طايفهٔ على محولى

اين طايفه که در لهجهٔ عاميانه (علم حولي) تلفظ مى‌گردد از چهار باو تشکيل شده که از اين ميان، باو ”مرخه“ به اسکان رسيده و کوچ نمى‌کند. طايفهٔ علم حولى هم‌اکنون داراى ۲۰۰ خانوار کوچنده است که در ۲۸ اوبه متشکل شده است.


از آنجا که موضوع مرتع در اقتصاد عشايرى عامل تعيين کننده و امر حياتى است، اختلافات ناشى از آن نيز بسيار اندوهبار و تأسف‌انگيز مى‌باشد. به‌طورى که مشاهده گرديد، هنگامى‌که در تابستان سال ۶۴ قسمتى از مراتع اوبه‌هاى باو ”سلو“ توسط جنگلبانى ماکو به اشخاص ديگرى واگذار گرديده بود، اين مسأله اختلافات شديدى را در بين اوبه‌ها دامن مى‌زد و بيم آن مى‌رفت که کشتار فجيعى به دنبال داشته باشد.

طايفه حسو خلف

طايفهٔ حسو خلف از ۵ باو تشکيل شده و داراى ۱۹۴ خانوار کوچنده است که عموماً در ۲۲ اوبه سازمان يافته است.


اين طايفه به هنگام کوچ ييلاقى داراى مهمانانى از ساير طوايف ايل جلالى است به‌طورى که در سال ۱۳۶۴، ۱۱ خانوار از قزلباش، ۵ خانوار از بلخکانلو، ۳ خانوار خلکانلو و ۲ خانوار عجم را به‌عنوان ”جينار“ در اوبه‌هاى خود پذيرفته بودند.

طايفهٔ بلخکانلو

طايفهٔ بلخاکانلو از ۴ باو تشکيل شده و داراى ۱۸۱ خانوار کوچنده است که در ۱۲۱ و به متشکل شده‌اند. اين طايفه در سال‌هاى جنگ تحميلى دچار مرارت‌هاى بسيار شديدى شده و مراتع آن تحت تصرف روستائيان درآمد به‌طورى که قسمتى از خانوارهاى باو ”عمه اوشاقي“ اجباراً، اسکان يافتند. در سال ۶۴ نيز اعضاء اوبه ”محمد شاهاني“ توسط اهالى ”بدولي“ در کنار اين روستا بازداشت شدند و نتوانستند راهى ييلاق شوند. تهديد و ارعاب عشاير توسط روستائيان ”عرب ديزه‌سي“، َطهماسب کندي“ و ”کليسا کندي“ هنوز هم ادامه دارد و اکثريت مراتع قلمرو اين طايفه تکه‌تکه زير شخم رفته، و مى‌رود که کل مراتع آن از حيز انتفاع بيفتد.

طايفهٔ ساکان

نام طايفه از نام ساکو بنيانگزار آن گرفته شده است، و ليکن تاريخ مهاجرت ساکو از ترکيه به ايران مشخص نيست، از آنجا که قلمرو طايفه مناطقى از ترکيه بوده، لذا قسمت اعظم اين طايفه هم‌اکنون در آن سوى مرز سکونت دارند و قسمت ديگرى نيز در زمان سلطنت رضاشاه و فرار از تبعيد به خاک ترکيه رفته و در آنجا سکنى گزيده‌اند. علاوه بر اين، از تبعيد شدگان به ”پرى‌بازان“ تويسرکان و مشکين شهر که حدود نه سال به طول انجاميده، قسمتى از عشاير اين طايفه در آن مناطق ماندگار شده‌اند و هم‌اکنون نيز به خاطر اوضاع بد ييلاقى و مشکلات موجود، آهنگ اسکان به آهستگى ادامه دارد. در هر حال در تابستان سال ۶۴ طايفهٔ ساکان ۱۴۷ خانوار کوچنده داشته که از مجموع ۱۱ باو متشکل و در ۳۳ اوبه سازمان يافته‌اند.

طايفهٔ قندکانلو

طايفهٔ قندکانلو داراى ۸ باو است اما در موقع آمارگيرى در تابستان ۶۴، باو عثمان حَوِه در ييلاق حضور نداشت. از آنجا که ريشهٔ اين طايفه نيز مانند ساير طوايف ايل جلالى در خاک ترکيه است، قسمت کثيرى از خانوارهاى طايفه در آن سوى مرز تمرکز دارند و قسمت ديگرى نيز در زمان حکومت رضاشاه به قزوين، همدان و تويسرکان تبعيد شدند که از اين ميان تعدادى مراجعت کردند و تعداد ديگر ساکن آن مناطق شدند و قسمت کثيرى نيز در آن هنگام به ترکيه فرار نموده و در آن کشور سکنى گزيدند.


اين طايفه در حال حاضر ۱۱۳ خانوار کوچنده دارد که عموماً در ۱۰ اوبه سازمان يافته‌اند.


مناطق ييلاقى طايفهٔ قندکانلو نيز مورد دستبرد روستائيان ”شادلو“ قرار گرفته و زير کشت گندم ديم رفته است. در عين آنکه آب و هواى منطقه شرايط لازم براى اين قبيل کشت‌ها را فراهم نمى‌کند و غلات قبل از خوشه‌بندى با سرماى پائيزى مواجه مى‌شوند. اما اين نوع عمليات در منطقه تنها به‌عنوان تخريب مراتع براى تصرف اراضى بيشتر و ممانعت از کوچ عشاير صورت مى‌گيرد. از کتاب ساختار سازمان ايلات و شيوه معيشت عشاير اذربايجان غربى ـ ابراهيم اسکندرى‌نيا.