از قرن شانزدهم، اراضى امروزى جمهورى کرواسي، بين امپراتورى‌هاى عثمانى (Ottoman) و هابسبورگ (Habsburg) تقسيم شده بود (با اين حال، دالماتسيا - Dalmatia) و ايستريا (Istria) در زمان‌هاى مختلف تحت تسلط ونيز و فرانسه قرار داشت). امپراتورى هابسبورگ در سال ۱۸۶۷ به‌صورت امپراتورى سلطنتى درآمد، و در نتيجه کرواسى سال بعد به حکومت سلطنتى مجارستان واگذار شد. کرواسى در سال ۱۸۸۱ خودمختارى کسب کرد و رسماً به اسلوونى ملحق شد. اما حکومت مرکزى مجارها سياست مجارى کردن را همچنان تعقيب مى‌کرد. اين امر همراه با اعمال تجارى ضد صرب حکمرانان هابسبورگ (از سال ۱۹۰۴)، رقابت‌هاى سنتى کروات - صرب را به همبستگى اسلاو (Slav) جنوبى يوگسلاو تغئير داد. به‌دنبال فروپاشى امپراتورى اتريش - مجار در پايان جنگ جهانى اول در اکتبر ۱۹۱۸، پادشاهى صرب، کروات و اسلوونى در ۴ دسامبر اعلام گرديد. اين پادشاهى جديد، صربستان شامل مقدونيه (Macedonia)، کوزو (Kosovo) و مونته‌نگرو را با سرزمين‌هاى هابسبورگ (کرواسي، اسلوونى و ويووديناى جديد) متحد ساخت.


اين پادشاهى تحت سلطه صرب‌ها قرار گرفت و کروات‌ها در مقام دومين گروه بزرگ قومي، در پى سهم بيشترى از قدرت برآمدند. ناآرامى فزاينده در ۱۹۲۸ باعث شد شاه الکساندر (Alexander=Aleksandar) در سال ۱۹۲۹ ديکتاتورى سلطنتى برقرار سازد. اين ناآرامى‌ها در زمانى که رسماً نام کشور به يوگسلاوى تغئير داده شد، به اوج خود رسيد و منجر به سوء قصد عليه شاه در سال ۱۹۳۴ توسط تندروهاى کروات در فرانسه شد.


زمانى‌که نيروهاى آلمان و ايتاليا در سال ۱۹۴۱ به يوگسلاوى حمله کردند، بسيارى از کروات‌ها از حمايت نيروى محور براى تأسيس کشور مستقل کرواسى استقبال کردند. اين کشور جديد که علاوه بر کرواسى بيشتر سرزمين‌هاى بوسنى و هرزگوين و بخش‌هائى از صربستان را در برمى‌گرفت، در آوريل ۱۹۴۱ تحت رهبرى آنته پاوليچ (Ante Pavelic) اعلام موجوديت کرد. رژيم اوستاشه تعداد بى‌شمارى از يهوديان، صرب‌ها، (کولى‌هاي) رم و ناراضيان سياسى را در اردوگاه‌هاى مرگ به قتل رساند. در همين ايام، يک جنگ داخلى وحشيانه عليه نيروهاى مقاومت، به‌ويژه پارتيزان‌ها، به رهبرى يوسيپ بروز (Josip Broz)، تحت نام مستعار تيتو (Tito)، رهبر حزب کمونيست يوگسلاوى به راه انداخته شد. تا سال ۱۹۴۳، رژيم فاشيست اندک اندک کنترل حکومت خود را از دست داد، و نيروهاى تيتو توانستند دولت موقتى را در نواحى تحت کنترل خود اعلام کنند. دولت اوستاشه در سال ۱۹۴۴ فرو پاشيد، و کرواسى به‌عنوان واحدى از جمهورى فدرال مجدداً به يوگسلاوى ملحق شد.


عملکرد رژيم اوستاشه خصومت رسمى کمونيست‌ها نسبت به هرگونه ابراز ملى‌گرائى کروات را به‌دنبال داشت و آنها را با فاشيست‌ها يکسان تصور مى‌نمود. بنابراين، ملى‌گرائى در کرواسى شدت گرفت. جنبش ملى‌گرائي، که توسط سازمان‌هائى همچون ماتيتسا خرواتسکا (Matica Hrvatska) (يک انجمن ظاهراً ادبي) رهبرى مى‌شد، حتى مورد حمايت اعضاء کروات حزب کمونيست‌ها قرار گرفت. تا جائى که اين جنبش حزب کمونيست کرواسى را به نافرمانى از سياست مرکزى در برخى نواحى ترغيب کرد. تيتو در دسامبر ۱۹۷۱ به مخالفت با جنبش ملى‌گراى کروات برخاست و رهبران کمونيست کرواسى مجبور به استعفاء شدند. اين رهبران، همراه با افراد سرشناس ديگرى در ماسپوک بازداشت گرديدند. به‌دنبال آن پاک‌سازى در اتحاديه کمونيست‌هاى کرواسى انجام گرفت و ۴۲۷ نفر به ارتکاب جنايت، عليه مردم و کشور در سال ۱۹۷۲ محکوم شدند. مقام‌هاى بلگراد براى دورى جستن از اتهام ضد کروات بودند، در ساير جمهورى‌ها، از جمله صربستان نيز برعليه ليبرال‌ها دست به اقداماتى زدند. به هر حال، تيتو در سال ۱۹۷۴، قانون‌اساسى جديد را ارائه داد که بر ماهيت فدرال (تقريباً کنفدرال) و جمعى کشور يوگسلاوى تصريح داشت. اين قانون‌اساسى براى تسکين احساسات ملى‌گرايانه، به‌ويژه در کرواسي، و نيز به‌منظور محدود کردن گرايش‌هاى ملى‌گرايانه در يک چارچوب متحد و سازنده، طرح شده بود. اما هرگونه تجلى ملى‌گرائى حتى بعد از درگذشت تيتو در سال ۱۹۸۰، سرکوب مى‌شد.


تعداد زياد صرب‌ها در حزب کمونيست کرواسي، يک انگيزه مضاعف براى ملى‌گرائى کروات‌ها و اين تصور که فدراسيون يوگسلاوى تحت سلطه صرب‌ها است، بود. هرگونه واکنش عليه کمونيست‌ها بلافاصله به ملى‌گرائى کرواسى ربط داده مى‌شد. زمانى که از سال ۱۹۸۹ قدرت کمونيست‌ها رو به افول گذارد، ملى‌گرائى کرواى بار ديگر به‌عنوان يک نيروى عمده قد علم کد که ناراضيان دهه‌هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ برندگان اصلى آن بودند و قدرت را در دست گرفتند.