گليم اردبيل
گليم اردبيل

يکى از ويژگى‌هاى گليم، وفور مواد خام آن است و به همين دليل در ميان اقوام مختلف توليد مى‌شود. مواد اوليهٔ گليم پشم گوسفند، پشم شتر، موى بز و اسب و پنبه مى‌باشد.


از نزديک به ده هزار سال پيش که انسان به دام‌پرورى و اصلاح نژاد دام پرداخت، به‌تدريج پشم گوسفند به الياف بلند و نرمى که قابل ريسيدن بود، تبديل شد.


خصوصيات پشم با مو، پنبه و ابريشم بسيار متفاوت است. گره‌هايى بر سطح الياف پشم وجود دارد که هنگام ريسيدن به آن خاصيت درهم پيچيده شدن مى‌دهد و پارچه‌هاى پشمى به‌دليل درصد بالاى چربي، عايقى ممتاز است و خاصيت فرم‌پذيرى عالى دارد.


چيدن پشم يک تا دوبار در سال انجام مى‌شود و غالباً پس از پايان سرماى زمستان در ماه‌هاى فروردين و ارديبهشت، و يا پس از کوچ گله به مراتع تابستانى انجام مى‌شود. در مناطق ساحلى و گرم‌تر مثل عربستان و جنوب ايران در ماه اسفند و در مناطق کوهستانى با آب و هواى سردتر مثل شمال شرقى ايران و افعانستان در خردادماه آغاز مى‌شود. محصول پشم هر گوسفند از يک تا سه کيلو است و براى شستن آن گله را يا از درون نهر يا رودى عبور مى‌دهند يا آن که پشم را چيده و سپس مى‌شويند.


در مناطقى که پشم خوب توليد مى‌شود، آماده‌سازى نخ با مراقبت‌هاى خاص همراه است. پشم را به دفعات مى‌شويند و آب مى‌کشند تا کاملاً پاکيزه شود و چربى آن به ميزان دلخواه برسد.


براى افزودن به قدرت پاک‌کنندگى آب و زدودن چربى‌هاى سطحي، ترکيباتى شيميايى مانند کربنات دوسود، پتاس و مواد قليايى ديگر از جمله مواد گياهى به آن اضافه مى‌کنند. مرحلهٔ شست‌وشو نه تنها در زدودن مواد زايد و چرک بلکه در افزودن به قدرت رنگ‌پذيرى پشم نيز حائز اهميت است. پس از شست‌و‌شو پشم را براساس رنگ و کيفيت، درجه‌بندى مى‌کنند. امروزه به دليل تجارى شدن و کاهش معيارهاى توليد، مراقبت‌هاى کمترى در مرحلهٔ درجه‌بندى پشم صورت مى‌گيرد.


مرحلهٔ بعد شانه کردن پشم است که الياف را از يکديگر جدا و يکدست مى‌کنند. رايج‌ترين ابزار اين کار يک قطعه چوب با رديفى از ميله‌هاى فلزى است که در زمين نشانده مى‌شود. پشم را به دفعات از داخل ميله‌ها عبور مى‌دهند و الياف کوتاه از بلند جدا مى‌شود.


مرحلهٔ ريسندگى چنانچه با دستگاه انجام شود با صرفه‌تر است و امروزه در بسيارى از قالى‌ها و گليم‌ها از آن استفاده مى‌شود. اين پشم به هيچ وجه مناسب نيست، زيرا دستگاه ريسندگى پشم را نازک، شکننده و کوتاه مى‌کند و حالت انعطاف‌پذيرى آن را از بين مى‌برد. رايج‌ترين شيوهٔ ريسندگي، با دوک نخ‌ريسياست. دوک داراى صفحهٔ گردى از چوب يا سفال است، که نوع متداول آن داراى ميلهٔ مخروطى چوبى يا فلزى است که در ميان صفحهٔ گرد يا چهاروش چوبى فرو رفته است. ريسندگى به شکل اشتغالى خودکار و غيرارادى شکل مى‌گيرد و چوپانان حتى هنگام مراقبت از گله و زنان در ساعات فراغت و در هر حالتى که بتوانند نخ‌ريسى را همزمان با کارهاى ديگر انجام مى‌دهند.


از موى بز، شتر و اسب نيز در گليم‌بافى استفاده مى‌شود. اين مو، گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ريسيده مى‌شود تا ريشه‌هاى ظريفى به تار گليم بدهد.


موى شتر دوکوهانهٔ آسياى مرکزى خودبخود ريزش مى‌کند. اين نوع مو را همراه با پشمى که از گردن و گلوى حيوان چيده مى‌شود، در گليم بافت‌هاى عشايرى افغانستان، بلوچستان و شرق ايران به وفور استفاده مى‌کنند.


موى دم و يال اسب در منگوله‌ها و ريشه‌هاى تزئينى گليم بافت‌ها، استفاده مى‌شود.


در بيشتر دشت‌هاى حاصلخيز آسياى مرکزى و آفريقاى شمالى پنبه خودبخود مى‌رويد. در عصر حاضر کشاورزان پنبه را براى تجارت کشت مى‌کنند. اختصاصات و امکانات پنبه از پشم بيشتر است. پنبه به وفور کشت مى‌شود و الياف آن بسيار مستحکم است. آن‌را با قطر کم مى‌تابند تا براى بافت‌ها ظريف مناسب باشد. قسمت اعظم تارهاى بافندگى از نخ پنبه فراهم مى‌شود. پنبه برخلاف پشم سفيد شفافيت اوليه‌اش را از دست نمى‌دهد. اما رنگ را به‌خوبى پشم جذب نمى‌کند.


در دورهٔ صفوى در کارگاه‌هاى صحنه و سنندج، گليم ابريشمى توليد مى‌شود؛ اما امروز جز در منطقهٔ قيصرى در آناتومي، از ابريشم در بافت گليم استفاده نمى‌شود. بافنده‌هاى عشاير و صحرانشين علاقه زيادى به تزئين گليم بافت‌هايشان دارند که با زينت‌‌آلات کمياب و غيرعادى مانند الياف فلزى و مصنوعي، مُهره، صدف و سکه انجام مى‌گيرد.