اندونزى تا پيش از اعلام استقلال، در دوران طولانى بيش از چهار قرن تحت استعمار پرتغال و سپس هلند قرارداشت. در اين دوره اندونزى يکى از منابع مهم صدور چاي، قهوه، انواع مختلف ادويه، روغن نخل، کائوچو، قلع و نفت به اروپا محسوب مى‌شد. اقتصاد مبتنى بر کشاورزى اندونزى در زمان استقلال عمدتاً معطوف به تأمين‌هاى نيازهاى مصرفى بازار داخل بود و درآمد سرانه مصرف کمتر از ۷۰ دلار بود.



اندونزى پس از استقلال و در طول دو دهه حکومت سوکارنو، بيشتر درگير مسائل خارجى بود که اين باعث وخيم‌تر شدن اوضاع اقتصادى داخل شد در سال ۱۹۵۸ مؤسسات اقتصادى هلندى، ملى اعلام شد ولى فقدان منابع مالى داخلى موجب وابستگى کشور به وام‌هاى خارجى (از کشورهاى عضو پيمان ورشو) شد و نرخ تورم به بيش از ۶۰۰ درصد در سال رسيد.


حزب کمونيست اندونزى (PKI) درسال ۱۹۶۵ اقدام به کودتائى عليه سوکارنو نمود که اين حرکت توسط گروهى از نظاميان به رهبرى سوهارتو سرکوب شد. سوهارتو مسئول اعاده نظم و امنيت به کشور شد و به‌تدريج سوکارنو را از صحنه کنار رانده و خود زمام امور را به‌دست گرفت. از اين تاريخ فصل جديدى در حيات اندونزى آغاز شد و دولت سوهارتو موسوم به نظم جديد ضمن تنش‌زدايى با همسايگان و تثبيت اوضاع سياسى داخلى، هدف اصلى کشور را رشد و توسعه اقتصادى تعيين کرد. گروهى از بروکرات‌ها و تحصيل‌کرده‌هاى غربى (معروف به مافياى برکلي) طراحى و اجراى سياست‌هاى اقتصادى اندونزى را به‌عهده گرفتند. به گونه‌اى که امروز اين کشور به يکى از نمونه‌هاى قابل مطالعه جهش اقتصادى تبديل شده است.