گچساران

ازدواج در اين سامان يک مسئله فردى نيست، و علاوه بر پدر و مادر، به‌ويژه پدر، فاميل و ديگر کسان نسبت به انتخاب همسر، تصميم‌گيرنده مى‌باشد. آن هنگام که پسر يا دختر به سن ازدواج رسيده باشد، پدر و مادرِداماد با مشورت با نزديکان خود يکى از ريش‌سفيدان را وادار کرده تا محرمانه به خواستگارى رود، در اين ميان عمو و دائى و بالاخره کسان داماد، ريش‌سفيدان را همراهى مى‌کنند. پس از حصول موافقت به فراخور حال خانواده‌ها يک يا چند سکه طلا به نام پاگشا که عنوانى است براى آمد و رفت به خانواده عروس مى‌دهند و يکى دو ماه بعد چند نفر از خانواده پسر رسماً و به‌صورتى آشکار به خواستگارى مى‌روند و به‌همراه خود انگشترى زنانه و چند سکه اشرفى و يک دست لباس مى‌برند و در اين جلسه مبلغ مهريه که براى افراد کم‌بضاعت گاو و گوسفند و براى افراد مرفه باغ و زمين، يا پول و طلا است، تعيين مى‌گردد و تاريخ ازدواج را تعيين مى‌کنند.


دختران اين سامان تا قبل از ازدواج، ابرو و طره خود را پيرايش نمى‌کنند و هميشه آرايشى دخترانه دارند، به‌هنگام عقد، عاقد صيغهٔ عقد را سه‌بار مى‌خواند و هربار که جوابى بشنوند با تَرْکِه‌اى که به‌دست دارد به سر عروس مى‌کوبد، عروس براى شخصيت بخشيدن به والدين خود و طنازى آميخته به ححت جواب منفى مى‌دهد تا بار سوم که بله را بگويد و خانوادهٔ داماد مجبور به دادن شيربهاء به مادر عروس مى‌شوند. با شنيدن کلمهٔ بله اطرافيان شادى مى‌کنند.


به‌هنگام غروب آفتاب، عروس و داماد را به حجله‌اى که از پيش تعيين شده است مى‌برند.


مردم و آشنايان جهت شرکت در اين مراسم ”ازدواج“ با فرستادن نامه دعوت مى‌گردند و گروه گروه به عروسى مى‌آيند. ميهمانان با خود هدايائى مى‌آورند و پس از صرف غذا و رقص و چوب‌بازى خداحافظى مى‌کنند. برخى از افراد هم تا چند شبانه‌روز مى‌مانند که اين خود بستگى به طول راه و حرمت ميهمان و ميزان پيوستگى دارد.


جشن عروسى شادمانه و عميق است آنان که کارگردان جشن هستند تحمل زحمت برپائى آن را بر عهده دارند. مدام در تکاپوى هرچه بهتر برگزارى آن هستند اما رنج آنها نامشخص است.