عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و یکی از فعالان سیاسی زمان پهلوی بود.
«رجب خان» (پدر تختی) متولد ۱۲۷۵در محله دروازه غار تهران و مادرش از خانواده سنتی تهران بود. با تبدیل شدن وی به یک «قهرمان ملی»، گاه داستان‌هایی دربارهٔ او گفته می‌شود که لزوماً صحت تاریخی ندارند. در ایران از تختی به عنوان «جهان‌پهلوان» یاد می‌شود. کتاب‌های زیادی در وصف او تألیف شده‌است، فیلمی سینمایی در مورد وی ساخته شده، حتی تندیسی از وی ساخته شده و در میدان تجریش در شهر تهران نصب شده‌است. به افتخار او هر ساله به بهترین کشتی‌گیران ایران «جایزه غلام‌رضا تختی» اهدا می‌شود.
او در سال ۱۳۲۷ به خدمت سربازی رفت و در ۲۵ مهر همان سال در اداره راه‌آهن استخدام شد. وی پیشینه کار در شرکت نفت مسجد سلیمان را هم داشت.

دوران جوانی جهان پهلوان تختی


تختی در ۳۰ بهمن ۱۳۴۵ با شهلا توکلی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام بابک بود که در ۱۱ شهریور ۱۳۴۶ به دنیا آمد. یکی از جا‌هایی که تختی همیشه می‌رفت، گل‌فروشی رز نزدیک چهارراه تخت‌جمشید (طالقانی کنونی) بود. این گل‌فروشی هنوز هم هست. تختی گل‌های باغچه خانه‌اش را می‌چید و دسته می‌کرد و می‌برد گل‌فروشی رز که فروش برود. اما هربار که گذرش به آن‌جا می‌افتاد، مردم دور و برش را می‌گرفتند و با او گرم حرف زدن می‌شدند. تختی هم می‌خواست مهربانی آن‌ها را جبران کند. همین بود که از ده‌تا دسته گل، یک دسته هم به گل‌فروشی نمی‌رسید.

یکی از رویداد‌های زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده‌است.  فردین که از دوستان تختی بود، او را بر می‌انگیزد که بازیگر سینما بشود. فردین به او می‌گوید: «بلور بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتی پیشنهاد می‌دهند در فیلم‌های تبلیغاتی بازی کند. به تختی پیشنهاد تبلیغ عسل می‌دهند. می‌گوید: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختی‌ها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»

تختی چرا «آقا تختی» شد؟

تختی چرا «آقا تختی» شد و چرا همه جا می‌گویند آقا تختی؟ چون فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد. مرحوم مصطفی تاجیک یکی از نزدیکترین یاران آقا تختی این طور نقل کرده است: تختی در همان زمانی که فوق العاده اش قطع شد و برای سرپرستی خانواده اش در تنگنا قرار گرفته بود، روزی در چلوکبابی حاج اسماعیل روبروی پامنار که الان بانک ملی شده مشغول ناهار خوردن بودیم که حسن آقا فرزند حاج اسماعیل که با ایشان دوست صمیمی بودیم به سر میز ما آمد و به آقا تختی گفت، می‌خواهم با شما شریک بشوم. آقا تختی گفت کجا؟ حسن حاج اسماعیل گفت: در شاه آباد سه طبقه ساختمان ساخته ام تا در آنجا چلوکبابی افتتاح کنیم.

آقا تختی گفت من پولی ندارم و ایشان در جواب گفت احتیاجی به پول شما نیست، سه دانگ از این ملک را به نام شما می‌کنیم و فقط روی تابلو می‌نویسم چلوکبابی تختی و سود آن نصف به نصف و فردا هم محضر می‌رویم. آقا تختی با خوشرویی و خنده گفت باشه و به من گفت که دیگر اینجا نیایم و خدا شاهد است که دیگر پا در آن چلوکبابی نگذاشت. در همان زمان‌ها که با بحران مالی دست و پنجه نرم می‌کرد، کارخانه روغن نباتی و کبریت سازی برای تبلیغات محصولات خود به ایشان پول زیادی پیشنهاد کرده بودند که با جواب منفی آقا تختی روبرو شدند. بله او فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد. تیمسار ایزدپناه رئیس فدراسیون وقت، دو سالی بعد از چاپ عکس آقا تختی و در اوج گرفتاری مالی ایشان به من گفت که به آقا تختی بگو که اگر در ۲۸ مرداد در رادیو از طرف ورزشکاران به شاه تبریک بگوید ۵۰ هزار تومان به او پاداش می‌دهم. به آقا تختی گفتم و ایشان قبول نکرد که اگر این پیشنهاد‌ها را قبول می‌کرد دیگر، تختی نبود.

