پس از ملاحظات کلى و مقدماتى که راجع‌به ترانه‌هاى عاميانه ذکر شد، حال بى‌مناسبت نيست که ترانه‌هاى عاميانهٔ فارسى را اجمالاً مورد مطالعه قرار دهيم.


ادبيات،شعر و هنر در همه جاى دنيا موجب اتحاد حماسه، تراژدي، درام، کمدي، مغازله، افسانه، مثل (قصه) و غيره گرديده است. همهٔ اين مزايا و يا آر آن در ترانه‌هاى عاميانه وجود دارد که خود به خود يک هنر کامل باشد ـ هنر مردمان ساده و تودهٔ عوام ـ و موسيقى آن هميشه پابند کلام است.


در اين‌جا فقط نمونه‌اى از ترانه‌ههاى عاميانهٔ فارسى را به‌طور مثال مى‌آوريم. ولى چنانکه قبلاً اشاره شد، تاکنون کمترين توجهى در گردآورى ترانه‌هاى عاميانهٔ زبان فارسى نشده. به استثناء مختصرى توسط خاورشناس مشهور: ژوکووسکى و مختصرى در رسالهٔ موسوم به ”اوسانه“. (ترانه‌هاى اخير را مستشرق سرشناس آقاى هاترى ماسه در کتاب خود راجع‌به اعتقادات و عادات ايرانى به زبان ساده و ادبى فرانسه ترجمه کرده و براى اولين بار به دنيا معرفى نموده است ـ H. Masse croyances et Coutumes persanes، paris 1938 Tome 2p 491)


مستشرق مزبور در کتاب خود موسوم به ”نمونهٔ آثار ملى ايران“ مقدار زيادى از تصنيف‌هاى رايج سال‌هاى ۱۸۸۳ـ۱۸۸۹ (ميلادي) ايران را گردآورى نموده، در ضمن نمونه‌هائى از ترانه‌هاى ملى ايران را ضبط کرده است.


واضح است چنين مجموعهٔ ختصري، با وجود استعداد سرشار ايرانيان براى جمل موزون و سرود و الحان، چنانکه در امثال، ترانه‌هاى بچگانه، قصه‌ها، متلک‌ها و افسانه‌هاى فارسى نيز نظير آن به حد وفور مشاهده مى‌شود، از بسيار يکى و از هزار اندکى به‌شمار نمى‌رود. تحقيق راجع‌به هر کدام از اين‌ها به‌جاى خود بى‌اندازه مهم و قابل توجه مى‌باشند، ولى اين‌کار به‌دست توده‌شناسى سپرده شده است. در اين زمينه هنوز سرچشمهٔ بکرى براى اين وجود دارد که تاکنون دست نخورده مانده است؛ و هرگاه در جمع‌آورى دقيق و علمى آن مسامحه شود بيم آن مى‌رود که آنچه هنوز باقى مانده است به زودى فراموش شده و به کلى از بين برود.