
سوم دی ماه روزی است که فرزندی از ایران اسلامی در دیار خراسان و در روستای پاژ قدم به عرصه گیتی نهاد، داستان او از روزی آغاز شد که پاژ لبخند زد و ایران شکفت.
سوم دی ماه روزی است که فرزندی از ایران اسلامی در دیار خراسان و در روستای پاژ قدم به عرصه گیتی نهاد، داستان او از روزی آغاز شد که پاژ لبخند زد و ایران شکفت.
او افق نگاهش را به دوردست کشاند و شکوفایی فرهنگ و زبان فارسی را نشانه رفت. آن روز که سوم دی سیصد و بیست و نه و درست در آغازین روزهای زمستان، بهار، روزها و سال هایی را که ایران بدان افتخار خواهد کرد، نوید داد.
آن روز درخت تنومند زبان فارسی به شکوفه نشست، برگ و بار داد و در روزگاری که «شاهنامه» پدید آمد، زبان فارسی و فرهنگ ایران اسلامی به قامت ایستاد. او در روزگاری که سخن گفتن از «علی» دشوار بود و به قیمت جان، از پهن کشتی نجاتی گفت که محمد(ص) و علی(ع) و خاندانش در آن جای گرفته اند و این که راه رستگاری نشستن در این کشتی است. در روزگاری که می رفت تاریخ ایران موزه نشین شود، دفتر تاریخ ایران و ایرانی را گشود تا نشانی از «بودن» و «ماندن» ما را گواه باشد.
در روزگاری که «من»ها حکمرانی می کرد او از «یزدان» گفت و «خداوند» و سراسر شاهنامه اش نشانی از حس توحید جویی او را دارد. او از اخلاق گفت که گوهر و بن مایه فرهنگ اسلامی است و اساس بعثت پیامبر اکرم(ص) بر آن است.
کسی جز حکیم ابوالقاسم فردوسی نمی توانست اثری سرشار از درس های اخلاقی شاهنامه خلق کند، آن چنان که خود یکه و تنها می تواند یک کتاب اخلاقی وسیع و پربار خوانده شود و در واقع فردوسی از این منظر نخستین آموزگار اخلاق در شعر فارسی و در عالم بشریت است که کامل و منسجم نکات ظریف اخلاقی را در قالب داستان های شیرین و جذاب شاهنامه بیان کرده است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان متولد شد. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده می باشد. نام کوچک او را در بن مایه های کهن تر حسن نیز نوشته اند.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. وی از همان زمان کودکی به کسب علم و دانش و خواندن داستان علاقه داشت. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد. با مطالعه زندگینامه فردوسی می توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می پرداخته و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایه داستان های کهنی که در داستان های گفتاری مردم جای داشته اند، آغاز کرده است. مدتها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرده است. از میان داستان های شاهنامه که گمان می رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، می توان داستان های بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱، شروع به گردآوری شاهنامه کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می کردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سال ها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد. زادروز فردوسی هم زمان با گونه ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی بیننده کوشش های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت گام همان راه شد.
فردوسی قصد داشت با قلمش به مردم یادآوری کند که چه بودند و حال چه شدند، او توانست با قلم و سرشت زیبای خود، زبان شیرین پارسی را به مردم بازگرداند، اما به دلیل برخی از شعرهایش، مورد خشم خلیفه وقت قرار گرفت. شاهنامه نه تنها بزرگترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی به شمار می رود. فردوسی طبع لطیفی داشت، سخنش از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بود و تا جایی که می توانست از به کار بردن کلمه های غیر اخلاقی خودداری می کرد.
شاهنامه پرآوازه ترین سروده فردوسی و یکی از بزرگ ترین نوشته های ادبیات کهن پارسی، منظومه مفصلی است که حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است. این اثر روایت نبرد خوبی و بدی است، پهلوانانی، همچون؛ فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس؛ جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند، در مقابل ضحاک و سلم و تور که وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است، نمونه هایی از شخصیت های بدذات داستان های شاهنامه هستند.
فردوسی که سرودن شاهنامه را بر پایه نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سرانجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت ها به انجام رساند:
سر آمد کنون قصه یزدگرد به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار به نام جهان داور کردگار
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال ها هم زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده است:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهان داور کردگار
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود « نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده است.
تاریخ وفات فردوسی را بعضی ۴۱۱ و برخی ۴۱۶ هجری قمری نوشته اند. وی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از شاهنامه و زندگینامه فردوسی این گونه برداشت کرده اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده است.
از زمان دفن فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ قمری به دستور « میرزا عبدالوهاب خان شیرازی»، والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثار ملی به اصرار رئیس و نایب رئیسش، «محمدعلی فروغی» و «سید حسن تقی زاده»، متولی تجدید بنای آرامگاه فردوسی شد و با جمع آوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی که از ۱۳۰۴ هجری شمسی شروع شد، آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد. این آرامگاه به علت نشست در سال ۱۳۴۳ دوباره تخریب و تا سال ۱۳۴۷ بازسازی شد.
