تاريخ جديد سنگاپور با ورود سِرِ استامفورد رافلز يکى از عمّال کمپانى هندشرقى به اين جزيره آغاز مى‌شود. قبل از اين زمان سنگاپور داراى تاريخ مشخص نبوده گاهى جزئى از سرزمين سوماترا و مالاکا محسوب مى‌گرديد و گاه تحت تسلط امپراتورى سيام قرار مى‌گرفت.


بندر اصلى سنگاپور که به نام تماسک خوانده مى‌شود در سال ۱۲۹۷ تأسيس يافت و بعنوان يکى از سه سرزمين امپراتورى سرى‌وى که پايم‌‌يانگ واقع در سوماتراى جنوبى بنا شده‌بود، در آمد. اما در سال ۱۳۷۶ بدست امپراتورى جامااهيت ويران ‌شد.


پس از تسلط پرتغال و هلند بر اين منطقه و رقابت استعمارى هلند و بريتانيا، با يکديگر سرنوشت اين جزيره نيز با تحولات کلى وضع ادارى اين منطقه روبرو شد. گسترش دامنه فعاليت‌هاى بازرگانى انگلستان با چين در قرن هجدهم موجب ‌شد که بريتانيا بيش از پيش به اهميت بازرگانى در جنوب شرق‌آسيا پى ‌ببرد. سِر استامفورد رافلز که در جستجوى بندرگاهى جهت تسهيل در مبادلات بازرگانى بريتانيا بود، اين جزيره را در بيست ‌و نهم ژانويه ۱۸۱۹ از هنگ‌کنگ حکمران بوهور و يکى از صاحبان اصلى اين جزيره جهت تأسيس يک پايگاه‌ بازرگانى در برابر پرداخت سالانه سه‌هزار پوند اجاره ‌نمود و بدنبال امضاء قراردادى با صاحبان جزيره يعنى حکمران جوهور سلطان حسين در ششم فوريه همان سال اشغال جزيره را تثبيت کرد.


سنگاپور بدليل موقعيت خاص آن بعنوان يک بندر طبيعى بسيار مناسب و پايگاهى ايده‌آل براى منابع بازرگانى بريتانيا در منطقه محسوب مى‌گشت و هلندى‌ها بعلت آنکه منافع آنان به مخاطره افتاده ‌بود به اين اقدام بريتانيا اعتراض نمودند ولى على‌رغم اين مخالفت، بريتانيا به توسعهٔ تأسيسات خود در جزيره ادامه ‌داد و در سال ۱۸۲۳ با امضاى قرارداد ديگرى با کمپانى هندشرقى بازرگانى سنگاپور را بدست گرفت و مبلغ اجاره را به حکمران جوهور افزايش داد.


در مارس ۱۸۲۴ کمپانى قراردارى با هلند منعقد نمود که بموجب آن هلند در مقابل خروج انگليس از سوماترا اشغال جزيره توسط کمپانى را به رسميت شناخت.


در سال ۱۸۲۶ طبق قرارداد تنگه‌ها، سنگاپور همراه با پنانگ و مالاکا تحت‌نظارت ادارى پنانگ قرارگرفت و در سال ۱۸۳۱ قرارداد تنگه‌ها زير نظر حکومت بنگال درآمد، بيست سال بعد درسال ۱۸۵۱ اداره قراردادها را حکمرانى عالى ‌هند شخصاً برعهده داشت.


پس از قيام مشهور مردم هند (۵۹-۱۸۵۷) که اداره ‌هند از دست کمپانى هندشرقى خارج و مستقيماً به لندن منتقل شد اداره امور سنگاپور و قرارداد تنگه‌ها را نيز دولت بريتانيا بدست گرفت و اين منطقه در سال ۱۸۶۷ پس از رسيدگى به وضع مالى قرارداد تنگه‌ها توسط رابينسون حکمران هنگ‌کنگ و بنا به توصيه وى بصورت مستعمره رسمى امپراتورى بريتانيا درآمد و اداره مستعمرات را مستقيماً برعهده گرفت.


توسعه اکتشاف و استخراج قلع در مالاکا که موجب مهاجرت کارگران چينى در سال ۱۸۵۰ به بعد به اين منطقه گرديد. (انگيزه اصلى مهاجرت کارگران چينى وجود انقلابيون تايپنيگ در چين بود) و افتتاح کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ که باعث کوتاه‌شدن راه آبى بين اروپا و آسيا و در نتيجه کاهش هزينه حمل و نقل کالا و افزايش رفت‌وآمد کشتى‌ها به اين منطقه شدو بالاخره تأسيس بندر هنگ‌کنگ و پيشرفت سريع ژاپن و استقرار خطوط تلگراف بين‌المللى از جمله عوامل و محرکاتى بودند که سبب اهميت و توسعه بندر سنگاپور بعنوان يک پايگاه دريايى بين سوئز و هند در يک طرف، هنگ‌کنگ و ژاپن در سوى ديگر آن گرديد.


بعلاوه ايجاد پايگاه نظامى توسط بريتانيا در سال ۱۹۳۰ بر شتاب رشد اقتصادى اين جزيره افزود و اشتغال بيشتر مردم را فراهم ساخت.


صلح و آرامش سنگاپور که بريتانيا آن را سنگر تسخير ناپذير اقيانوس هند لقب داده‌ بود با هجوم ژاپنى‌ها از شمال (از خاک مالزى فعلي) مختل گرديد و اين جزيره از پانزدهم فوريه ۱۹۴۲ به مدّت سه ‌سال و نيم به اشغال ژاپن درآمد. در شش سپتامبر ۱۹۶۵ با تسليم ژاپن نيروهاى انگليسى تحت فرماندهى بود. لوئى مونتباتن با شکست ژاپنى‌ها در برمه و بمباران هيروشيما و تسليم بلا قيد و شرط دولت ژاپن به متفقين مجدداً سنگاپور را تصرف نمودند تا تاريخ سى ‌و يک مارس ۱۹۴۶ اين جزيره توسط هيئت نظامى بريتانيا اداره مى‌شد و از تاريخ به بعد وضع سابق خود را دوباره بدست آورد و از اوايل آوريل سال ۱۹۴۶ بصورت مستعمره امپراتورى تحت اداره حکومت غيرنظامى درآمد.


وقايع اين سال‌ها و شکست قدرت‌هاى استعمارى در برابر ژاپن لطمه بسيارى به امنيت و اعتبار استعمار در منطقه وارد نمود و موجب بيدارى توده‌هاى مردم کشورهاى منطقه و ظهور نهضت‌هاى ضداستعمارى و مبارزات مردمى براى کسب استقلال گرديد و مردم مناطق مزبور در نبرد عليه تهاجم ژاپنى‌ها فعالانه شرکت نمودند و ديگر حاضر به تحمل سلطه استعمار غرب نبودند، در نتيجه موج جنگ‌هاى رهايى‌بخش سراسر منطقه را فراگرفت.