کوسه و زن‌کوسه

يکى از مراسم جالب سنتى که در روزهاى قبل از عيد (و معمولاً اوايل اسفند) در تويسرکان انجام مى‌شد کوسه و زن‌کوسه بود. کوسه و زن‌کوسه که در نقش يک زن و شوهر چوپان ظاهر مى‌شدند با ساز و دهل از روستاها به راه مى‌افتادند و به شهر مى‌آمدند و با حرکات جالب و ظريف موجب شادى و انبساط‌خاطر بينندگان را فراهم مى‌نمودند.


تمام اندام کوسه و زن‌کوسه از سر و صورت و گردن گرفته تا تنه و دست‌ها و پاها تماماً با نمد پوشيده شد بود و فقط دو سوراخ جلو دو چشمان براى ديدن و يک سوراخ جلو بينى براى نفس کشيدن داشت.


روى لباس نمدى کوسه تعدادى منگوله يا به گويش محلى (منگل) دوخته شده بود که به اطراف آويزان بود و چوب‌ بلند هم در دست داشت که يک سر آن برجسته بود و به آن ”قورچنگ“ مى‌گفتند. زن‌کوسه نيز روى لباس نمدى خود يک دامن کوتاه که از پارچه چيت رنگارنگ دوخته شده بود مى‌پوشيد. اين دامن داراى چين‌هاى زيادى بود و به آن ”تنبان‌قرى‌“ و يا به گويش محلى ”تومن‌قري“ مى‌گفتند. زيرا زن‌کوسه گهگاه با آن قر مى‌داد.


کوسه و زن او با ساز و دهل وارد شهر مى‌دشند و تعداد زيادى از بچه‌ها دنبال آنها به‌راه مى‌افتادند آنها به هر خانه‌اى که در آن باز بود وارد مى‌شند. توضيح آنکه آن زمان در اکثر خانه‌ها باز بود و به‌ندرت خانه‌اى پيدا مى‌‌شد که در آن بسته باشد. البته چون کوسه و زن‌کوسه به‌منظور دريافت کمک به اين کار مبادرت مى‌کردند معمولاً وارد خانه اعيان و اشراف مى‌شدند و در محوطه حياط شروع به حرکات جالب و خنده‌دار و رقص و پايکوبى مى‌کردند. بچه‌ها نيز از کار آنان خيلى لذت مى‌بردند. صاحبخانه‌ها نيز در حد وسع و طبع خود کمکى نقدى يا جنسى به آنها مى‌دادند.


کوسه و زن‌کوسه نيز همچون حاجى‌فيروز پيام‌آوران شادى نوروزى و بهار بودند به‌همين جهت ورود آنها با استقبال و شادى مردم مواجه مى‌شد. صال‌ها است که از اين پيام‌آوران بهارى خبرى نيست.

مراسم تحويل سال

دقايقى قبل از تحويل سال تمام اعضاء خانواده اطراف سفره هفت‌سين مى‌نشستند و شروع به خواندن دعا مى‌کردند و در بعضى خانواده‌ها هنگام تحويل سال فرزندان و نوه‌ها در خانه پدربزرگ و مادربزرگ اجتماع مى‌کردند. توضيح مى‌دهد که آن زمان اعضاءِ خانواده‌ها مقيد بودند که لحظه تحويل همگى دور هم جمع باشند. رفتن مسافرت به‌منظور فرار از ديد و بازديد عيد اساساً متداول نبود. به‌عکس اگر افرادى از خانواده در مسافرت بودند سعى مى‌کردند براى عيد خود را به تويسرکان برسانند تا لحظه سال تحويل نزد خانواده اقوام خود باشند.


لحظات تحويل سال اعضاءِ خانواده لباس نو به‌تن داشتند و خانواده‌هائى که استطاعت تهيه لباسى نو نداشتند لباس کهنه خود را براى تحويل سال کاملاً تميز و مرتب مى‌کردند.


