جشن شب یلدا

با فرا رسیدن روزهای آخر پاییز و شروع فصل جدیدی از زمستان، حس و حال عجیبی در بین ایرانیان برای جشن شب چله به چشم می خورد. شبی که تنها یک دقیقه طولانی تر از شب های دیگر سال و به عنوان بلندترین شب سال شناخته شده است. وجود چنین روزی پا قدمی خوبی برای جمع شدن و جشن گرفتن همه اعضای خانواده در کنار بزرگ ترها و موجبات شادی می شود.

با فرا رسیدن روزهای آخر پاییز و شروع فصل جدیدی از زمستان، حس و حال عجیبی در بین ایرانیان برای جشن شب چله به چشم می خورد. شبی که تنها یک دقیقه طولانی تر از شب های دیگر سال و به عنوان بلندترین شب سال شناخته شده است. وجود چنین روزی پا قدمی خوبی برای جمع شدن و جشن گرفتن همه اعضای خانواده در کنار بزرگ ترها و موجبات شادی می شود.
شب یلدا که به عنوان یکی از شب های مقدس در ایران باستان مطرح بوده به صورت رسمی در تقویم ایرانیان باستان از سال ۵۰۲ قبل از میلاد در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان راه یافت.
یلدا در ادبیات و اشعار فارسی ایرانی به معنای تولد برگرفته از واژه سریانی آمده است و واژه چلّه برگرفته از چهل، مخفّف (چهله) و نشان دهنده گذشت یک دور زمانی معیّن و نه الزاماً چهل روز است. شب چله نیز مترادف شب یلداست از آن رو چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیده اند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است.
شب یلدا را شب میلاد خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ هم می دانند. درباره آن دو روایت عمده رایج است. اول آنکه در این شب مهر، میترا یا آن چنان که در اوستا و نوشته های پادشاهان هخامنشی آمده، میثره (Mithra) به جهان بازمی گردد. او که از ایزدان باستانی هند و ایرانی است ساعات روز را طولانی کرده و در نتیجه برتری خورشید پدیدار می شود. آئین مهرپرستی یا آئین مهر برپایه پرستش میترا در دوران پیش از آئین زرتشت شکل گرفته است و در اروپا به آئین میتراییسم هم گفته می شود.
در ایران باستان شغل اکثر مردم کشاورزی بوده و از این راه امرار معاش می کردند. به همین دلیل با تغییر فصل های سال شغل آن ها هم دچار دگرگونی می شد از این رو ایرانی های قدیم بر اساس تجربه به این نتیجه رسیدند که شب اول زمستان طولانی ترین شب سال است و پس از آن روزها بلندتر می شود به همین دلیل شب یلدا را شب تولد خورشید می دانستند.
ایرانیان بر این باور بودند که تاریکی، نماینده اهریمن و روشنایی نمادی از خیر و نیکی است. چون در طولانی ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می رسید، آتش می افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می آوردند.
برای نیاکان ایرانی ها که به آئین مهر دلبستگی داشتند، رنگ قرمز (نماد نور خورشید) گرامی بود. رنگ سرخ انار، هندوانه و انتخاب سیب قرمز و سنجد در سفره شب یلدا چه بسا اشاره به همین موضوع است.
شاهنامه خوانی و فال حافظ گرفتن یکی از آئین های ایرانیان در این شب است. در شب چله بیش از هر زمان دیگری شعرهای حماسی شاهنامه و شعرهای عاشقانه حافظ خوانده می شود و با آرزویی در دل، تفال بر دیوان حافظ زده می شود. این سنت شیرین هرسال با لذت و گرمی خاص تر و بهتری از سال های گذشته برگزار می شود. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و سروده های اهل ذوق و شاعری نیز یکی از مواردی است که جشن یلدا را در این شب بزرگ و به یاد ماندنی برای خانواده های ایرانی دلنشین می کند.
در جشن شب یلدا که از هفت هزار سال پیش تاکنون در میان ایرانیان با آداب و رسوم زیبای خود برگزار می شود. سفره ای بزرگ از خوراکی های اصلی: میوه و آجیل، هندوانه و انار و پشمک که همه سمبل سلامتی، فزونی و خرمی هستند پهن می شود، که از دیرباز جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، میوه های تازه فصل، میوه های خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، لُرک Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی اورمزد و مهر یا خورشید برگزار می شد را در سفره شب یلدا که میَزد Myazd نام داشت می نهادند. از دیگر مراسم این شب، گمانه زنی آتیه است که از روی پوکی یا پرُی گردو پیش بینی می شود.
هندوانه، نماد خورشید است و بر این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چلّه بخورند؛ در سراسر چلّه بزرگ و کوچک، یعنی تمام ایام زمستانی که پیش رو دارند؛ سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. آنان در این شب از خداوند، روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان پیش رو به خوشی سرکنند.
میوه های تازه و خشک هم در سفره تمثیلی از آن می باشد که بهار و تابستانی پر برکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور می گذراندند تا تاریکی، فرصت دژخویی و تباهی نیابد.