فیلم هایی برای خنده و شادی و آرامش ‏

در این روز های تلخ، نیکلاس باربر، منتقد سینمایی نامدار و شناخته شده ای که در گاردین، بی بی سی، ‏نیویورک تایمز و سایت راتن تومیتوز می نویسد، بر این باور است که سینما همچنان می تواند گریزگاهی باشد برای مردم؛ و با ‏واقعیات و فضا های رهایی بخش، تسلی بخش و آرامش بخش خود حداقل یکی-دو ساعت آن ها را از مشکلات پیرامون دور کند.

سینما همیشه برای انسان دستاویزی بوده برای گریز، فرار از تلخی های واقعیت و پناه بردن به دنیایی بهتر، ‏آرام تر و رویایی تر؛ و کدام روز تلخ تر و بحرانی تر از امروز؛ که کرونا زندگی تمام مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داده، شهر ها و ‏کشور ها را تعطیل کرده، مردم را چه به اجبار و چه خودخواسته به انزوا کشانده و رعایت قوانین و قواعدی -تاکنون- غیرقابل ‏تصور را الزامی کرده. در این روز های تلخ، نیکلاس باربر، منتقد سینمایی نامدار و شناخته شده ای که در گاردین، بی بی سی، ‏نیویورک تایمز و سایت راتن تومیتوز می نویسد، بر این باور است که سینما همچنان می تواند گریزگاهی باشد برای مردم؛ و با ‏واقعیات و فضا های رهایی بخش، تسلی بخش و آرامش بخش خود حداقل یکی-دو ساعت آن ها را از مشکلات پیرامون دور کند. ‏نیکلاس باربر، با این هدف به معرفی فیلم هایی پرداخته که فضا، داستان و واقعیات جذاب و خوشایندشان می تواند تلخی های انزوا ‏را در روز های قرنطینه قابل تحمل کند. فهرستی که در چند بخش مختلف تنظیم شده و با این جمله آغاز می شود: پاپ کورن و ‏تنقلات و بستنی البته اختیاری است، ولی به شدت توصیه می شود‎. ‎

فیلم هایی برای آرامش و سبکباری

آدمی در دوران دشواری با تماشای کسانی که مشکل و دشواری ندارند، روحیه می گیرد. در این زمینه می توان قهرمان خوشبخت ‏فیلم «برای رضای خدا» (۱۹۲۶) با بازی هارولد لوید را مثال زد، که برخلاف دیگر کاراکتر های سینمای صامت با جنایت و ‏دشواری مواجه نیست، بلکه مثل تقریبا تمام کارنامه هارولد لوید شخصیتی مثبت، ساده، شاد و سبکبار است که با دست باز ‏مشکلات خودش یا دیگران را حل می کند. فیلم «بانو ایو» (۱۹۴۱) با بازی هنری فوندا مثال دیگری از این نوع فیلم هاست، ‏درباره وارث ثروتمند یک کارخانه که تنها مشکلش سروکله زدن با زنی است با بازی باربارا استانویک که می خواهد ثروت ‏او را تصاحب کند. در این بخش می توان -و باید- به فرد آستر و جینجر راجرز نیز اشاره کرد. دو شمایل برجسته شخصیت های ‏بی خیال که در دوران رکود اقتصادی مخاطبان را با کاراکتر های سبکبارشان در فیلم های کلاه سیلندر (۱۹۳۵) و بی خیال (۱۹۳۸) ‏سرگرم کردند‎. ‎

فیلم هایی برای سرخوشی

البته پزشکان نتوانسته اند ثابت کنند که با آهنگ های فیلم «آواز در باران» (۱۹۵۲) می شود شاد شد. اما تجربه ثابت کرده که این ‏فیلم می تواند چند هفته تماشاگرش را به شادی و آواز خواندن وا دارد. «آواز در باران» با حضور جین کلی، دوبی رینولدز و دونالد ‏اوکانر نه تن ها تاکنون شناخته شده ترین و محبوب ترین فیلم موزیکال هالیوود بوده، بلکه به عنوان یک فیلم کمدی نیز یکی از آثار ‏سرزنده دوران گذار از سینمای صامت به ناطق است. مثل «رژه عید پاک» (۱۹۴۸)، «واگن موسیقی» (۱۹۵۳)، «برادران ‏بلوز» (۱۹۵۳) و «فروشگاه وحشت» ‎ ‎‏ (١٩٨٦).

