سفالگرى و فلزکارى

انواع متنوعى از سفالينه‌‌ها کمى پس از روى کار آمدن سلجوقيان در ايران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ايران شهر رى و کاشان بود. ويژگى اين سفالينه‌‌ها استفاده از خمير سفيد بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفى مى‌کرد. در اين دوره بود که سفالينه‌ها چند رنگ چينى توليد شدند.


برخى ظروف که در حدود قرن ششم هجرى توليد شد، مشبک‌کارى ترئين يافته بود و شبکه‌‌ها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعاب‌کارى رنگى بوجود آمد که معمولاً به‌رنگ فيروزه‌اى يا آبى تيره بود.


سفالينه‌هاى زرين‌فام نيز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونه‌هاى نخستين آن، ريشه در مصر و بين‌النهرين داشت و در ايران از پيشرفت و تحول کافى برخوردار شد.


نقش‌پردازى سفالينه‌‌ها در شهر روى و کاشان باهم متفاوت بود. در رى زمينه زرين‌فام بود و پيکره‌ها با تزئين گياهان مارپيچ احاطه مى‌شدند و سرانجام پيکره‌ها به نقش‌هاى کوچک تنيده در نقش‌هاى گياهى تبديل شدند. در کاشان پيکره‌هاى انسانى اغلب در برابر يک منظره قرار مى‌گرفتند. گاه پيکره‌ و بعدها دو پيکره نشسته بکار مى‌رفت که در حال صحبت باهم بودند. در بين‌النهرين ظروفى توليد مى‌شد که تزئين برجسته داشتو با اسليمى‌هاى سلجوقى مزين شده بود. اين ظروف خشن‌تر از ظروف ايرانى بود.


در اواخر قرن ششم سفالينه‌هاى زيباى مينايى توليد شد. اين ظروف در شهرهاى کاشان، رى و احتمالاً ساوه توليد مى‌شدند که داراى تزئيناتى شبيه ظروف زرين‌فام کاشان بودند. گاه هم وقايع شاهنامه و صحنه‌هاى نبرد در ترکيب‌بندى‌هاى کوچک ارائه مى‌شد.


در سال‌هاى آخرين قرن ششم، پيشرفت تکنيکى قابل توجه بود و اولين نمونه‌هاى سفالينهٔ لاجوردى توليد شد.


در دورهٔ سلجوقي، هنر و فن فلزکارى نيز به شکوفايى و توسعه ويژه‌اى دست يافت. از فلزات بکار رفته در قرن‌هاى پنج و شش مفرغ بود که آن‌را قالب‌ريزى و کنده‌کارى مى‌کردند و گاه با نقره و مس خاتم‌کارى و يا مشبک‌کارى مى‌کرده‌اند و حتى گاه ميناکارى هم انجام مى‌شده است. در تعداد بى‌شمارى از اشياء آن دوران از قالب‌ها و الگوهاى سنتى باستانى بهره گرفته مى‌شد. مانند بخوردان‌هاى خاتم‌کارى يا مشبک‌کارى شده که بيشتر به شکل حيوانات ساخته مى‌شدند.


از نمونه‌هاى برجسته فلزکارى در عهد سجلوقى مى‌توان از بخوردارن مفرغى به شکل شير نام برد که مشبک‌کارى شده است. و نيز بشقاب مفرغى که درو آن کتيبهٔ خط کوفى مزين شده است و پيکرهٔ جانورسانى روى آن کار شده است.


آثارى نيز از هنرمندان خراسان به امضاء رسيده که اطلاعاتى در اين زمينه ارائه مى‌دهند. سبک فلزکارى سلجوقى بيشتر صريح، شاداب و با توجه به جزئيات مى‌باشد.

نگارگرى

از نگارگرى سلجوقى به‌دليل ويرانگرى‌هاى مغولان تنها تعداد اندکى باقى مانده است. ويژگى اين نگارگرى‌ها شبيه نقاشى‌هاى روى سفالينه‌هاى اين دوره و شديداً تزئينى است. خمسهٔ نظامى در اين عهد سروده شد و بعدها الگويى براى نگارگرى ايرانى گرديد و شهرت فراوانى کسب کرد. نسخهٔ خطى ورقه و گلشا که احتمالاً در اوايل قرن ششم کار شده از نظر ترکيب‌بندى و شادابى رنگ‌ها بسيار شبيه هنر سلجوقى است.