بردسير ـ برخلاف عادت معمول بعضى شهرها و دهات که داماد عروسى را تا شب عروسى نمى‌بيند در اينجا آزادى بيشترى نصيب پسران و دختران است و از اين جهت اکثر اختلافات و ناراحتى‌هاى خانوادگى که مولود ازدواج بى‌تناسب است در چنين خانواده‌ها وجود ندارد. با توجه به اين رويّه وقتى که عروس و داماد يکديگر را خواستار شدند بقيه کار به‌دست زن‌ها مى‌افتد تا خواستگارى رسمى را در روز معينى بريده و دوخته و اولين شيرينى را به کسان عروس بخورانند و آن روز خجسته را ”روز رخت‌برون“ مى‌نامند. رفته رفته که روزهاى عروسى نزديک شد شير داماد چند الاغ به هيزم مى‌فرستد. پس از مراجعت پرچم قرمزرنگى روى اولين بار هيزم نصب نموده و به خانه عروس روانه مى‌کند و علاوه بر مخارج عروسى مبلغى هم به‌عنوان ”شيربهاء“ به مادرزن تقديم مى‌کند. پس از تهيه مقامات و دعوت اهل محل بر بالاى سردرى که عروس است پرچم قرمزرنگى به اهتزاز درمى‌آورند و صداى سرنا و دايره آغاز عروسى را اعلام مى‌کند سپس چند اسب سوار در حالى‌که پياپى تيرهائى به‌سوى هوا شليک مى‌کنند تاخت و تاز را در ميدان خارج ده شروع نموده و رقص دسته‌جمعى زن و مرد با لباس‌هاى محلى و چوب‌بازى برقرار مى‌شود.


در اين گيرودار داماد را در وسط ميدان برده و لباس‌هاى کهنه وى را خارج کرده و به حمامى مى‌دهند. لباس‌هاى عروس را که هم نو و هم خوش‌آيند هستند بر تن او مى‌پوشانند و دو دستمال بر دو بازو و يک دستمال بر گردن وى بسته و به خانه روانه‌اش مى‌کنند و در آنجا با نواختن آهنگ‌هاى محلى و فريادهاى ”کللوشباش“ نقل بر سر وى ريخته و کندر بر آتش نهاده و او را بر تخت مى‌نشانند در اين موقع هرکس به فراخور حال و سال و مال خود به داماد پول مى‌بخشند و يک نفر از نزديکان داماد پول‌ها را جمع کرده و به اهداءکنندگان ”خانه آبادان“ مى‌گويد. پول که جمع‌آورى شد قضيه مهريه مطرح مى‌شود. در مورد دخترانى که مهريه نذرى داشته باشند اين قضيه شامل آنها نمى‌شود. در مورد مهريه نذرى بايد گفته شود که در بعضى خانواده‌ها وقتى که طفل نوزاد چشم به جهاد مى‌گشايد براى اينکه از بلايا مصون مانده و در صباوت دست مرگ به دامن او نرسد اگر ذکور باشد او را نذر حضرت عباس مى‌کنند تا در روزهاى عاشورا و تاسوعا به‌سر تيغ زده ”يا عباسي“ بشود و اگر دختر شد چون اين‌کارها از دست او برنمى‌آيد، نذر مى‌کنند مهريه او ”سه تومان سى‌شاهي“ باشد. گاهى هم اين نذر به‌طور ارثى در بعضى خانواده‌ها باقى مى‌ماند. حالا اگر دختر نذرى نبود بين افراد دو طايفه عروس و داماد بر سر چند و چون مهريه گفتگو مى‌شود و پس از حصول توافق عروس را براى بدرن به خانه شوهر آماده مى‌کنند در اين موقع آوازهاى مخصوصى توسط زنان زمزمه مى‌شود.


عروس که کردند خبرت
ببوس اجاق پدرت
نونى ببند ور کمرت
امروز پسين مى‌برنت


عروس خانم به‌طور معمول در بين راه ‌گاه‌گاهى توقف مى‌کند تا از داماد و خانواده داماد پاانداز دريافت کند. مسلماً داماد و خانواده او رضايت‌خاطر عروس را جلب کرده تا وى را به خانه داماد و از آنجا به حجله‌گاه ببرند.