مراسم عروسى در شيراز به‌نوبهٔ خود جالب و شنيدنى است. معمولاً جوانى که به سن ازدواج رسيده و قصد ازدواج داشته باشد، موضوع را با خانواده خود در ميان مى‌نهد. در اينجا خانواده داماد با دختر معينى را در نظر دارند که کار آنها تا اندازه‌اى ساده است. در غير اين‌صورت کفش و کلاه مى‌کنند به اين خانه و آن خانه به ”دلالگي“ که همان خواستگارى باشد مى‌روند. بعضى اوقات هم دلاله‌زن‌ها اين‌کار را مى‌کنند.

دلالگى

مادر و خواهرداماد و چند نفر از نزديکان او به خانه‌اى که دختر دارند مى‌روند. خانواده دختر در صورتى‌که موافق باشند علاوه بر چاى و شربت هم براى آنها مى‌آورند. در صورتى‌که خانواده دختر تنها به‌ چاى اکتفاء کردند و شربت نياوردند. اين نشانه آن است که به اين وصلت رضا نيستند. موضوع منتفى شده، اين عده بلند شده به خانه ديگرى مى‌روند.


بد نيست بدانيد که در قديم مراسمى انجام مى‌شده که اکنون تقريباً فراموش شده است از آن جمله مادرداماد سينى بزرگى پر از سبزى را جلو دختر گذاشته و از مى‌خواست که سبزى را پاک کند و چنين عقيده داشتند که اگر دختر تمام سبزى را پاک کرد صبر و حوصله شوهردارى را دارد، وگرنه او را شايسته شوهردارى نمى‌دانستند ديگر آنکه به طريقى او را به حرف وامى‌داشتند تا ببينند درست حرف مى‌زند يا نه؟ و هم‌چنين او را مى‌بوسيدند تا بفهمند دهن او بو مى‌دهد يا نه؟


اين مراسم که برايمان اکنون غريبه مى‌نمايد در زمان خود امرى بسيار جدى به‌حساب مى‌آمده است. به‌هر حال در صورت موافقت هر دو خانواده، طى جلسه ديگرى باز هم زن‌هاى خانواده داماد مى‌آيند که عروس را ببينند در يکى از همين ديدارها است که داماد را هم با خود مى‌آورند که عروس‌خانم را ببيند.


خانواده عروس حتماً درباره داماد و خانواده او تحقيق مى‌کند هم‌چنين روزى خانواده عروس سرنزده به خانه داماد مى‌روند که دم و دستگاه داماد را ببينند. به‌دنبال آن مراسم بله‌برون انجام مى‌شود.

بله‌برون

عده‌اى از بزرگ‌ترهاى دو خانواده در منزل عروس دور هم جمع شده درباره مهريه، پول حمام، لباس و ساير چيزهاى ضرورى صحبت مى‌کنند و اگر طرفين شرايطى داشته باشند در همين مجلس مطرح مى‌کنند. تا سرانجام طرفين به توافق برسند. بعد يکى آنچه در مجلس بيان شده به‌روى کاغذ مى‌آورد که در اصطلاح مى‌گويند رقعه او را نوشته‌اند. سپس روزى را معين مى‌کنند. به اتفاق عروس به بازار وکيل رفته و پارچه‌هاى لازم را مى‌خرند.

رخت‌برون

در اين مجلس زن‌هاى ياران عروس و داماد شرکت دارند که به آن‌ها ”سوري“ مى‌گويند.


سورى‌هاى داماد خياطى را همراه مى‌آورند که اندازه عروس را بگيرد و پارچه‌هائى را که قبلاً خريده‌اند فى‌المجلس ببرد. پذيرائى از مدعوين به عهده مادرعروس است. ضمناً مادرداماد همراه با پارچه‌ها مقدارى نقل و هديه‌اى که در اصطلاح محل به آن گُل ”به ضم اول“ مى‌گويند با خود مى‌آورد. در اين مجلس زن‌ها دايره مى‌زنند و واسونک مى‌خوانند.


خانم عروس روى تخت دور تختش گل زنيد
همه‌تون گوئيد مبارک قيچى بر رختش زنيد
من شنيدم خانم دو سى‌يل مخمل ميخريد
اين مغازه رو بقبله رخت رودم مى‌بريد
بل مخمل سر ميخه من خودم ميدوزمش
هر که بشه زن کاکام مثل گل مى‌بوسمش
رخت کاکام روسرم بود تا کنار باغ نو
باغ نو پرغنچه بود وزن کاکام بچه بود.

عقدکنون

براى عقد و عروسى در تمام فارس ساعت خوب مى‌کنند ”يعنى ساعتى را انتخاب مى‌کنند که بنا به عقايد قديم سعد باشد“ در شيراز هم‌چنين است. دو نوبت عقد مى‌گيرند. يکى عقد مخفى است که تنها عده‌اى از نزديکان عروس و داماد شرکت دارند، که معمولاً خطبه عقد هم در همين مجلس خوانده مى‌شود. و ديگرى مجلس عقد که همه دوستان و آشنايان دو خانواده در آن شرکت مى‌کنند. روز عقد خانواده داماد همه چيز به خانه عروس مى‌برد غير از ذغال و تنباکو و معتقد هستند که تنباکو تلخى همراه دارد و ذغال سياهي.


ناهار روز عقد به عهده پدرعروس است ولى شب عقدکنان مادرداماد موظف است شام مفصلى تهيه ديده براى عروس بفرستد که در اصطلاح محل به آن شام پس‌عقد مى‌گويند.


حالا کمى هم از معتقدات مردم شيراز درباره عقد بخوانيد:


- در موقع عقدکنان بايد دخترها از اطاقى که خطبه عقد در آن خوانده مى‌شود بيرون بروند که بخت آنها بسته نشود.


- اتاقى که عروس را در آن عقد مى‌کنند بايد زير آن پُر باشد ”يعنى زيرزمين زير آن نباشد“.


- در موقع عقد در هاونى عنبربو را کوبيده و مى‌گويند: عروس عنبربو ـ دوماد گربه.


- هنگام عقد چون عروس را از سر جانماز بلند کردند بايد پسرى جاى او بنشيند تا عروس شکم اول پسر بزايد.


- جانماز عروس را بايد زنى که به خوش‌شانسى معروف باشد پهن کند هم‌چنين سائيدن قند روى سر عروس را ضمناً از همين قند مادرعروس دواى آرد و روغن درست کرده بعد از عروسى به خانه داماد او مى‌فرستد.


- نان و پنير و سبزى و گردوئى را که در هنگام عقد به ياران عروس و داماد مى‌دهند بايد عروس دست او را روى آن بگذارد تا هرکس از آن بخورد دندان‌درد نگيرد.


- در موقع عقد چراغى که با عسل و روغن مى‌سوزد تهيه کرده و آن‌را روشن مى‌کنند تا عروس و داماد چون عسل و روغن درهم بجوشند.


- در موقع عقد ماست و تربت درست مى‌کنند چون عروس بله گفت با انگشت کوچک خود از آن مى‌خورد سپس نوبت به داماد و سايرين مى‌رسد که از ماست و تربت بخورند.


- بندى که از ابريشم سبز تهيه شده در موقع عقد در گردن عروس مى‌اندازند تا عروس هميشه سبزبخت باشد.