شهرستان گرگان
شهرستان گرگان از جنوب به استان سمنان، از شمال به آققلا، از شرق به علىآباد کتول و از غرب به کردکوى محدود است. اين شهرستان در منطقهٔ کوهستانى و جلگهاى قرار دارد. منطقهٔ کوهستانى آن که دنبالهٔ کوههاى البرز شرقى مىباشد، نيمهٔ جنوبى اين شهرستان را فرا گرفته است. در اين ناحيه ارتفاع کوهها افزايش يافته و بهصورت قلل متعدد و منفرد ظاهر مىشوند. از مهمترين آنها قلل شاهکوه با ارتفاع ۳۸۱۶ متر و شاهوار به ارتفاع ۳۹۴۵ متر مىباشد. منطقهٔ جلگهاى آن در نيمهٔ شمالى شهرستان تا به رودخانهٔ قرهسو مىرسد. در ارتفاعات بيش از ۲۴۰۰ متر چمنزارها و مراتع کوهستانى ديده مىشود. ارتفاعات کمتر از ۲۴۰۰ متر تا کوهپايه را جنگلهاى انبوه پهنبرگ پوشانيده است، که بيشترين گونههاى درختى آن را توسکا، بلوط، آزاد، افرا، نمدار و ممرز تشکيل مىدهند. در جلگههاى نيز مزارع کشاورزى است.
رودخانهٔ قرهسو که از کوههاى گرگان (گرمابدشت) سرچشمه مىگيرد، پس از وارد شدن رودهاى زيارت، شصتکلاته، بالاجاده و کردکوى به آن، از شمال گرگان به سمت خليج گرگان در جريان است.
با توجه به موقعيت جغرافيائى و ارتفاع زمين، آب و هواى اين شهرستان متنوّع است. در قلل مرتفع، آب و هواى معتدل و سرد و کوهستانى وجود دارد در بعضى از آنها از جمله قلهٔ شاهکوه و شاهوار، شرايط انباشت طولانى برف فراهم شده است. کوهپايهها و قسمتهاى مرکزي، آب و هواى معتدل و مرطوب دارد. در زمستان بهعلت پيشروى تودهٔ هواى سرد شمال، دماى هوا کاهش يافته و در تابستان به عکس دماى هوا افزايش مىيابد.
بيشتر جمعيت اين شهرستان در حدّفاصل کوهپايههاى شمالى البرز متمرکز هستند. جمعيت اصلى گرگان را فارسهاى بومى و مهاجر، تشکيل دادهاند. تعداد کمى از اقوام ارامنه، شاهرودي، قزاق و تبرىزبان در گرگان و روستاهاى اطراف آن سکونت دارند.
از جاذبههاى جهانگردي، آثار سفالى متعلق به ۶۰۰۰ سال پيش که از نقاط مختلف اين منطقه از جمله تورنگتپه بهدست آمده، نشانگر حضور ديرينهٔ انسانها و تمدّن آنها در اين منطقه است. گرگان در قرن اول ميلادى سرزمينى مستقل بوده و در دربار امپراتورى روم سفير داشته و در زمان آلزيار، اين شهر مرکز حکومت بوده است. حملات مغولها و تيموريان باعث نابودى شهر قديم گرگان شد. استرآباد بهعلت شرايط نامناسب آب و هوائي، خاک حاصلخيز و محلّ عبور بازرگانان، بهتدريج توسعه يافته و به شهر بزرگى تبديل گرديد، و در زمان پهلوى گرگان ناميده شد. اين شهر در زمان صفويّه دارالمؤمنين لقب گرفت و دانشمندان زيادى را در خود پرورش داده است.
اين شهر (گرگان امروزي) پنج دروازه داشت و دور تا دور شهر داراى برج و باروهائى بود. دو قلعه به نامهاى قلعهخندان و قلعهکهنه در دو طرف براى دفاع از اين شهر ساخته بودند، ولى بعدها با ايجاد امنيت، ديوارهاى شهر خراب و خيابانها عريض شدند. و ساختمانهاى بلند بنا گرديدند. از اماکن قديمى و تاريخى اين شهر، مىتوان عمارت آقامحمدخان قاجار، مسجد جامع، دارالشفاء و امامزاده اسحاق را نام برد.
شرايط آب و هوائى مناسب، پوشش گياهي، رودها، چشمهها، آبشارها، پارکهاى جنگلي، بازارها، مناطق حفاظتشده و اماکن و ابنيهٔ تاريخى و صنايع دستى زمينهٔ مناسبى براى جذب مسافر و جهانگرد و ايجاد مراکز تفريحى را فراهم آورده است.
