سيزدهٔ نوروز

سيزدهٔ نوروز در ايران پيش از آنکه جشنى موکول به زمان و مکان باشد، جشن طبيعت اين سرزمين است. زمين جامهٔ سفيد برف و آه بلند سرما را مى‌گذارد و قباى سبز مى‌پوشد.


سبزه مهم‌ترين مظهر محيطى نوروز است که در لحظه‌هاى نوروز، آنگاه که بر سفره‌هاى هفت‌سين مى‌نشينيم، بايد که پيش چشم باشد.


مردم از اوايل اسفندماه به سبز کردن سبزه در کاسه‌ها و بشقاب‌ها مى‌پردازند.


در ايران باستان رسم چنين بود که بيست و پنج روز پيش از نوروز در پهنهٔ بارگاهِ شاهان دوازده ستون از خشت خام برپا مى مى‌داشتند وبر آن ستون‌ها: گندم، جو، برنج، باقلا، کاجيله، ارزن، ذرت، لوبيا، نخود، کنجد و ماش مى‌کاشتند و در ششمين روز نوروز، که اين جشن پايان مى‌يافت با آهنگ خنياگران آن دانه‌ها را در مجلس بزم مى‌پراکندند.


... در روستاهاى نواحى مرکزى ايران که خانه‌ها و ايوان‌ها و سقف‌هاى هلالى‌ آنها از گذشته بسيار دورمايه دارد، بر ستون‌هاى ديوار صحن ميان خانه طاقچه‌ها مى‌کنند و در آن غله مى‌کارند. در خور اين سنت چنين است که در هفت طاقچه حياط جو مى‌کارند و مى‌گويند باغو سبزه کرده‌اند.

پوشاک نوروزى

پوشاک از يک‌ماه مانده به نوروز، پارچه فروش‌ها در شهر و روستا بازار آنها سخت داغ است. چه همه مى‌خواهند که نوروز جامه‌ٔ آنها نو باشد و سال نو را با دل شادان و رخت نو آغاز کنند. اين را در روستاها و شهرهاى کوچک نيروافزون است، و بچه‌ها و جوانان را به جامهٔ نو نوروزى دلبستگى بيشتر.


در روستاها، که مادرها خياط خانه هستند، در اين شلوغ‌ترين فصل کار خود شب و روز سرگرم دوخت و دوز و تهيه مقدمات نوروز هستند.


بيشتر مردم ايران چنان به پوشاک نو براى نوروز اهميت مى‌دادند که گوئى تا آماده نشود نوروز نمى‌رسد.



نوروزى خوانى

از نظر مضمون ـ ترانه‌هاى نوروزى و نوبهاري، افزون بر بازگوئى و توصيف عواطف و احساسات مردم در بازنگرى نوبهار و نوروز عموماً به اشاعهٔ فکر عامه مى‌پردازند و راهى براى تبليغ افکار ”آئينى ـ مذهبي“ در پيش مى‌گيرند.


هر چند اين ترانه‌ها ـ بسيار هنگام در قالب هجويه و ”طنزنامه“ به طنز و هزل وقايع ناگوار و ناپسند سياسى و اجتماعى را به شيوهٔ تمثيلى و روش استعارى و کنائى باز مى‌گويند و نوروزى خوان‌هاى خوش الحان ـ به نيش زبان ـ هجاپردازان توانا و بى‌پروائى را مى‌مانند که در بندبند ترانه‌هاى به ظاهر نوروزى و نوبهارى ـ از نيرنگ‌ها و دورنگى‌هاى دغل‌کاران پرده‌ها برمى‌دارند و نکته‌ها مى‌گويند.


جالب توجه اين است که شيرين‌زبانى و نکته‌دانى سرايندگان نوروزى نامه‌ها، فقط به شيرين‌کارى و خوش‌باشى ايام شادمانى مردم اختصاص نمى‌يابد، بلکه حتى گهگاه که سوگواره محرم به چرخش ايام ـ به تقارن در جشنوارهٔ نوروز و نوبهار برگزار مى‌گردد، مردان نکته‌سنج و رسم آشنا به خبرگى و سخنرانى ـ مضامين ترانه‌هاى نوروزى را در قالب اشعار رثائى مى‌سرايند و در دانه‌هاى سور و سوگ را ـ به‌ روى گشاده و به سوزن مژگان خون پالا ـ به ظرافت به رشته کلام مى‌کشانند.


هنوز هم در بسيارى از روستاها و شهرهاى ايران، نوروزى خوان‌ها، اين پيک‌هاى نوروزى ـ چند روز پيش از نوروز، به در خانه‌هاى مردم مى‌روند و رسيدن نوروز و نوبهار را تهنيت مى‌گويند. سرآهنگ و سردستهٔ نوروزى خوان‌ها، آوازى را در وصف بهار و بزرگ‌داشت صاحبخانه‌ها مى‌خواند و همين‌که بر گردان آهنگ مى‌رسد، نوروز خوان‌هاى ديگر (که معمولاً از سه ـ چهار نفر بيشتر نيستند) با او همسرائى مى‌کنند. اين برگردان با يک آهنگ سنگين و دلنشين (در مايهٔ دشتي) اجراء مى‌شود.


باد بهاران آمده عيد بزرگان آمده به‌به از اين يه جفت ”کو“


مژده دهيد اى دوستان نوروز سلطان آمده تو نبينى داغ دختر


اينک به اشتياق ـ با هم به نوروزى‌خوانى بچه‌هاى به‌به از اين يه جفت خروس


دماوند گوش فرا دهيم: تو نبينى داغ عروس


سردسته: قدم‌قدم آيم بيرون واگو: نوروز سلطان آمده


و سرآهنگ: آيم خدمت آقايون گل در گلستان آمده


چه از پيرو چه از جوون سردسته: بالاخونه روفرش کنين


واگو و برگردان: نوروز سلطان آمده سمور برنج روتش کنين


(هم‌نوادى و هم‌سرائى نوروزى‌خواني) گل در گلستان توتک حلوارورج کنين


آمده تا ما بيائيم مبارک باد


سردسته: اى مشتى عموى با ايمون واگو: نوروز سلطان آمده


شدى سوار ماديون گل در گلستان آمده