
جاسمین غمگین نویسنده و کارگردان : وودی آلن بازیگران : کیت بلانشت، الک بالدوین، لوئی سی.کی. سالی هاوکینز، پیتر سارسگارد ژانر: کمدی، درام زمان : 98 دقیقه تاریخ : ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۳ (نیویورک و لس آنجلس) کشور : آمریکا فروش: ۹۴.۷ میلیون دلار جوایز: نامزد جایزه اسکار و همچنین برنده جایزه گُلدن گلوب برای بازیگر نقش اول زن(کیت بلانشت) ، نامزد جایزه اسکار برای بازیگر نقش مکمل زن (سالی هاوکینز)، بهترین فیلمنامه برای ودی آلن
موسیقی زیبای فیلم جاسمین غمگین وودی آلن «Blue Moon » نام دارد.
در ابتدا و انتهای فیلم علاوه بر این که با مونولوگ های دیوانه واری از جاسمین مواجهه می شویم، به موسیقی ماه غمگین نیز اشاره می شود. فیلم از نظر روایی نامتوازن و غیرخطی است. فلش بک هایی مداوم ما را به زندگی گذشته جاسمین می برد. این رفت و آمدهای زمانی اکثراً با تصویر صورت می گیرد.
دو خط از داستان به موازات هم پیش می رود:
1- فروپاشی زندگی اشرافی جاسمین در نیویورک
2- تلاش او برای یک زندگی جدید در سانفرانسیسکو
فیلنامه :
تخصص اصلی وودی آلن در فیلمنامه نویسی بوده و 15 بار کاندید شده است. در ابتدای این فیلم گره افکنی اتفاق می افتد. (فرود هواپیما از نیویورک به سانفرانسیسکو، پناه بردن جاسمین و رفتن به خانه خواهرش و ... ) بعد متوجه بحران می شویم. (از عرش به فرش افتادن جاسمین). در پایان گره گشایی اتفاق می افتد. ( در سکانس پایانی کشمکش های بین دو خواهر ... با پایان غیرمنتظره، در حالی که جاسمین در مرکز قاب دوربین غمگین و آشفته روی نیمکت با خودش صحبت می کند)
یکی از المن های ودی آلن پرداختن به مسئله «شهر» است. پرسه زدن در فضاهای شیک و سطح بالا ... خانه های ویلایی شیک ... و آن طرف تر افراد فقیر سانفرانسیسکویی در رستوران پایین شهر.
در رستوران، رفتار جاسمین برای اطرافیانش ناآشناست و با تعجب به او می نگرد. در واقع ودی آلن سعی دارد به نوعی از فرهنگ سرمایه داری انتقاد کند.
فرزند خواندۀ جاسمین در فروشگاه دست دوم مشغول به کار است که نشان از کهنگی و نشانه های زندگی گذشته اش دارد. «گذشته» بر زندگی آن ها سایۀ پر رنگی افکنده است.
جاسمین در گذشته موفق و دانشجوی ممتازی بوده است؛ در واقع به پتانسیل های درونی اش جواب داده، ولی خواهرش ناموفق بوده است. چرا که جِنجر نخواسته و اراده نکرده است. به طور کلی در نگاه ودی آلن اینگونه قضاوت های اخلاقی و شخصی در ارتباط با جامعه کارآمد نیست. این فیلم علاوه بر اینکه رویکرد جامعه شناسانه و روانکاوانه دارد. «مخاطب» را مدنظر قرار داده است.
تحلیل روان شناختی یونگ:
تحلیل روان شناختی یونگ ریشه در فرهنگ مردسالارانه دارد.
آنیما (Anima)= گرایش های روان شناختی زنانه در روان مرد
آنیموس (Animus)= تشخص مردانه ناخودآگاه در زن
لوگوسLogos)= ) دانش مردانه
اروس (Eros) =وابستگی زنانه
رشد زن بدون وابستگی به دانش مرد میسر نیست. در واقع زن به یک ارزش کاربردی برای مرد تبدیل می شود که همواره به عنوان منشاء نظریات مقدس ظاهر می شود و این ویژگی مثبت آنیموس است.
وقتی اروس براساس وابستگی تعریف می شود، موضوع تابعیت زن از مرد، گریزناپذیر است. این در حالی است که زن عادت به زیستن را بر اساس منطق خود کنار می گذارد. حالا اگر زن با واقعیات روبرو شود، می تواند به یک همراه و همدم درونی ارزشمند تبدیل شود که ویژگی های مردانه یعنی استعداد، شهامت و ... می پذیرد.
آنیما از یک طرف منشاء قدرت مردانه است و از یک طرف انفعال و فقدان آفرینندگی را در زن القاء می کند.