منطقهٔ گرگان يکى از قطبهاى اقتصادى مهم کشور در زمينهٔ کشاورزي، دامداري، و صنايع است. گرگان نقش مرکزيّت ادارى و بازرگانى را داشته و محورهاى توسعهٔ اقتصادى را هدايت مىکند. از مهمترين محصولات کشاورزى گرگان مىتوان پنبه، گندم، جو، دانههاى روغني، باغات سيب و مرکّبات را نام برد. توليد عسل و پرورش دام به روش صنعتي، مراکز متعددى را به خود اختصاص داده است. صنايع ديگرى از قبيل کارخانههاى پنبهپاککني، آرد، شير پاستوريزه، مجموعهاى از کارگاههاى ساخت ماشينآلات کشاورزى و بسيارى از کارخانههاى ديگر در گرگان وجود دارند. علاوه بر آن در شهرک صنعتى آققلا کارخانجات صنعتى متعددى مستقر و مشغول فعاليت هستند. با توجه به ترکيب قومي، صنايع دستى در اين شهرستان نيز گسترش بسيارى دارد. که انواع قالي، قاليچهٔ ترکمنى و جاجيم روستائى را مىتوان نام برد.
با وجود داشتن راهآهن، نقش اين شهرستان در عرصهٔ حمل و نقل حائز اهميت است. توجه مردم ساير استانها به گرگان بهعلت داشتن موقعيت خاص جغرافيائى و تنوع قومى و طبيعي، باعث آمد و شد پيوستهٔ مسافران و توسعهٔ اين شهر گرديده است. توجه به اين امکانات در برنامهريزىها و اجراء طرحهاى توسعهٔ اقتصادي، مىتواند در رشد آن کمک شايان توجهى نمايد. زبان مردم شهر گرگان فارسى و زبان مردم حاشيهٔ آن تبرى مىباشد.
يکى از بخشهاى جديد گرگان بهاران به مرکزيت سرخنکلاته مىباشد که يکى از روستاهاى بزرگ و بااهميت منطقه بوده و بهدليل دارا بودن شرايط به بخش تبديل گرديده است.
شهرستان آققلا
اين شهرستان در ۱۶ کيلومترى شمال گرگان و در کنار رودخانهٔ گرگانرود واقع است. در حدود ۱۰۰۰ سال قبل آن را اسپىدژ يا دژ سفيد مىناميدند. در دورانى و مبارکآباد، سپس در حکومت پهلوي، پهلوىدژ نام گرفت. امروزه نام آن آققلا است. بناى اوليهٔ قلعهٔ مبارکآباد را منسوب به شاهتهماسب اول دانستهاند که آن را براى حفاظت استرآباد (گرگان کنوني) احداث نموده بود. سپس شاهعباس بخشى از ايل قاجار را از قفقاز به استرآباد کوچ داد و در اين قلعه ساکن کرد. آققلا در زمان ناصرالدينشاه آباد بود. اما از اين تاريخ به بعد با مهاجرت تدريجى قاجار، آن دژ محکم به قلعهاى متروکه و مخروبه تبديل شد. کمکم ترکمنها جاى قاجار را گرفتند. اين قلعه دو دروازهٔ آجرى و درى آهنين و محکم داشت که يکى رو به شمال و ديگرى رو به جنوب بود در قسمتهاى شرق و غرب قلعه نيز، خندقهائى ساخته بودند. در قسمت غربى محوطهٔ دژ، عمارتى از آجر به طرز زيبا مشتمل بر سه طبقه ساخته بودند که محل اقامت حسينقلىخان جهانسوز برادر آقامحمدخان، سرسلسلهٔ قاجار بود، در داخل قلعه و در چهار گوشهٔ آن برجهاى محکمى بود که در هر کدام يک عرّاده توپ قرار داشت.
از مراکز اقتصادى و بازار جالب توجه آققلا، پنجشنبهبازار را مىتوان نام برد. در اين بازار محلى و ديدني، مردم از هر قشر و صنفى کالاهاى خود را عرضه مىکنند. بىترديد صنايع دستى مردم ترکمن مانند قالي، قاليچه و پشتىهاى زيبا، زينت پنجشنبهبازار است.
آققلا بهدليل دارا بودن شرايط مطلوب و جمعيت زياد در سال ۱۳۷۹ به شهرستان تبديل گرديده است، بخش وشمگير به مرکزيت انبار الوم يکى از بخشهاى جديد استان گلستان و شهرستان آققلا مىباشد.