ايل بهاروند يکى از ايلات لر و در بالا گريوهٔ لرستان سکونت دارد. بهاروندها به گويش لرى که شاخهاى از زبان آريائىها است تکلم مىکنند، و پيرو مذهب شيعه هستند. متأسفانه آمار دقيقى از بهاروندها در دست نيست ولى بنا به گزارش رزمآرا. جمعيت آنها در سال ۱۳۱۲ بالغ بر ۴۸۵۰ خانوار بوده که اگر متوسط خانوارها را ۵ نفر در نظر بگيريم. جمعيت اين ايل در آن سال حدود ۲۵۰/۲۴ نفر بوده است.
اوضاع اقتصادى
بهاروندها، همانند ديگر ايلات لرستان، تا پيش از روى کار پهلوي، کوچنشين بوده از راه پرورش دام و کشاورزى امرار معاش مىکردند. دامهاى آنها شامل: بز، ميش، گاو، اسب، قاطر و الاغ مىشد که بز و ميش را بهمنظور بهرهبردارى از شير و فرآوردههاى شيري، پشم و موي؛ و گاو را براى استفاده از شير آن و شخم زدن و همچنين در مواردى بهمنظور حمل و نقل؛ و بالاخره اسب، قاطر و الاغ را جهت سواري، بارکشي، و شخمزدن نگهدارى مىکردند. بهاروندها، فزون بر دامداري، بهطور محدود به کشت نباتاتى چون گندم، ذرت، ماش، خيار، کدو و هندوانه مىپرداختند؛ چنانکه گندم را اغلب در منطقهٔ گرمسير و به مقدار کم در منطقهٔ ييلاقى کشت مىکردند. اما نباتات ديگر را که احتياج به آبيارى و مواظبت بيشتر داشت فقط در منطقهٔ ييلاقى کشت مىکردند. همچنين قسمتى از موادغذائى خود را با بهرهگيرى از فرآوردههاى طبيعى بهدست مىآوردند. چنانکه قسمتى از گوشت مورد مصرف خود را از راه شکار حيواناتى چون بز و ميش کوهى و پرندگانى نظير کبک و تيهو فراهم آورده، قسمتى از نان ساليانه را با استفاده از بلوط تهيه مىکردند. همچنين، انواع سبزيجات خودرو، قارچها، و بالاخره ميوههاى درختان وحشى را نيز بهطور فصلى جمعآورى کرده بهمصرف مىرساندند.
بهاروندها کالاها و وسايل موردنياز خود را از طريق مبادله، يعنى از راه فروش دامها و فرآوردههاى دامى نظير پنير، کره، روغن، ماست و همچنين پشم، پوست، مو و بالاخره با ارائهٔ کارهاى دستى چون قالي، خورجين و غيره. در بازارهاى دزفول (در گرمسير) و خرمآباد (در ييلاق) خريدارى مىکردند. مهمترين کالاها و وسايل خريدارى شده از اين بازارها شامل لباس، کفش، رختخواب، نمد، زنجيرهاى آهني، تير، تيشه، اره، وسايل پخت و پز و غذاخورى چون ديگ، بشقاب، کاسه، تابه، قوري، استکان، همچنين قليان، تنباکو، و بالاخره برنج، خرما، شيرهٔ خرما و جز اينها مىشد.
بهطور کلى نظام اقتصادى بهاروندها مبتنى بر دامداري، کشاورزي، گردآورى فرآوردههاى طبيعي، و تا اندازهٔ کمى درآمدهاى جنبى بود. هدف آن، برآوردن نيازهاى اوليه بهدور از سودجوئي، ثروتاندوزى و تجملات بود. اقتصاد بهاروندها تا حد زيادى خودکفا بوده به بازارهاى بينالمللى وابستگى نداشت.
کوچ و علل آن
کوچ يکى از جنبههاى مهم و از مظاهر زندگى عشايرى است که بهدنبال يافتن چراگاه، فرار از سرما و گرماى شديد، و بالاخره در رابطه با اوضاع سياسى منطقه صورت مىگيرد. بهاروندها به دلايلى که ذکر شد، همانند ديگر ايلات، سالانه از منطقهٔ ييلاق به منطقهٔ گرمسير و بالعکس کوچ مىکردند. از آنجائى که کوچ بهاروندها عمدتاً در رابطه با اوضاع اکولوژيکى مناطق گرمسير و سردسير صورت مىگيرد.
