دره شهر و سيروان، محل ييلاقى بعضى از امراى دوره ساسانى بود و هنوز در اين محل آثار دژ و حصار تنگ چوبينه که به نام بهرام چوبينه نامگذارى شده، باقى است. در کتاب قوم لر آمده است: شهرستان نه چندان بزرگ ماسبذان در آخرين دوران اشکانيان، استان عليماييد (اليماييد) واقع در مرز شوش، ماسباتيکا نام داشت. سيروان مرکز اين استان بعد از پيروزى اسلام همراه با مهرجانقذق و دينور به دست ابوموسى اشعرى فتح شد. در تشکيلات دوره اسلامى نيز، به جبال يا کوهستان معروف بود.
زمانى که مسلمانان ايران را فتح کردند، يزدگرد سپاه عظيمى جهت مقابله با آنان گرد آورد. از حلوان و جبال نيز سپاهيانى به يارى وى شتافتند. در جنگى که بين سپاهيان يزدگرد و مسلمين درگرفت، يزدگرد شکست خورد و به اصفهان گريخت. حلوان به دست سپاهيان اسلام افتاد. پس از آن نهاوند، دينور، ماسبذان و مهرجانقدق و ديگر شهرهاى ايران نيز به دست مسليمن فتح شد. در اين زمان مردم ايران به دين اسلام درآمدند. در سال ۱۳۳ هـ.ق سفاح، خليفه عباسى عموى خود سليمان را به ايالت بصره فرستاد و بحرين و عمان و مهرجانقذق و اطراف آن را به او سپرد.
احتمالاً پس از فتح نهاوند به دست ابوموسى اشعري، ماسبذان و مهرجانقذق نيز فتح گرديد. در کتاب نگاهى به ايلام، آمده است: در جنگهايى که در قرن اوليه هجرى ميان ايرانيان و اعراب رخ داد، مهران مانند ساير طوايف عليه اعراب وارد نبرد شدند و همبستگى خود را به سلسلههاى ايرانى مانند صفاريان، آلبويه، که در خوزستان و اصفهان و شيراز و همدان حکومت مىکردند، مستحکم نمودند. در سال ۲۶۲ هـ.ق، سپاهيان يعقوب ليث صفارى به سيمره پايتخت ماسبذان (ايلام امروزي) حمله کرد. وى ضمن تصرف آن شهر، تعدادى اسير نيز گرفت. از اين پس تاريخ دقيقى از وضعيت ايلام در دوران سامانيان، آلزيار، غزنويان، سلجوقيان و ديگر سلسله پادشاهان ايران در دست نيست. در کتاب از سلاجقه تا صفويه درباره سابقه تاريخى طوايف لر کوچک آمده است: اين طوايف در نواحى عراق، عرب عجم سکونت داشتند و در اواخر قرن پنجم هـ.ق، رياست اين طايفه با شجاعالدين خورشيد لر بود.
در سال ۵۰۵ هـ.ق ، حسامالدين شوهلى (يکى از امراى سلجوقي) فرمانرواى لرستان و قسمتى از خوزستان گرديد. محمود و کرامى پسران خورشيد به خدمت وى درآمدند و به مقام و مرتبت رسيدند. پس از مرگ شوهلي، شجاعالدين خورشيد به حکومت تمامى لرستان دست يافت و سلسله اتابکان لر کوچک را پايهگذارى نمود. اتابکان کوچک نزديک به پنج قرن بر لرستان حکومت کردند. تعداد آنها ۲۲ نفر و آخرين آنها شاهوردى خان بود که به علت سرباز زدن از فرمان شاه عباس صفوى مورد غضب قرار گرفت و در سال ۱۶۰۲ هـ.ق در کنار سيمره دستگير شد و به قتل رسيد.
شاه عباس صفوي، حسين بن منصور بک سلويزرى (سلاجورزي) را به جانشينى شاهوردى خان منصوب کرد، حسينخان ابوقداره، بانى سلسله واليان فيلي، به قولى عموزاده و به روايتى خواهرزاده اتابک بود. در ايلام سلسلهاى از اين واليان حکومت کردند که به ترتيب عبارت بودند از: حسين خان، منوچهر خان، شاهوردى خان، اسماعيل خان، اسد خان، حسن خان، حيدرقلى خان، حسينقلى خان و غلامرضا خان. اين سلسله تا زمان سلطنت آقا محمدخان قاجار، بر قسمتهايى از پيشکوه و پشتکوه استيلا داشتند. در اين زمان بود که حسن خان والى جهت انتقامجوى از خوانين سلسله و دلفان و کشتن هفتاد نفر از آنها در کوهدشت ديگر نتوانست در پيشکوه باقى بماند و با جمعى از اطرافيان و سربازان خود به ايلام مهاجرت و در محلى که بعدها حسينآباد (شهر ايلام) ناميده شد، رحل اقامت افکند.
رابينو در کتاب طوايف لرستان درباره حسينقلى خان ابوقداره مىنويسد: حسينقلى خان ابوقداره در اقامتگاه تابستانى خود، در ده بالا، واقع در درهاي، قصرى ساخت. اين قصر محل اقامت تابستانى و قلعه نظامى او بود. و نيز باغ بسيار عالى در خارج قلعه احداث نمود.
در سال ۱۲۸۱ ق. ديرکوندها ياغى شدند و به همسايگان خود تعدى و تجاوز نمودند. حسينقلى خان ابوقداره، برحسب امر دولت با افراد مسلح و سواران خود، با تجهيزات براى قلع و قمع آنان عازم شد و به فتحى بزرگ نائل آمد و به پاس اين موفقيت از طرف دولت مرکزى به فتحالسلطان ملقب گرديد. وى در سال ۱۳۱۷ ق. درگذشت و چندى بعد ملقب به سردار اشرف شد. غلامرضا خان آخرين والى پشتکوه در سال ۱۳۰۷ هـ.ش. توسط رضاشاه سرکوب، و به عراق پناهنده شد و در همانجا درگذشت.
واليان که به عنوان خان در منطقه حکومت مىکردند، با مسلح نمودن افراد محلى از مرزهاى ايلام حفاظت مىنمودند. آنان از مردان خراج و بيگارى مىگرفتند. اين واليان قلعههاى تابستانى و زمستانى در مناطق مختلف ايلام و مهران احداث نمودند که از مشهورترين آنها قلعه والي، در شهر ايلام و قلعه کنجانچم در ۱۵ کيلومترى شهر مهران است.