
انتشار گسترده برخی شایعات از طریق شبکههای اجتماعی، اعتمادهای نابجا و زودهنگام به روابط اینترنتی که حاصلی جز سرخوردگی و گاه بروز و ظهور خسارتهای مادی و معنوی ندارد،...
شبکههای اجتماعی
اضطراب امروز، مدیریت فردا
محمد صادق افراسیابی
مدرس افکار عمومی و ارتباطات
یکی از سوالاتی که این روزها ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول کرده، ارتباط میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این پدیده معاصر است. دغدغههای بسیاری وجود دارد و سوالهای بیپاسخی در ذهن تکتک ما نقش بسته است.
انتشار گسترده برخی شایعات از طریق شبکههای اجتماعی، اعتمادهای نابجا و زودهنگام به روابط اینترنتی که حاصلی جز سرخوردگی و گاه بروز و ظهور خسارتهای مادی و معنوی ندارد، شوخیهای نابجا و بعضا خلاف انسانیت نظیر انتشار گسترده فیلمهای غیراخلاقی از حریم خصوصی افراد... همه و همه مصادیقی از نگرانیهای عمومی در خصوص شبکههای اجتماعی بوده است و با افزایش استفاده گسترده مردم از شبکههای اجتماعی موبایلی و اینترنتی این سوال به شکل جدیتری ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است که آیا چنین جوامع مجازی اساسا در بردارنده فایدهای هم هست یا فقط باید منتظر شنیدن اخبار ناگوار در خصوص روابط حاصل از حضور و فعالیت در شبکههای اجتماعی اینترنتی باشیم؟
جسیکا هیلبرمن(مولف و پژوهشگر شناخته شده آمریکایی)، در پاسخ به این پرسش میگوید: «امروزه، بسیاری از نوجوانان و جوانان به فعالیتهای اجتماعی شبکهای اشتغال دارند و برای ساختن زندگی خود و ایجاد تغییرهای غیراینترنتی از روابط و مناسبات اینترنتی استفاده میکنند. فعالیت در شبکههای اجتماعی دربرگیرنده همه ابعاد زندگی است. از قرار گذاشتن با دوستان گرفته تا کاریابی برای افراد کمدرآمد» (هیلبرمن، ۲۰۰۹: ۶ ـ ۷). همچنین مایکل میس نویسنده روبیکان بلاگ نیز در یادداشتهای خود چنین مینویسد: «شبکههای اجتماعی امروزه نقش بسیار با اهمیتی در زندگی کاربران اینترنت یافته و آن نقش، حفظ ارتباط میان کاربران جوان و مناسبات آنان با تمامی افرادی است که میشناسند، مانند خانواده و دوستان و همکاران خود». شاید همین امر یعنی حفظ روابط میان اعضای خانواده، دوستان و همکاران فلسفه اصلی شکلگیری شبکههای اجتماعی موبایلی و رایانهای بوده است، اما در این میان همان طور که در ابتدا اشاره شد نمیتوان برخی رویدادهای تلخ و تاثربرانگیز ناشی از استفاده نامناسب از شبکههای اجتماعی موبایلی و رایانهای را نادیده گرفت. پاسخ دقیقتر این مساله آن است که جوانان و خصوصا نوجوانان و اخیرا برخی از کودکان بدون شناخت واقعیتهای فضای مجازی به این فضا وارد شده و دچار آسیب میشوند. در این میان چارهای نیست جز اینکه باور کنیم ما همه مقصر هستیم. مقصر هستیم چون موضوع سواد رسانهای و سواد دیجیتالی را جدی نگرفتهایم. چون به جای برخوردهای سلبی به سمت اقدامات هوشمندانه آموزشی و پرورشی نرفتهایم. هنوز بعد از سالها جای درس سواد رسانهای در دورههای آموزشی ما از ابتدایی گرفته تا دانشگاه خالی است و زمان همچنان میگذرد و مشخص نیست در آینده چه خواهد شد؟
سواد رسانهای در فضای مجازی الگویی است تا بر اساس آن کاربران اینترنت نه به عنوان یک عنصر منفعل بلکه به عنوان یک پدیده فعال و جاری در فرآیندی شناختی به حساب آیند و عمل تفسیر و تحلیل پیام و کشف هویت ارتباط گران را انجام دهند. تفکر انتقادی و تلاش برای آگاهی دو ویژگی اصلی سواد رسانهای است. در این میان برای روشنتر شدن بحث، به نتایج یک مطالعه تحقیقاتی با عنوان «آثار اینترنت: دختران و رسانههای جدید» اشاره میکنم. بر اساس نتایج این پژوهش گر چه بسیاری از دختران کودک و نوجوان دارای دانش رایانه هستند، اما همین افراد وقتی که در یک موقعیت ناشناخته قرار میگیرند، به افرادی آسیبپذیر و بیسواد تبدیل میشوند.
بنابراین آموزش سواد رسانه از سوی پدران، مادران، معلمان و رسانههای جمعی به دختران و پسران میتواند نقش مهمی در عبور از تهدیدهای فضای مجازی داشته باشد. در چنین شرایطی اگر تهدیدها مدیریت شوند، فرصتها طلوع خواهند کرد. در همین زمینه نتایج پژوهش سال ۱۳۹۰ اینجانب در دانشگاه امام صادق(ع) بیانگر آن است که انگیزههایی همچون مشارکت در بحثهای گروهی و ابراز عقیده، طرح مباحث شغلی و حرفهای و در نهایت کسب اطلاعات و دانش جزو پنج انگیزه اصلی استفاده جوانان و نوجوانان از شبکههای اجتماعی است و این به معنای آن است که شبکههای اجتماعی قدرت مدیریت آینده را در مسیر پیشرفت خواهند داشت.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است