فیلم هایی درباره عشق

«حرف های بالشتی» (۱۹۵۹)، درباره عشق است، در عین حفظ کردن سبک زندگی طرفین داستان، یکی منطقی و کاری و ‏دیگری خوشگذران و بی خیال. علاوه بر این کمدی رمانتیک الگو شده و امتحان پس داده؛ می توان فیلم «چهار عروسی و یک ‏تشییع جنازه» (۱۹۹۴) با بازی هیو گرانت و اندی مک داول، یا فیلم «وقتی هری سالی را ملاقات کرد» (۱۹۹۸) با بازی بیلی ‏کریستال و مگ رایان را نیز در این بخش مثال زد‎. ‎

فیلم هایی درباره عطوفت و مهر

گاهی آدم بزرگ ها مانند کودکان احساس می کنند نیاز به حمایت و عطوفت کسی بزرگ تر از خودشان دارند. در این مواقع تماشای ‏فیلم کارتونی «کتاب جنگل» (۱۹۷۶) و تماشای رابطه حمایت آمیز بالو خرسه و باگیره پلنگه که وفادارانه و بی توقع زندگی شان ‏را به خاطر موگلی به خطر می اندازند، می تواند حال تان را خوش کند و احساس خوشایندی به وجود آورد‎.
‎ «مری پاپینز» (۱۹۶۴)، «گاوصندوق» (۲۰۱۲) و «بودن و داشتن» (۲۰۰۲) مثال های درخشان دیگری در این بخش هستند‎. ‎

فیلم هایی درباره نجات دهنده های جهان

خیلی ها فیلم های جیمز باند را آرامش بخش می دانند، چرا که این فیلم ها برای این گروه (که اغلب سن و سالی از آن ها گذشته) ‏حس وحال آرامش کریسمس را تداعی می کند. اما برای عده پرشمارتری نه یادآوری آرامش کریسمس، بلکه تماشای یک قهرمان ‏قدرتمند که افراد شرور را شکست می دهد، آرامش بخش است‎. ‎در این زمینه می توان به فیلم «جاسوسی که دوستم داشت» (۱۹۷۷) اشاره کرد. یکی از تحسین شده ترین فیلم های جیمز باند، که ‏بین قهرمانی و هجو قهرمانی در حرکت است و احساسی خوشایند در مخاطب ایجاد می کند‎.

برای کسانی که طرفدار جیمز باند نیستند، اما می توان فیلم «جان سخت» (۱۹۸۸) را پیشنهاد کرد یا «ایندیانا جونز و مهاجمان ‏صندوقچه گمشده» (۱۹۸۱) را‎.

کمدی های واقعا خنده آور

برخی در تماشای کمدی ها دنبال سیاهی ها، بی عدالتی ها و ضعف های انسانی نیستند و فقط می خواهند بخندند و همه چیز را ‏فراموش کنند. یعنی سینما را در حکم دارو می خواهند. برای این افراد فیلم «سپینال تپ» (۱۹۸۴) را پیشنهاد می کنم. فیلمی از ‏رابر راینر که شبه مستندی استادانه و به شدت خنده دار درباره یک گروه هوی متال است‎. از دیگر فیلم های خنده دار می توان به «سوپ اردک» (۱۹۳۳)، «بازگشت پلنگ صورتی» (۱۹۷۵)، هواپیما! (۱۹۸۰) و بورات ‏‏ (۲۰۰۶) اشاره کرد. در این میان «پنگوئن های ماداگاسکار» (۲۰۱۴) را هم فراموش نکنید‎. ‎

فیلم هایی درباره احساس تعلق به جمع

در این زمینه می توان به کمدی جذاب «نهار نیمه اوت» (۲۰۰۸) اشاره کرد. فیلمی از جیانی دی گرگوریو درباره مردی که در ‏روز های تعطیلات مجبور است از مادر پیرش نگهداری کند. فیلمی که می خواهد با یادآوری اهمیت مراقبت به اهمیت ارتباطات ‏اجتماعی نیز تأکید کند‎.

«‎چه زندگی شگفت انگیزی» (۱۹۴۶)، آملی (۲۰۰۱) و «فول مانتی» (۱۹۷۷) دیگر فیلم هایی هستند که احساس تعلق خاطر به ‏یک محله را ایجاد می کنند؛ و البته «پدینگتون۲» (۲۰۱۷) که بعید است کسی آن را ببیند و احساس خوبی نداشته باشد‎. ‎

فیلم های آرامش بخش

کمدی سال ۲۰۰۸ مایکل گوندری به نام «با دقت به عقب برگردان» که در یک ویدیوکلوب می گذرد و درباره دوستانی است که ‏بعد از پاک کردن اتفاقی فیلم های ویدیوکلوب، با بازسازی ناشیانه فیلم هایی، چون «شکارچیان روح، وقتی ما پادشاه بودیم» ۲۰۰۱: ‏ادیسه فضایی و کرایه دادن آن ها سعی می کنند اشتباه شان را جبران کنند؛ یک فیلم واقعا آرامش بخش است. فیلمی درباره کار ‏گروهی، آدم ها و روابط محله های قدیمی و البته سینما. جادویی که به شکل دیگری در «سینما پارادیزو» (۱۹۸۸) ساخته ‏حیرت انگیز جوزپه تورناتوره می بینیم و نیز در «سفر های سالیوان» (۱۹۴۱) به کارگردانی پرستون استرجس.