خرد حقیقی در زن حاصل می شود که به دانش مردانه دست یابد و یا به آنیموس خود برگردد.
نظریۀ کولت دولینگ : ترس پنهانی زنان از استقلال
کولت دولینگ با بررسی مفهوم عقدۀ سیندرلا، ترس پنهانی زنان را از استقلال و خودکفایی مطرح می کند. زنان از زمان کودکی تشویق شده اند به شکل نادرستی متکی و وابسته باشند. هر زنی که به درون خود بنگرد، پی می برد که هرگز آموزش لازم را برای مراقبت از خود، روی پای خود ایستادن و حمایت از خود کسب نکرده است و به پسرها به دلیل این که خودکفا هستند، حسادت می کند. البته این طبیعت نیست که خودکفایی را در مردان به ودیعه می گذارد، بلکه آموزش است. در واقع مردان آموزش لازم را برای استقلال و خودکفایی کسب می کنند و زنان نیز می آموزند که روزی و به طریقی مورد حمایت قرار خواهند گرفت.
اختلاف طبقاتی موجود بین دو خواهر
اختلاف پایگاه اقتصادی (نمایش خانه های مجلل، مقایسه فضاهای مجلل با به طور مثال رستوران کوچک شهری)
تبعیض در خانواده (ژنِ برتر، ویژگی های ظاهری و ... )
تنهایی
تجمل گرایی
مد گرایی (مارک ها و برندها و ... )
اضطراب
نامطمئن بودن یا ترس از آینده
ولخرجی
ترک تحصیل
ورشکستگی
فقر
تجاوز
خشونت علیه زنان (کتک خوردن جِنجر توسط شوهر سابقش، ... )
آشفتگی، عدم تعادل و فروپاشی عصبی(مصرف دارو، با خود حرف زدن، مرتب لیوان دستش است، شوک درمانی و...)
نوع روابط آن ها با مردان
دروغ گویی
مصرف گرایی
فرار از منزل یا ترک خانه
خودکشی
بی هدفی (تأکید می کند که نمی داند در پی چیست)
کلاهبرداری
بحران هویت (هویت کاذب، ... حتی تغییر نام ژانت به جاسمین نشان دهندۀ این است که می خواهد با گذشته اش فاصله بگیرد و در جستجوی هویت تازه ای است)
جدایی ها در روابط زناشویی
طلاق
فخرفروشی
خودفریبی
شانس (هر کسی به اندازۀ ما خوش شانس نیست ... لاتاری برنده شدن یا بخت آزمایی ... خواستگار جاسمین)
روابط مخدوش (حالا خانواده شد خانواده؟ ... تیکه پرانی ... طعنه زدن ها ... رابطه جاسمین با دنی پسرش)
در موقعیت گیرکردن
تظاهر کردن (تظاهر جاسمین به این که از سرمایه گذاری و امور مالی سر در نمی آورد)
زیر پا گذاشتن اخلاقیات انسانی
شغل (جستجو برای یافتن شغل، کار کردن در سوپر مارکت و ..)
نگاه ابزاری داشتن به زن
انتقام
خیانت
آسیب زدن به اطرافیان (تحقیر کردن، ... )
پنهان کاری
زنِ وابسته
زنِ مستقل
زن وابسته :
زنی که دیگران از او نگهداری می کنند. (همسر و ... )
اجبارها را بدون شوق و شور می پذیرند و نمی خواهند از امتیازهای حمایت مردانه چشم بپوشند.
زن مستقل :
* شخصیت محوری این فیلم یک زن (جاسمین) است.
زنی شکننده، پیچیده، کوته فکر، خودخواه، متکبر، حیله گری و ... همواره به دنبال کسی است که او را نجات بدهد.
جاسمین غمگین به روایت سیمون دوبووار
بخش اعظم فاصله ای را که بین او و مرد وجود داشته، به یاری کار پر کرده است؛ فقط و فقط، کار می تواند آزادی واقعی را برای زن تأمین کند. از لحظه ای که زن دیگر انگل گونه نباشد، نظامی که بر وابستگی بنا شده است در هم می ریزد؛ دیگر بین او و دنیا نیازی به وابستگی به جنس مذکر نیست. نفرینی که بر زن سنگینی می کند این است که انجام هر کاری بر او ممنوع است.
