سياست خارجى جماهير عربى ليبى بر پايه چهار عامل عمومي، يعنى سِمَت‌گيرى‌ها، نقش‌ها، هدف‌ها و اقدامات و اجراء استوار است. و هر کشور ديگرى نيز مى‌تواند از اين چهار عامل در راستاى استراتژى سياست خارجى خود استفاده نمايد. لذا، حکومت اين کشور نيز با به‌کار بردن اين عوامل خط مشى سياست خارجى خود را تعيين کرده است. آقاى مُعَمرقذافى بعد از مدت کوتاهى پس از سرنگونى پادشاهى محافظه‌کار ليبى در سال ۱۹۶۹، همهٔ روابط اين کشور با قدرت‌هاى غربى را قطع و يا کاهش داد. زيرا وى معتقد است اين روابط ليبى را به يک دولت وابسته و عقب‌ نگه داشته شده بدل کرده بود و با يک جهت‌گيرى اين کشور را به ‌عنوان يکى از کشورهاى غيرمتعهد اعلام نمود که هدف آن داشتن دولتى مستقل مى‌باشد که بتواند اهداف سياسى حکومت از جمله سياست خارجى خود را به پيش ببرد.


روابط ليبى با اتحاديه جماهير شوروى (سابق) و کوتاهى در انتقاد به عملکرد شوروى عملاً از اعتبار و حيثيت آن در ميان برخى کشورهاى عرب و مسلمان کاسته است. لذا، اين مسئله انعطاف قابل ملاحظه‌اى را در راستاى اهداف سياست خارجى اين کشور به خوبى نشان مى‌دهد. به‌ هر صورت براى کشورى به کوچکى ليبى از نظر جمعيت با حدود پنج ميليون نفر، دامنهٔ اقدامات به ‌عمل آمده براى تحقق سمت‌گيرى‌ها، نقش‌ها و هدف‌ها داراى‌ اهميّت‌ است که به صورت خلاصه‌ به مهم‌ترين آنها اشاره مى‌شود.


۱. ملى کردن صنعت تحت مالکيت خارجي.


۲. برقرارى روابط ديپلماتيک با دول سوسياليستي.


۳. حفظ حداقل روابط با دول امپرياليستى و غربى به خاطر دستيابى به تکنولوژى و بازار.


۴. حمايت از گروه‌هاى مخالف در دولت‌هاى وابسته به استعمار جديد.


۵. حمايت از رژيم ساندينيست‌ها در نيکاراگوئه.


۶. فراهم آوردن پول، وسايل و امکانات براى سازمان آزادى‌بخش فلسطين.


۷. تحريم شرکت‌هاى خصوصى طرف قرار داد با رژيم صهيونيستي.


۸. دادن رأى مثبت به قطع‌نامه‌هاى ضد اسرائيلى در محافل منطقه‌اى و بين‌المللي.


۹. تقبيح و رَدّ معاهده صلح کمپ ديويد.


۱۰. همکارى ديپلماتيک و نظامى با رژيم‌هاى راديکال عرب.


۱۱. اعلام وحدت سياسى با سوريه درسال ۱۹۸۸.


۱۲. تنظيم برنامه‌هاى فرهنگى و تبليغاتى در مورد وحدت امت عربي.


۱۳. تنظيم برنامه‌هاى کمک خارجى به ديگر کشورهاى مسلمان.


۱۴. ميانجيگرى بين حکومت فيليپين و شورشيان مسلمان در اين کشور.


۱۵. مشارکت فعال در گردهمائى‌ها و اجلاس‌هاى سازمان کنفرانس اسلامي.


۱۶. حمايت مالى از برنامه‌هاى هسته‌اى پاکستان (متوقف شده است).


۱۷. فراهم آوردن امکانات و پناهگاه براى رهبران مسلمان و انقلابيون.


۱۸. مداخله در بعضى از کشورهاى آفريقائى از جمله چاد، نيجر و سودان قبل از رژيم کنوني


۱۹. حمايت مالى احتمالى از ارتش آزادى‌بخش ايرلند در مبارزه با دولت انگليس (متوقف شده است).


اين اقدامات از ديپلماسى آرام گرفته تا مداخلات نظامى و کمک‌هاى خارجى بسيار زياد بلاعوض را در بر مى‌گيرد. کشورهائى که در رديف اين کشور هستند، اهداف و آرزوهاى بسيار محدودترى دارند و البته پولى هم براى يک ديپلماسى پُرهياهو در اختيار ندارند. اما کشور جماهيرى ليبى با برخوردارى از دو عامل پول و موقعيت، نخستين رژيم انقلابى عربى است که توجه خود را به برخوردهاى سياسى از جمله در راستاى نابودى رژيم اسرائيل معطوف نموده است و دوم اينکه درآمدهاى عظيمى که از فروش نفت عايد اين کشور مى‌شود زمينه‌ را براى مانور تبليغاتى اين کشور اهداف سياست خارجى خود فراهم آورده است.


يکى از اهداف مهم رهبرى اين کشور پس از حفظ موجوديّت و دفاع از منافع ملي، حفظ ارزش يا منافع حياتى وحدت قومى و مذهبى و زبانى اين کشور است و رسانه‌هاى دسته جمعى اين کشور تحت عناوين مختلف داخلى و خارجى به‌صورت مستمر نسبت به آن تبليغ مى‌نمايند.


کشور جماهيرى عربى ليبى مانند ساير کشورهاى منطقه‌ عضو اتحاديه عرب، اتحاديه مغرب عربي، سازمان کشورهاى غيرمتعهد، سازمان کنفرانس اسلامى و سازمان ملل متحد مى‌باشد، و در اکثر نهادها و سازمان‌هاى تحت اشراف سازمان‌ ملل متحد و ساير سازمان‌ها و نهادهاى منطقه‌اى عضويت دارد و به شکل فعّال در آنها شرکت مى‌نمايد.