زندگی ورزشی تختی

تختی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن به همراه امام‌علی حبیبی نخستین مدال‌های طلای تاریخ ورزش ایران در بازی‌های المپیک را کسب کرد. او با یک مدال طلا و دو مدال نقره المپیک، دو طلا و دو نقره قهرمانی جهان و یک طلای بازی‌های آسیایی در فهرست برترین‌های قرن فیلا در جایگاه سیزدهم قرار دارد.
وی یکی از سه کشتی‌گیر ایرانی (در کنار امام‌علی حبیبی و عبدالله موحد) است که تصویر آن‌ها در تالار افتخارات فیلا نصب شده‌است.
تختی کشتی باستانی را در سال ۱۳۲۴ در زورخانه پهلوان سید علی آغاز کرد. او در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد درآمد و به صورت حرفه‌ای زیر نظر حبیب‌الله بلورکشتی آزاد را برای شرکت در مسابقات قهرمانی آغاز کرد و در همان سال نخستین قهرمانی کشور خود را کسب کرد. تختی در رقابت‌های قهرمانی کشور طی سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ هشت بار قهرمان کشور شد.
 او در سال ۱۹۵۱ در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی در دسته ۷۹ کیلو به مدال نقره رسید، وی و سه هم تیمیش؛  محمود ملاقاسمی (نقره ۵۲ کیلو)،  محمدمهدی یعقوبی (برنز ۵۷ کیلو) و عبدالله مجتبوی (برنز ۷۳ کیلو)، برندگان اولین مدال‌های بین‌المللی تاریخ کشتی ایران بودند. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقره خود را در ۲۲ سالگی تکرار کرد. چهار سال بعد در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن در یک‌وزن بالاتر؛ ۸۷ کیلوگرم، بهتر ظاهر شد و به همراه امام‌علی حبیبی نخستین مدال‌های طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کردند. تختی در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران، ۱۹۶۱ یوکوهاما و ۱۹۶۲ تولیدو به ترتیب به دو مدال طلا و یک مدال نقره رسید.
در المپیک ۱۹۶۰ رم هم با ۵ پیروزی با ضربه فنی و یک شکست با امتیاز از عصمت آتلی ترک مدال نقره وزن ۸۷ کیلو را گرفت. وی که کشتی را از میان وزن آغاز کرده بود با افزایش وزن خود به دسته‌های بالاتر رفته و از سال ۱۹۶۲ به دسته ۹۷ کیلوگرم پا گذاشت، اما مشخص شد که رقابت در این وزن برای قهرمان پا به سن گذاشته دشوار است و او در المپیک ۱۹۶۴ توکیو با شکست از احمد آئیک ترک و مساوی با سعید مصطفائف بلغار به مقام چهارم قناعت کرد.

مرگ مشکوک تختی


محمود شیرزاد گمان می‌کند که احتمال دارد تختی از روی نمایشِ پهلوان اکبر می‌میرد «قصّه مرگش را... پرداخته باشد یا داستانِ نمایش بر مرگِ این ورزشکارِ مصدّقی حمل شده باشد....»

بیشتر بخوانید:  آقا تختی | علت مرگ جهان پهلوان تختی

تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۵ دی،  وصیت‌نامه‌اش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.
درباره دلایل مرگ او اختلاف نظر‌های زیادی وجود دارد. براساس اخبار منتشره در روزنامه  های اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی خودکشی کرده‌است. از انگیزه‌های ممکن برای خودکشی، مواردی، چون ناکامی‌هایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام برده می‌شود.
با این حال عده‌ای از دانشوران مرگ وی را مشکوک می‌دانند. این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده‌است، در بین مردم وجود داشته‌است.


 منابع: تابناک ـ باشگاه خبرنگاران




وبگردی