آشنایی با آرامگاه فردوسی
آرامگاه فردوسی، مکانی است که خاکش پیکر حکیم ابوالقاسم فردوسی را به آغوش کشیده و تا به امروز یاد این شاعر را برای همه دوستداران شعر و ادب پارسی جاوید نگاه داشته است. این مکان با فضای بسیار زیبا و چشم نوازش میزبان گردشگران بسیاری از داخل و خارج از کشور است و بسیاری از عاشقان هنر و ادب را در زادروز فردوسی این شاعر حماسه سرای ایرانی از راه های دور و نزدیک به سوی خود جلب می کند. این آرامگاه در ۲۸ کیلومتری غرب روستای پاژ، زادگاه فردوسی قرار دارد و از ۱۲ فروردین سال ۱۳۴۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قسمت های مختلف مجموعه آرامگاه فردوسی
هم اکنون، باغ آرامگاه ۶ هکتار مساحت دارد و علاوه بر آرامگاه فردوسی دارای یک موزه و کتابخانه نیز هست. ورودی باغ در جنوب آن قرار دارد و با ورود به مجموعه، استخری به ابعاد ۳۰ در ۱۰ متر را می بینیم که تصویر آرامگاه را در قاب خود جای داده است. در ادامه به بخش های مختلفی سر می زنیم که در مجموعه آرامگاهی فردوسی قرار دارند:
۱. بنای آرامگاه
با نگاهی به آرامگاه متوجه طراحی خاص آن می شویم که آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد را در ذهن ها تداعی می کند. فضای داخلی بنای آرامگاه فردوسی متاثر از معماری دوران اشکانی است و ۲۰ ستون مرمری در پایین و ۸ ستون در بخش بالایی دارد. آرامگاه فردوسی از بتن و سنگ و کاشی و دارای ۹۴۵ متر زیربنا است و سه قسمت دارد:
* سنگ قبر
در میانی ترین بخش آرامگاه، سنگ قبری از جنس مرمر به ابعاد ۱ در ۱.۵ متر و ارتفاع ۰.۵ متر در مرکز یک سکوی مرمری قرار دارد. سنگ قبر دارای یک حاشیه تزیینی است و در میان آن متن زیر با خط نستعلیق نگاشته شده است:
به نام خداوند جان و خرد. این مکان فرخنده، آرامگاه استاد گویندگان فارسی زبان و سراینده داستان های ملی ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی است که سخنان او زنده کننده کشور ایران و مزار او در دل مردم این سرزمین جاویدان است. تاریخ تولد: ۳۲۹ق تاریخ وفات: ۴۱۱ق بنای آرامگاه : ۱۳۵۳ق
* تالار
تالاری مربع شکل از جنس سنگ مرمر و دارای تزیینات داخلی کاشی و گچ بری در بنا به چشم می خورد که چهار ستون بلند با دو سرستون بزرگ در چهارگوشه آن وجود دارد. هر دیوار با یک جفت ستون مشابه ولی کوتاه تر زینت یافته است و به شکل سردری زیبا به نظر می رسد. در این قسمت تصویر مردی بالدار (فروهر) در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی نیز به چشم می خورد که ویژگی های تخت جمشید را تداعی می کند.
* محوطه پلکانی
این قسمت فضایی پلکانی و پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار دارد و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک شده است.
۲. موزه فردوسی
پیش از این گفتیم که در سال ۱۳۶۱ بنای سنت سرا و استراحتگاه به موزه تغییر کاربری داد و آثاری در آن به نمایش در آمد. عدم تناسب فضاهای موجود با محتوای موزه سبب شد تا در سال ۱۳۸۴ مرحوم دکتر بهروز احمدی، زیر نظر اداره کل موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، طرح دیگری را برای آن، تهیه و اجرا کند.
امروزه در این موزه اشیایی با مضامین مختلف به چشم می خورد که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:
اشیای تجلی گر روح حماسی و پهلوانی همچون انواع وسایل سوارکاری شامل سپر، گرز، تیرو کمان، وسایل موسیقی و
و انواع شاهنامه همچون کپی شاهنامه معروف به شاهنامه فلورانس و کپی شاهنامه بایسنقری، شاهنامه ۷۳ کیلوگرمی اهدا شده از آقای عبدالرحیم جعفری موسس و مالک انتشارات امیرکبیر و
اشیای خلق شده در عصر و زمان فردوسی (قرن ۴و ۵ هجری) شامل انواع ظروف سفالی لعاب دار و بدون لعاب و ظروف مفرغی
اشیای اهدایی همچون انواع تابلوهای نقاشی از چهره فردوسی، آثار نقاشی مهم ترین شاگردان نوآور کمال الملک- از داستان های شاهنامه، انواع فرش و قالیچه و انواع هنرهای ظریفه
«تئودور مانسن» در سال ۱۹۰۲ کتابی راجع به جنگ های آلمان و ایتالیا نوشت و جایزه نوبل را از آن خود کرد.
وقتی از او پرسیدند چگونه به جایزه نوبل دست پیدا کردی؛ گفت:
این جایزه متعلق به من نیست؛ بلکه متعلق به حکیم ابوالقاسم فردوسی ایرانی است که من کتاب او را خواندم و بر اساس نوشته های او کتابی نوشتم که موفق به کسب جایزه نوبل شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شده اند.
گفتنی است، یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از ۳ اثر برجسته جهان معرفی کرد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است