کارون از بند شمال شرقى شهر (بند ميزان) به دو رشته منشعب مىشود، رشتهٔ شمال شرقى که قسمت اعظم ناحيهٔ شرق شوشتر را مشروب مىسازد به نام گرگر خوانده مىشود و انشعاب ديگر به نام رود شطيط جبههٔ غربى شهرستان شوشتر را آبيارى مىکند و هر دو رودخانهٔ عظيم که داراى بند و آبپخشهاى متعدد و پلهاى بسيارى بوده است در حدود ۳۰ کيلومترى جنوب غربى شوشتر در محلى به نام بند قير به هم مىپيوندند و اين موقعيت موجب پيدايش تمدنهاى مختلفى در اين ناحيه شده است که احتمالاً بيشتر آنها در زير شهر فعلى شوشتر مدفون گرديده و دنبالهٔ آن تا بند قير ادامه دارد.
از جمله آثار واقع در سه کيلومترى جنوب شرقى شوشتر در اراضى معروف به ماهىبازان است که احتمالاً مکان قديمى شهر دستووا بوده که شامل آثارى از دورهٔ اليمائيد، پارت و ساسانى است و مدارج پيشرفت و تمدن را تا صدر اسلام طى نموده و از آن پش شايد بهعلت خراب شدن سد اصلى و آمدن سيل بهصورت ويرانهاى درآمده و متروک شده است و تا کنون که قسمت شمالى آن را باغات و مزارع فراگرفته، مسکون نگرديده ولى شکافهاى عميق و درههاى فروکش سيل به سوى رودخانه گرگر در جبههٔ شرقى و برشهاى متعدد در ناحيهٔ غربى آن به طرف رود داريان و شطيط دال بر آن است که مدت مديدى در زير سيلاب باقى مانده و خسارات و لطمات زيادى ديده است. با همه اين لطمات از نظر مطالعه علمى و کاوشهاى باستانشناسى مخصوصاً از نظر وسعت آن حائز اهميت تاريخى است.
منطقهٔ ماهىبازان يا شهر قديم دستووا از شمال به جنوب به طول دو کيلومتر از مشرق به غرب نيز در همين حدود يعنى فاصلهٔ بين دو رودخانهٔ گرگر و داريان مىباشد. رودخانهٔ گرگر که در اثر تغيير مسير قسمت مهم آثار ماهىبازان را ويران نموده است احتمالاً در اثر همان طغيان اوليه تغيير مسير داده و بيش از ۵۰۰ متر از محل اوليه در حاشيهٔ اراضى ماهىبازان جلو رفته و در نتيجه اين قسمت از آثار باستانى طعمه طغيان رودخانه شده و از بين رفته است ولى روىهمرفته آثار باقىمانده در اثر حفريات علمى مىتواند بسيارى از تاريکىهاى تاريخى زمان اليمائيدها و پارتها و ساسانيان را در اين مکان روشن نمايد و بهخصوص موقعيت شهر باستانى دستووا را که بسيارى از کتب قديمه در اين حدود ذکر کردهاند آشکار ساخت.
مؤلف کتاب دانشمندان شوشتر در مورد شهر دستووا چنين مىنويسد: دستووا ... بلدى از بلاد خوزستان است. دستووا شهر يا قصبهاى بوده در حدود هزار متر از شهر شوشتر دور و در جنوب واقع و هنوز نهر او معروف است به نهر دستووا و از اين به جز خرابهها و آثارى بيشتر باقى نيست و محلات غربى شوشتر که امروز به نام محلهٔ موگهى است به مناسبت اينکه جانب اين شهر بوده هنوز به محله دستووا معروف است و اين شهر از نزديکىهاى بقعهٔ على کمدرده و درهٔ دراز شروع مىشود و از ويرانههاى آن چنين معلوم مىشود که شهر ايلامى عظيمى بوده است و تاريخى خرابى آن معلوم نيست.
