شيخ مموئى

اين طايفه با طايفهٔ انصارى از يک ريشه و قوم مى‌باشند. مموئى‌ها در قديم در منطقهٔ سرفارياب در جوار مقبرهٔ امامزاده شيخ ممو (محمود) نياى خود سکونت داشتند و از نظر جمع‌بندى ايلى جزء نوئى‌ها بودند و پس از شکست و پراکندگى نوئى‌ها در شمار طوايف بويراحمد درآمدند.


گروهى از مشايخ محمودى در حومهٔ زيدون بهبهان و دسته‌اى در ايل دشمن‌زيارى فارس سکونت دارند و تاريخ مهاجرت آنها به آن نواحى به استناد الواح قبور آنها در اواخر دوران صفويه بوده است.


به احتمال، آنان در قديم جزء طوايف ممسنى چرام و بلاد شاپور بودند و همزمان مهاجرت ممسنى‌ها از اين ناحيه به منطقهٔ کلاه سياه و بواى دشمن‌زيارى ممسنى کوچ کرده و در آنجا ساکن شده‌اند.


شاخه‌اى از آنان که به شيوخ چنگلوائى معروف هستند حدود اواسط دورهد قاجاريه به حومهٔ بهبهان آمده در منطقهٔ قال هستند و اسدآباد سکونت نموده‌اند. دسته‌اى از آنان که از بزرگ‌ترين طوايف منطقه محسوب مى‌شوند در روستاى چنگلوا (سنقرآباد) ساکن مى‌باشند.

شيخ سرکوهکى

مؤلف رياض‌الفردوس در شمار طوايف مستقل چهارده‌گانه چرام ممسني، طايفهٔ سرکوهکى را نام برده است. اين طايفه که شاخه‌اى از آن در ناحيهٔ شهرى رامهرمز سکونت دارند در گذشته داراى دو شاخهٔ آب‌لموئى و آب‌موردى بوده و جزد ايل نوئى محسوب شده‌اند.


محل سکونت سرکوهکى‌ها ناحيهٔ لوداب (لالستان) بود و به اعتبار سابقهٔ تاريخى اين منطقه مى‌توان آنان را قومى تاريخى و از بازماندگان بويرهاى باستانى دانست. اين طايفه که داراى شاخه‌هاى بسيار و نام مهم‌ترين آنان آبلموئي، آبموردي، انارکي، گردن‌تلي، رحيم‌ملکي، روني، تامصيري، تاکمال ندينى و رئيسان است و جزء ايل تامرداى بويراحمد قرار دارند.


اين طايفه داراى سازمان مستقل ايلى است و دو شاخهٔ آبلموئى و آب موردى آن هريک در قديم تحت اختيار کدخدائى مستقل اداره مى‌شد.

زيلائى

مؤلف رياض‌الفردوس در رديف طوايف ممسنى از طايفهٔ زيلائى نام مى‌برد. زيلائى‌ها به دو شاخهٔ زيلائى ماشمى‌نشين و پشته‌نشين شناخته مى‌شوند و در قديم جزء ايل نوئى بودند، اما پس از متلاشى شدن آن ايل به بويراحمد پيوسته‌اند. اين طايفهٔ بزرگ داراى سازمان مستقل ايلى است.

دلاورى

اينان نيز از جملهٔ طوايف قديم ممسنى‌ هستند. به نوشتهٔ مؤلف رياض‌الفردوس در منطقهٔ قديم چرام ممسنى زندگى مى‌کرده‌اند. دلاورى‌ها که شعبه‌اى از لرهاى نوئى بودند، سازمان مستقل طايفه‌اى در منطقهٔ امارت و قلعهٔ گل دشمن‌زيارى دارا بوده‌اند و پس از انقراض ايل نوئى جزء ايل دشمن‌زيارى شده‌اند.

بادلانى

مؤلف رياض‌الفردوس نام آنان را در شمار طوايف ممسنى چرام ضبط کرده است. اين طايفه در قديم مستقل و داراى سازمان کلانترى در منطقهٔ لوداب بويراحمد بودند و بعدها جزء ايل بويراحمد درآمدند. در زمان حال نيز سازمان مستقل قومى دارند و بيشتر منطقهٔ لوداب بويراحمد در دست آنها است.

