عشایر کوهنشین کُرد که همانند سایر افراد ایرانزمین از تسلط عنصر غالب عرب خاطراتی دردناک داشتند و فیلمهای آنان با شکست مواجه شده بود، از موقعیت استفاده کردند و در غرب ایرانزمین بساط دو حکومت را که نخستین آن در دینور و کرمانشاه مستقر و دو دیگر در حلوان (ذهاب کنونی بود) پیریزی کردند.
حکومت اول که بهدست حشویه کرد تشکیل شد، با جلب رضایت رکنالدولهٔ دیلمی که با کردان به رأفت رفتار میکرد قوام گرفت. حکومت حسنویه هر چند موجب عمران و آبادی دینور و خرابی کرمانشاه شد، اما در حقیقت قیامی بود که در تعقیب قیامهای دیگر ایرانیان در دیار غرب، آغاز گردید.
ترکان سلجوقی یکی از قبایل ساکن ترکستان بودند که هنگام حکومت سامانیان در شمالشرقی دره سیحون، مانند قبایل دیگر ترک در پی یافتن چراگاه مناسب از محلی به محل دیگر کوچ میکردند. رئیس این قبیل که جد بزرگ پادشاهان سلجوقی است، دقاق نام داشت. سلجوق پسر دقاق در زمان ضعف دولت سامانی، با قبیله خود به ماموراءالنهر آمد و در حدود شهر چند مستقر گردید.
مقارن این احوال سلطان محمود غزنوی که در ایران به قدرت رسیده بود از تاخت و تاز آنان در شرق جلوگیری کرد، ولی پس از درگذشت وی، طغرل، نوه سلجوق، با سیاهی به خراسان حمله کرد و پس از غلبه بر مسعود غزنوی، نیشابور و قسمتی از خراسان را منصرف شد و به سال ۴۲۹ هـ.ق. به سلطنت رسید.
اتابک قزل ارسلان با طغرل بن ارسلان، پادشاه سلجوقی در کرمانشاهان مصاف داد. در این جنگ، گرچه ابتدا سپاه عراق که طرفدار سلطان بودند، اما در آخر کار فتح نصیب سلطان طغرل شد و اتابک قزل ارسلان و سیاهی که از بغداد به کمک و آمده بودند، شکست خوردند.
پس از درگذشت برکیارق، پادشاه سلجوقی، قطبالدین محمد به سال ۴۹۸ هـ.ق. خود را خوارزمشاه خواند.
خوارزمشاه که فتوحاتی در نواحی مرکزی ایران بهدست آورده بود، اراده دیار جبال کرد و چون حاکم همدان در مقابل او ایستادگی کرده بود سپاه وی به کشتار و غارت پرداخت و از همدان تا دینور و کرمانشاه را کوبید و خراب کرد.
چنگیزخان مغول در سال ۶۱۶ هـ.ق. به ایران حمله کرد و چون سلطان محمد خوارزمشاه شکست خورد و فراری شد، ولایات ایران یکی پس از دیگری در مقابل مغولان سقوط کردند. کرمانشاه نیز چون شهرهای دیگر ایران در زیر سم ستور مغولان افتاد.
در سال ۶۴۱ هـ.ق. امیرارغوان از دبیران اوگتای، حکومت کلیه ایران از جمله کرمانشاهان را بهدست آورد.
پس از مرگ محمد خدابنده به سال ۷۱۶ هـ.ق. پسرش ابوسعید بهادرخان در سلطانیه به تخت نشست. در زمان حکومت وی شهر سلطانیه چمچمال نزدیک بیستون احداث گردید. امرای مغول میخواستند این شهر را بهجای بهار همدان، حکومتنشین کردستان کنند، ولی ظاهراً رشیدالدین فضلالله، وزیر دانشمند مغولان که خود اهل همدان بود حاضر به این امر نشد و برای تعمیر و آبادانی نواحی کرمانشاهان اقدامی بهکار نیست.
پس از فتوحات مغول و حکومت ایلخانان، ولایت جبال به دو بخش نامساوی تقسیم شد: بخش بزرگتر در مشرق به عراق عجم معروف شد و بخش کوچکتر در مغرب که کرمانشاه را شامل میشد به کردستان شهرت یافت.