در این میان ما با زنی تولیدکننده و فعال مواجهیم و با هدفی که دنبال می کند، با پول و حقوقی که به خود اختصاص می دهد، مسئولیتش را احساس می کند. بسیاری از زن ها، حتی از میان آن هایی که به ناچیزترین حرفه ها می پردازند، بر این امتیازها آگاهی دارند. ( در واقع جاسمین پیش می رود، اما نه آن که به هدفی که در برابر رویش خیره شود، بلکه نگاهش را در اطرافش به گردش در می آورد؛ به همین جهت حرکت او سست و نامطمئن است. بعد از این که جاسمین متوجه بی هدفی اش در زندگی شده، به فکر تحصیل دوباره در دانشگاه افتاده و می خواهد یک کار مهم برای خود دست و پا کند).
البته اکثر کارگران امروزه افرادی استثمار شده هستند و این کار، با خود آزادی و رهایی به همراه ندارد. (چنانچه جاسمین در دندانپزشکی به این حقارت تن می دهد، با بردگی دوگانۀ حرفه و حمایت مردانه آشنا می شد).
زن باید مورد خوشایند مردان قرار گیرد تا بتواند در زندگی زنانه خود توفیق یابد. بنابراین از کمک دیگران استفاده می کند؛ و این چیزی است که کارفرمایی که دستمزدی به او می پردازد، وقیحانه از پیش فکرش را کرده است. گاهی این کمک به زن اجازه می دهد که وضع خود را بهتر کند و به استقلالی واقعی دست یابد؛ گاهی هم به عکس، حرفه اش را رها می کند تا خود را مورد حمایت قرار دهد. (کاری که جاسمین در برخورد با دندانپزشک خود انجام می دهد).
فکر زنانگی، دقیقاً به علت این که آنها را عادت ها و مُدها تعریف کرده اند، به نحوی تصنعی از بیرون به هر زنی تحمیل می شود؛ زن می تواند به نحوی تحول یابد که قانون های کلی اش تدریجاً به قانون هایی که مردها پذیرفته اند، نزدیک می شود. شلوار هم به صورت لباسی زنانه درآمده است. زنی به میل خود و بدون چشمداشت، یا در ازای مزدی که از مرد می گیرد، بار این کار را از دوش او بر می دارد. به عکس، زن می داند که وقتی به او نظر می افکنند، او را از ظاهرش متمایز نمی کنند؛ زن در خلال آرایشش، مورد داوری، احترام و تمایل قرار می گیرد.
(چندین بار جاسمین در حال خرید کردن است، مثلاً برای رفتن به مهمانی خاص، یک جور دوندگی برای امتحان کردن لباس های خاص ... در مهمانی به جواهری که شوهرش برای تولدش خریده، فخر می فروشد ... تعریف و تمجید دندانپزشک یا خواستگار از نوع لباس پوشیدن جاسمین، جاسمین از این تعریف ها احساس غرور می کند ... از طرفی در ابتدا و انتهای فیلم جاسمین شلوار تن کرده است).
مرد چندان اجباری ندارد که نگران لباس خود باشد؛ لباس مردانه راحت و منطبق با زندگی پر فعالیتش است، نیازی نیست که شیک باشد؛ خیلی کم جزئی از شخصیت مرد شده است؛ گذشته از این، کسی انتظار ندارد که خود مردها از لباس هایشان نگهداری کنند.
زن برای این که فردی کامل و برابر با مرد باشد، باید به دنیای مردانه دسترسی داشته باشد، همانطور که مرد به دنیای زنانه دسترسی دارد. بایستی که به دیگری دسترسی داشته باشد، همانطور که مرد به دنیای زنانه دسترسی دارد.
زن مستقل به خصوص زن روشنفکری که در مورد موقعیت خود به اندیشه می پردازد از عقده کمتری رنج می برد؛ مجال این را ندارد که مانند زن طنازی که یگانه هم و غمش اغواگری است، مراقبت های دقیقی را صرف زیبایش کند، هر چند که توصیه های متخصصان را به کار بندد. زن روشنفکر به همان نسبت که از عدم موفقیت می ترسد، با همت به کوشش می پردازد. زن اهل تفکر به جای تقلید از واگذاری خود را منقبض می کند. دشواری در مورد زن مستقل از این جهت است که او به جای تسلیم و رضایت، نتواند انتخاب کند. در واقع زنی که راه زیستن را برمی گزیند، نمی پذیرد که زن نوع دوم را به عنوان نمونه ای به آن زن نشان بدهند، بلکه بر اثر مقایسه اش با مرد پی می برد که فاقد امتیاز است که به استقلال مردانه دست می یابد، دارای این امتیاز بزرگ است که از نظر جنسی با افرادی سر و کار دارد که آن ها نیز خودمختار و فعالند و در زندگی او کار انگل را انجام نمی دهند و با ضعف و نیازهایشان، او را به بند نمی کشند.