جليل

اين طايفه از طوايف بختيارى و از شاخهٔ ايل جليل است. زمان مهاجرت آنان به کهکيلويه و بويراحمد مشخص نيست، ولى احتمالاً در اواخر حکومت صفويه به بويراحمد آمده‌اند. سنگ مزارهاى اجداد اين طايفه از دوران قاجار در قريهٔ تل‌بندى سرفارياب وجود دارد و محل سکناى آنها را نشان مى‌دهد.


طايفهٔ جليل که شاخه‌اى از آنان در منطقهٔ خيرآباد گچساران زندگى مى‌کنند در اين زمان در منطقهٔ سپيدار جليل و بابکان نشيمن دارند و از عشاير نام‌آور بويراحمد مى‌باشند.

اميرى

از شاخهٔ لرستانى و از بازماندگان امراء لر بزرگ (خاندان اتابکان) مى‌باشند. تيره‌اى از آنان در ايل ممسنى و طايفهٔ بکش و شاخه‌اى در ايل بويراحمد و گروهى در منطقهٔ رامهرمز و ايل بهمئى سکونت دارند. بزرگان اين طايفه که زمان مهاجرت آنها ظاهراً همزمان با مهاجرت ديگر طوايف لرستانى به کهکيلويه است به‌عنوان ”امير“ بر وزن کبير شناخته مى‌شوند و در محاورات و گفتگوها اميراحمد، اميرمحمد، و اميرحسن مانند قايد حسن، قايد احمد و قايد محمد خطاب مى‌شوند.


در سندى محلى نام يکى از افراد اين طايفه، محمد يارامير نام برده شده است. اين طايفه در ايلات طيبى و بهمئى و دشمن‌زيارى سازمان طايفه‌اى مستقلى ندارند، ولى در بويراحمد سازمان طايفه‌اى مستقلى به‌همين نام دارا مى‌باشند.

برائى

اين طايفه از قديمى‌ترين عشاير کهکيلويه و بويراحمد است و داراى سابقه و قدمت مى‌باشند. محدودهٔ ايلى برائى‌ها را از منطقهٔ ميمند تا رودخانهٔ مهريان ياسوج گفته‌اند.


آخرين خان مقتدر اين طايفه محمدعلى خان بود که اواخر دورهٔ زنديه و آغاز سلطنت آقامحمد خان قاجار رياست داشت، ولى پس از سال‌ها جنگ با دولت قاجار به‌مرور زمان قدرت او کاهش يافت و باعث تسلط هادى خان بويراحمدى بر خاک و منطقهٔ او گرديد.


اين طايفه که از نظر جمع‌بندى جزء ايل بزرگ تامرادى است در منطقهٔ تنگ‌برا سکونت دارند و داراى سازمان کوچک طايفه‌اى مى‌باشند.

تيرمانى

در نسخهٔ خطى رياض‌الفردوس نام اين طايفه تومانى ضبط شده است، ولى درست آن تيرمانى منسوب به منطقه تيرمان ديلگان است. اين طايفه که در اين زمان آنان را به دليگانى مى‌شناسند از بازماندگان طوايف باستانى هستند ولى تاريخ مربوط به قبل از صفويهٔ آنان روشن نيست. ديلگانى‌ها در اين زمان جزء ايلات چرام مى‌باشند و داراى تشکيلات مستقل قومى هستند.

کمائى ليراوى

تاريخ گزيده از مهاجرت طوايف کرد جبل‌السماقى شام به منطقهٔ لرستان خبر داده است و طايفهٔ کمائى ليراوى در شمار آنها بوده است.


اين طايفه که در منطقهٔ تنگ ليراو و تنگ سمد و کما و دلى‌کما طيبى و بهمئى سکونت داشته‌اند معتقد هستند در اثر اختلافى که با مردم طايفهٔ کرائى در اواخر دولت صفويه پيدا کردند، کرائى‌ها عده‌اى از آن طايفه را شکم‌پاره کرده و شيرابهٔ شکم آنان را در محلى به نام شيلابه‌دان (شيرآبه‌دان) در حد مرزى ايل طيبى و يوسفى کنونى جمع کرده و سوزانيده‌اند و در نتيجه اين طايفه متوارى شدند و سازمان قومى آنها متلاشى و افراد بازمانده از تيره‌هاى آنان به ايلات بهمئي، طيبي، نواحى رامهرمز و بختيارى مهاجرت کرده و سکونت گزيدند.