ماطق دوگانهٔ گرمسير و سردسير، همچنانکه از نام آنها پيدا است. داراى آب و هواى متفاوت مىباشند. همين امر در رويش نباتات و چمنزارها تأثير بهسزائى بخشيده. سبب مىگردد که چراگاههاى اين دو منطقه در فصول مختلف و بهطور متناوب قابل استفاده باشند.
کوچ بين دو منطقه بهمدت ۱۰ روز و طى ۱۰ منزل انجام مىگرفت. بهاروندها از اواسط مهرماه تا اواسط فروردين، يعنى نزديک به ۵ ماه را در گرمسير مىگذرانند. از اواسط تا اواخر فروردينماه گرماى زودرس سراسر منطقه گرمسير را فرا مىگيرد و در مدت کوتاهى چمنزارها و گودالهاى آب مىخشکد و يا در حالى است که هواى بهارى در منطقهٔ ييلاق آغاز گرديده با ذوب شدن تدريجى برفها، سراسر دامنههاى کوه هشتادپهلو، درىنسو، بوه، طاف، خارزار و غيره پوشيده از چمنزارها و چراگاههاى پرطراوات مىگردد. بدين سان، بهاروندها بهمنظور فرار از گرما و بهرهگيرى از چمنزارهاى سبز و خرم و برخوردارى از هواى معتدل ييلاقي، از منطقهٔ گرمسير بهسوى ييلاق کوچ مىکردند.
قشربندى اجتماعى
از آنجائىکه دو طايفهٔ مراليون و کردلىون جدا از هم مىزيستند. قشربندى يا طبقهبندى اجتماعى ايل بهاروند و همچنين قلاوند، در مقايسه با يگر ايلات لرستان، ضعى بود و روابط بين اعضاء تا حدى مردمى بود. نابرابرى در بين بهاروندها به سه صورت ـ نابرابرى قدرت، نابرابرى در نظارت و استفاده از مراتع و اراضى و بالطبق نابرابرى تبارى جلوهگر مىشد. با در نظر گرفتن اين سه عامل، بهاروندها به سه قشر بهشرح زير تقسيم مىشدند.
پنج تيرهکيو
پنج تيرهکيو (Tirekeyu ـ Panj) با بهاروندهاى اصيل اين طبقه شامل پنج تيره امالله، باوک، جافر، ولي، و مسى (محمدحسين) مىشد. چون اعضاء اين پنج تيره از نسل شخصى به نام کيو (Keyu) هستند، به پنج بووهکيو معروف هستند. سران اين پنج تيره. کادر رهبرى بهاروند را تشکيل مىدادند و بهترين چراگاهها، آبشخورها و اراضى کشاورزى متعلق به اين تيرهها بود. اعضاء اين تيرهها بر ديگر اعضاءِ ايل تسلط داشتند، اما با اين حال روابط ازدواجى بين آنها و افراد ايل، بهجز لوتىها، برقرار بود.
بووه هيرديا
بووه هيرديا (Bowa Hirdya)، با تيرههاى کوچک شامل تيرههاى کزادون، حيدرون، داويدون، شيرولىون، گنجلىون، و کوگانى مىشد. اين تيرهها اغلب داراى مراتع و اراضى کشاورزى بودند و در گذشته بعضى از آنها چون شيرولىون قدرتمند بودند اما بهتدريج بهعلل گوناگون ضعيف شدند.
غير بهاروندها
اين طبقه شامل تيره و خانوارهائى مىشد که از ديگر ايلات به بهاروندها پيوسته بودند و همچنين تعداد معدودى از سادات و لوتىها (نوازندگان) را دربر مىگرفت. اعضاء اين طبقه که به هُمسا (همسايه) معروف هستند فاقد هرگونه زمين و مرتع بودند. از اينرو، ناگزير، بهمنظور استفاده از اراضى و مراتع متعلق به سران تيرههاى پنجگانه و همچنين بهمنظور کسب امنيت، در اطراف رهبران اين تيرهها گرد آمدند. رهبران، قسمتى از اراضى کشاورزى و مراتع خود را در اختيار آنها گذاشته در مقابل، علاوه بر خدمات، مقدار کمى از محصولات کشاورزى را دريافت مىکردند. اين روابط هرچند امروز غيرعادلانه بهنظر مىرسد، با در نظر گرفتن موقعيت و شرايط آن زمان، هم بهنفع هُمساها بود و هم رهبران. بههر حال، بهجز لوتىها ک بهصورت يک گروه مطرود بهسر مىبردند، همساها از موقعيت خاصى برخوردار بوده، برخلاف جوامع کاستى و نيمهکاستي، روابط ازدواجى بين آنها و ديگر طبقات، منجمله رهبران، برقرار بود.