گاهی زن از این بیم دارد که اگر مقام اول را خودش مطالبه کند، باعث خرابی کانون خانوادگی می شود؛ زن در میان میل به آشکار کردن خود و میل به کناره گیری، دچار تشتت می شود.
جاسمین به بیکاری خو گرفته، در زندگی هرگز لزوم سخت و جدی انظباط را حس نکرده، قادر نخواهد بود که کوشش استوار و مستمری از خود نشان دهد، خود را مکلف نخواهد کرد که به تکنیکی قوی دست یابد؛ از تجربه های تردید آمیز بی ثمر در انزوای کاری که نشان داده نمی شود و باید صد بار خرابش کرد و از نو به آن پرداخت، نفرت دارد. بنابراین امیدوار است با مقداری حیله، خود را از این ماجرا به در برد.
جاسمین خود را آماده می کند که در هنر و یا دیزاین به دنبال وسیله نجات بگردد. این دنیا برای او نه مجموعه ای از ابزارها و مفهوم ها، بلکه منبع احساس ها و هیجان ها است. اما همان موقعیت هایی که جاسمین را به سوی آفرینش رهنمون می کند، موانعی پدید می آورد که اغلب اوقات جاسمین ناتوان از غلبه بر آن ها است.
جاسمین قانع می شوند که توانایی شان نسبت به مردها در سطح پایین تری قرار دارد. آن ها بر اثر کوشش های بی ثمرش از پا درآمده است و بیش از پیش احساس می کند که استعداد ندارد که کوشش هایش را به پایان برساند.
(جاسمین اعتراف می کند که استعداد کامپیوتر ندارد ... )
واقعیت این است که جاسمین ضمیری فریب خورده دارد و خود وسیله فریب خودش می باشد. جاسمین می کوشد که وابستگی اش را از خود پنهان بدارد، و این هم نوعی رضایت دادن به آن است؛ برملا کردن این وابستگی، به سهم خود نوعی رهایی به شمار می رود.
از نظر دوبووار جهان را می توان به شکل عقلانی درک کرده و به شکلی عقلانی سامان داد. این که زندگی عاطفی همیشه با چنین اصول عقلانی تناسب ندارد، مضمون ثابت و دائمی داستان های دوبووار بوده است.
از نظر دوبووار این مسائل (ذهنیت و عقل ستیزی) به طور تلویحی مسائل جنسیتی هستند. از این رو مضمون ثابت و یکنواخت ادبیات داستانی او اتکاء عاطفی زنان به مردان است.
دوبووار در این نتیجه گیری از زنان می خواهد که الگوهای رفتار و تصورات مردانه را بپذیرند البته این فراخوان با تصوری که از این زن به عنوان بارزترین چهرۀ فمنیستی قرن بیستم وجود دارد، عمیقاً در تضاد است.
دوبووار در کتاب معروف خود جنس دوم بیان می کند که بین زن و مرد تفاوت وجود دارد و اعلام می کند که زنان باید اعمال و انگارش های مردانه را همگون و درونی ساخته و آنان را ملکۀ ذهن خود کنند.
دوبووار معتقد است که اگر به زنان، در شکل تخیلی و داستانی آن، حقِ عمل کردن داده شود، برای برون رفت از فرهنگی که پیش فرض آن منفعل بودن زنان است، راهی نشان داده می شود. اما دوبووار همزمان با این استدلال پیامدهای نبود حضور و قدرت زنان را تجزیه و تحلیل کرده و پی می برد که این عدم حضور علت آن چه را که وی زنانگی احمقانه زنان می داند، بیان می کند. این نداشتن قدرت، زنان را دستخوش چند دستگی می کند و آن ها مجبور می شوند که برای رسیدن به اهدافشان از دروغ ها و حیله های بی ارزش و کم اهمیت و از تظاهر و جلوه گری استفاده کنند.
این اظهارنظرها بر اهمیتی تأکید می کند که دوبووار به آزادی عمل و استقلال در حیات و هستی بشر می دهد. جنس دوم و بسیاری از داستان های دوبووار حول این فرض سازمان داده شده که زن و مرد حیطه ها و قلمروهای اجتماعی و عاطفی متفاوتی را به خود اختصاص داده اند. دوبووار درصد دستیابی به سازگاری بیشتر بین رفتارهای زن و مرد است.
بهترین راه مقابله تفاوت های زنان و مردان به حداقل رساندن آن است.
وی عقیده دارد که زنان باید در پی برنامه و پروژه دستیابی به تعالی، فردیت و شناخت مطلق باشند.
به طور کلی دوبووار به زنان یک حس امکان پذیری و فاعلیت در زندگی فکری و سیاسی عرضه کرد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است