ترانشهٔ A در اراضى دستووا
ترانشهٔ A به طول و عرض ۴×۴ متر و تقريباً در مرکز اراضى دستووا و نزديک به مسيلى که در اثر فروکش آب ايجاد شده بود حفر گرديد. خاکريز تپه در اين مکان در حدود ۳۰ سانتىمتر و اولين کف در عمق ۷۰ سانتىمترى مربوط به صدر اسلام و با سفالهاى مشخصهٔ اواخر دورهٔ ساسانى و اوايل دورهٔ اسلامى ظاهر گرديد. اين سطح تا عمق يک مترى مربوط به اوايل اسلام بوده و پس از آن طبقات باستانى دورهٔ ساسانى تا عمق دو مترى شامل سفالهاى مخلوط از دورهٔ پارتى و ساسانى است. علاوه بر قطعات سفال، دو سکهٔ مفرغى کوچک متعلق به دورهٔ اليمائيد و يک سکهٔ کوچک سربى مربوط به دورهٔ ساسانى بهدست آمد. اين سکه که در يک طرف آن نقش پادشاه و در طرف ديگر نقش آتشدان و دو ملازم است از سرب ضرب شده است، و متعلق به فيروز (پيروز) - (۴۵۷-۴۸۳ ميلادي) است.
طبقات باستانى ترانشهٔ A تا عمق سه مترى مربوط به سکونت اقوام ساسانى است و در اين سطح هيچگونه آثار معمارى در ترانشه ظاهر نگرديد ولى از عمق ۵/۲ مترى آجرهائى به ابعاد ۷×۳۰×۳۰ سانتىمتر نمايان گرديد که ابتدا تصور مىشد شايد مربوط به دورهٔ ساسانى و يا پارتى باشد ولى بهتدريج که ترانشه عمق مىيافت آثار بدنهٔ آجرچين همچنان ادامه پيدا کرد و آثارى که بتواند وجود اين طاقنماى کوچک را روشن نمايد وجود نداشت. هرچند به ظاهر قيافهٔ آرامگاههاى دورهٔ ايلامى را القاء مىکرد ولى از آن نظر که در مطالعهٔ سطحى و سفالهاى مکشوفه در ترانشهٔ A هيچگونه سفالى مربوط به اين دوره پيدا نشده بود و از طرفى استاندارد و اندازههاى آجرهاى مکشوفه با آجرهاى مستعمل دورهٔ ايلامى تطبيق نمىنمود، امکان انتساب آن به اين دوره وجود نداشت.
سرانجام در عمق ۵/۱ متري، کف آرامگاه ظاهر گرديد ولى هيچگونه آثار سفال يا اسکلت درون آن بهدست نيامد. با آنکه وضع اين آرامگاه آنطورىکه بايد و شايد روشن نيست ولى تصور مىشود مربوط به اقوام اليمائيدى باشد که براى اولينبار از تپه بهعنوان محل سکونت استفاده کردهاند. زيرا سکههاى اليمائيد و ظروف خاص و حتى تابوتهائى نظير تابوتهاى شوش و هفتتپه مربوط به دورهٔ اليمائيد در جوار تابوتهاى پارتى و ظروف آنها در اين مکان کشف و ظاهر شده است. تابوتهاى سفالين دورهٔ پارتى و ظروف که داراى تزئينات برجستهٔ کنگرهاى است و در نهايت حسن سليقه ساخته شده است، بهطور چپ و راست بر روى هم قرار گرفته و اين طرز تدفين بهصورت دو يا سه طبقه قبلاً در شهر باستانى شوش سابقه داشته است و در بالاى تابوت ضلع غربى يک پيهسوز سفالى لعابدار مايل به زرد که در ابتدا سبزرنگ فيروزهاى بوده بهدست آمد ولى درون تابوت، که هر يک ۵/۲ متر طول و ۷۰ سانتىمتر عرض دارد جز اسکلت شيئىاى وجود نداشت، اسکلت در وسط تابوت به حالت جمع شده رو به مغرب و دست و پا جمع شده به طرف جنوب دفن گرديده است ولى روىهمرفته جهت مشخصى براى تدفين اموات در نظر گرفته نشده است کما اينکه در تابوت زيرين، اسکلت شمالى - جنوبى بوده و کيفيت دفن درست مخالف دفن اسکلت تابوت بالائى است.
در فاصلهٔ بين دو تابوت که بهطور چپ و راست بر روى يکديگر قرار گرفته بود چند ظرف سفالي، بهمنظور هديه خارج از تابوتها قرار دارد، اين ترانشه تا عمق چهار مترى ادامه يافت و پس از پاک کردن آنها بهعلت فشار خاک لطماتى که در اثر جارى شدن سيل ديده بود شکسته شده و جهت وصل قطعات، تابوتهاى مکشوفه جمعآورى و در جعبههاى جداگانه بستهبندى و به موزه حمل شده است.