امرای قراقویونلو یا بارانیان از ترکمانان ایران بودند که پس از تیمور گورکان در آذربایجان و غرب ایران از جمله کرمانشاهان و شمال عراق و غرب آناتولی سر درآورد.
استیلاء ترکان و مغولان چند سده طرز زندگی و روش سیاسی ایران را با وجود مقاومت دلیرانه ملت ایران بر ضد فرمانروایان بیگانه تغییر داده و بهصورت و به رنگی دیگر درآورده بود. قدرت، عظمت و حیثیت گذشته در اثر قتلعامها و بدبختیها در حال سقوط و زوال بود، بهمحض اینکه ملت ایران تصمیم میگرفت از زیر بار بیگانگان رهائی یافته خود سرنوشت خویش را بهدست گیرد، گرفتار فاتحی دیگر میشد، ولی از آنجا که ایرانی در همه حال به واسطه برتری تمدن و سابقه درخشان تاریخی، اسارت و تابعیت را با وجود شمشیر فاتحان گردن نمینهاد و به حیثیت ملی خود بیش از هر چیز اهمیت میداد. جنبش و نهضت خاندان صفویه را وسیله قرار داد و با رهبری شاه اسماعیل اول مؤسس سلسله جدید، استقلال از دست رفته را بازآورد. از این زمان بنیان و اساس ملیت و استقلال ایرانی تجدید و استوار گردید و تاریخ کشور وی در مرحله درخشانی داخل شد.
در سالهای نخستین حکومت شاهاسماعیل صفوی (۹۰۸ هـ.ق) سلطان مراد آققویونلو با هفتاد هزار سپاهی، نواحی کرمانشاه و همدان را اشغال کرد. شاه اسماعیل با دوازده هزار قزلباش به جنگ او شتافت و در آلمه بولاغ نزدیک همدان خود را به قلب سپاه سلطان مراد زد و او را مغلوب ساخت.
حکومت اول که بهدست حشویه کرد تشکیل شد، با جلب رضایت رکنالدولهٔ دیلمی که با کردان به رأفت رفتار میکرد قوام گرفت. حکومت حسنویه هر چند موجب عمران و آبادی دینور و خرابی کرمانشاه شد، اما در حقیقت قیامی بود که در تعقیب قیامهای دیگر ایرانیان در دیار غرب، آغاز گردید.
در سال ۱۱۴۳ هـ.ق. سپاهیان نادرقلی، ترکان عثمانی را شکست دادند و همدان، کرمانشاهان و آذربایجان را از وجود آنان پاک کردند. هنگامیکه نادر در سال ۱۱۴۴ هـ.ق. سرگرم سرکوب شورش ابدالیها در خراسان بود، شاه تهماسب برای جنگ با عثمانیها عازم آذربایجان شد، ولی در این جنگ شکست خورد و در سال ۱۱۴۵ هـ.ق. ناگزیر با دولت عثمانی پیمان صلحی منعقد ساخت و عثمانی اراضی قفقاز را که آن سوی ارس واقع بود. به قلمرو خود افزود و احمد پاشا، حاکم بغداد، ۹ بخش کرمانشاهان را به رسم آرپالیق (خرج سفره) دریافت داشت.
نادر، پیمان مزبور را به رسمیت نشناخت و با شتاب خود را به اصفهان رسانید و با صلاحدید بزرگان و رجال دربار، در سال ۱۱۴۵ هـ.ق. شاه تهماسب دوم را از سلطنت خلع و فرزند هشتماهه او را بهنام شاهعباس سوم (۱۱۴۹-۱۱۴۵ هـ.ق) به پادشاهی برگزید و خود نیابت سلطنت را بهعهده گرفت.
در سال ۱۱۴۶ هـ.ق. سپاهیان نادر، عثمانیها را در کرکوک شکست دادند و در سال ۱۱۴۷ هـ.ق. آذربایجانشمالی، گرجستان شرقی و ارمنستان شمالی را از دست عثمانیها خارج ساختند. نادر در سال ۱۱۴۹ هـ.ق. در ارزروم، پیمان صلحی با عثمانی منعقد کرد که بهموجب آن، عثمانیها تمام سرزمینهائی را که قبل از سال ۱۱۳۵ هـ.ق. به ایران تعلق داشت، به ایران بازگردانند.