ساکنان اوليه احتمالاً گروه‌هائى بوده‌اند که از چين و تبت به سمت جنوب شرقى آسيا و شبه‌جزيره مالايا مهاجرت نموده‌اند. اين افراد از نژاد زرد و يا چينى مغولى بودند و در سرزمين جديد نيز مدت‌ها مانند سرزمين قبلى خود به حالت ابتدائى و قبيله‌اى زندگى مى‌کردند.

سابقه تاريخى

حاصلخيزى زمين و طبيعت مناسب بدون شک عوامل مهمى بوده‌اند تا مالزى يکى از اولين سکونت‌گاه‌هاى بشر باشد. آثار سنگى به دست آمده در لنگونگ در پراک و نيز در غار نباه در سارواک اين موضوع را به خوبى تأئيد مى‌کند. از اولين ساکنان مالزى به عنوان اورنگ اصلي نام برده مى‌شود که عمدتاً در شبه‌جزيره ساکن بوده‌اند و بعضاً تاکنون نيز شيوه زندگى خود را حفظ کرده‌اند. سابقهٔ حضور آنها در مالزى احتمالاً به پنج هزار سال قبل باز مى‌گردد. ساکنان اوليه احتمالاً گروه‌هائى بوده‌اند که از چين و تبت به سمت جنوب شرقى آسيا و شبه‌جزيره مالايا مهاجرت نموده‌اند. اين افراد از نژاد زرد و يا چينى مغولى بودند و در سرزمين جديد نيز مدت‌ها مانند سرزمين قبلى خود به حالت ابتدائى و قبيله‌اى زندگى مى‌کردند. مردم مالايو به تدريج در جزاير وابستگى نزديکى با مالايوهاى سوماترا داشته و براى قرن‌ها تنگه مالاکا خط جداکننده‌اى ميان دو ملت نبود. مالايولى به همراه اورنگ اصلي مردم بومى مالزى امروز را تشکيل مى‌دهند و مجموعاً از آنها به عنوان بوميپوترا به معنى پسران زمين يا پسران خاک نام برده مى‌شود. عليرغم اختلافات ظاهرى ميان گروه‌هاى مختلف بوميپوترا آنها از ويژگى‌هاى مشخصى برخوردار هستند.

تأثيرات هندو - بودائى

در اوايل قرن اول ميلادى با ايجاد تماس‌هاى مداوم تجارى با دنياى ماوراء جنوب‌شرقى آسيا بويژه چين و شبه‌قاره هند، دوران تازه‌اى براى ساکنان مالزى شروع مى‌شود. البته تماس با چين بسيار قبل از آن آغاز شده بود، با اين حال هندوئيسم و بوديسم (فرهنگ هند) تأثير در زبان اديبان و آداب اجتماعى نمودار شد. در طول اين دوران که تجارت ميان شرق و غرب شتاب قابل‌ملاحظه‌اى گرفته بود اولين واحدهاى سياسى در شبه‌جزيره برونئو پديدار شد.


ورود اسلام

دوران هندو - بودائى تاريخ مالزى با نفوذ اسلام در منطقه کم‌کم به اتمام رسيد. اسلام در ابتدا توسط تجار هندى و عرب به منطقه آورده شد و به تدريج توسعه يافت. در سال ۱۴۰۲ در ايالت مالاکا يک حکومت سلطنتى نشکيل گرديد و به زودى نفوذ زيادى پيدا کرد. بنيان‌گزار اين سلطنت بعدها به دين اسلام گرويد و نام خود را مگات اسکندرشاه گذاشت و دين اسلام را در قلمرو خود ترويج نمود. جانشين اسکندرشاه به نام مظفرشاه با کمک مسلمانان پس از فرونشاندن اغتشاشاتى که پيش آمده بود توانست تمام شبه‌جزيره مالايا و قسمتى از سوماترا را تسخير کند و يک کشور کاملاً مهم از لحاظ تجارى و فرهنگى و کشاورزى در بين کشورهاى هند و چين به‌وجود آورد. اين دوره از تاريخ مالزى به عصر طلائى مالايا مشهور است. با سقوط مالاکا، سلطان برونئى وظيفه گسترش اسلام را در منطقه به عهده گرفت.