در لحظات قبل از تحويل، بزرگ خانواده مرتباً دعا مى‌خواند و از خداوند مى‌خواست که برکت و سلامت عطا فرمايد. کسانى‌که دعاى تحويل سال را مى‌دانستند آن‌را به‌صداى بلند مى‌خواندند.


ضمناً از دقايقى قبل از تحويل سال سعى مى‌کردند بخندند و عقيده داشتند هر حالتى که در لحظه تحويل سال داشته باشند. بيشتر اوقات سال نظير همان حالت را خواهند داشت و نيز در همان دقايق تعدادى سکه در مشت مى‌گرفتند و آنها را تکان مى‌دادند تا جرينگ جرينگ آنها شنيده شود و قيده داشتند که با اين‌کار در طول سال دست آنها را پول تهى نخواهد شد.


پس از تحويل سال روبوسى مى‌کردند و به يکديگر تبريک مى‌گفتند. بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها عيد يمى‌دادند و يکى از بزرگ‌ترين خوشى‌ها و لذت بچه‌ها گرفتن عيدى از بزرگ‌ترها بود.


بعد از تحويل بلافاصله به ديدار بزرگ‌ترها مى‌رفتند و متعاقباً از روز بعد ديد و بازديدها بين فاميل و دوستان و همسايگان انجام مى‌شد.


ديد و بازديد نوروزى بين بانوان تويسرکانى چندين ماه به طول مى‌انجاميد و هر روز به نوبت در منال يکديگر جمع مى‌شدند و به اين بهانه ديدارها تجديد مى‌شد و ساعات خوشى را دور هم مى‌گذراندند.

مراسم چهارشنبه‌سورى

غروب سه‌شنبه آخر سال و شب چهارشنبه که به چهارشنبه‌سورى معروف است در تويسرکان بر طبق سنت‌هاى ديرپا مراسمى برگزار مى‌شد که از جمله آنها شکستن کوزه و افروختن آتش و آتش‌بازى را مى‌توان نام برد. شکستن کوزه از جمله مراسمى بود که خانواده‌ها به اجراء آن توجه زياد داشتند. براى اين‌کار از قبل يک کوزه يا ديزى کهنه تهيه مى‌کردند. غروب سه‌شنبه آخر سال کمى زغال و يک عدد سکه داخل آن مى‌انداختند. بعد کوزه يا ديزى را سه‌بار دور سر خود مى‌چرخاندند و مى‌گفتند (درد و بلاى آن و اعضاءِ خانواده داخل کوزه از اين خانه بره بيرون) سپس آن‌را از پشت‌بام يا ديوار حياط به داخل کوچه يا بيابان مى‌انداختند.


افروختن آتش نيز معمول بود ولى نکته جالب آن است که تويسرکانى‌ها مقيد بودند براى افروختن آتش از بوته و گياه استفاده نشود بلکه معمولاً هيزم و تخته پاره‌هاى چوب و صندلى و اشياءِ مستعمل چوبى را جمع مى‌کردند و آنها را در شب چهارشنبه‌سورى آتش مى‌زدند و مراسم پريدن از روى آتش و گفتن زردى من از تو سرخى تو از من را به‌جا مى‌آوردند. امروزه که ثابت شده وجود بوته‌ها براى حفاظت خاک و جلوگيرى از فرسايش آن واجد چه اهميت حياتى است عقيده و روش تويسرکانى‌ها در مورد احتراز از آتش زدن آنها قابل تحمين است.


مراسم آتش‌بازى نيز مفصل انجام مى‌شد زيرا آن زمان ممنوعيتى در کار نبود. انواع و اقسام ترقه و فشفشه و کوزه آتشفشان وجود داشت. توضيحاً در تويسرکان ترقه را (تقه) و فشفشه را (موشک) و کوزه آتش‌بازى را (کوزه جني) مى‌گويند.