نهضت ۳۰ ماه مه ۱۹۲۵

در اوايل سال ۱۹۲۵ اعتصابات و اعتراضات کارگران بخصوص در صنايع نساجى شانگ‌هاى و تين جين توسعه يافت و تظاهرات عمومى در شهرهاى شمالى و مرکزى چين رو به گسترش بود. در فوريه ۱۹۲۵ چهل هزار کارگر نساجى دست از کار کشيدند. در اواسط ماه مه يک کارگر چينى به دست سر کارگر ژاپنى کارگاه کشته شد. در ۲۸ ماه مه دو تن ديگر از کارگران به قتل رسيدند. اين قتل‌ها مانند جرقه‌اى آتش طغيا کارگران را شعله‌ور ساخت. در ۳۰ مه تظاهرات عظيمى در شهر شانگ‌هاى به راه افتاد. يک پليس انگليسى ده نفر از تظاهر کنندگان در شانگ‌هاى را کشته و ۵۰ نفر را زخمى کرد. اين کشتار تنفر عمدى را برانگيخت.


به دنبال آن اتحاديه کارگران شانگ‌هاى که از طرف حزب کمونيست هدايت مى‌شد اعلام اعتصاب عمدى کرد. روز اول ژوئن دويست‌هزار کارگر صنايع کشور دست از کار کشيده و بيش از پنجاه‌هزار نفر دانش‌آموز و دانشجو به اعتصاب کنندگان پيوستند. اين اعتصاب از حمايت اهالى شهر برخوردار شد و لذا شانگ‌هاى که بزرگترين مرکز صنعتى و تجارتى چين بود به حال رکود درآمد. در اجتماع عظيم ديگرى که در ۱۱ ژوئن با شرکت بيش از دويست‌هزار نفر تشکيل شد و قطعنامه‌اى شامل هفده ماده به تصويب رسيد. در اين قطعنامه علاوه بر خروج نيروهاى نظامى از چين و حق اعتصاب براى کارگران مجازات عاملين کشتار تظاهر کنندگان خواسته شد. نهضت سى مه به سراسر چين ازجمله شهرهاى پکن و تين جين نيز سرايت کرد و تظاهرات براى مدت‌ها ادامه داشت.



از ژانويه ۱۹۲۴ تا مه ۱۹۲۶کمونيست‌ها تقريباً (۵/۱) کرسى‌هاى کميته مرکزى اجرايى حزب گومين دانگ و (۳/۱) کميته على‌البدل را به خود اختصاص دادند و دن پينگ شن (Dan Ping Shan) و لين شوخن (Lin Xu Han) ومائو به ترتيب ادارهٔ بخش سازماندهى ، جنبش دهقانى و تبليغات گومين دانگ را بعهده گرفتند. اگر جه نفوذ روز افزون کمونيست‌ها دشمنى ميان دو حزب را سبب مى‌شد، لکن تا پيش ازمرگ سون يات سن در مارس ۱۹۲۵، از ايجاد انشعاب جلوگيرى شد. بعد از مرگ وي، برخى از اعضاى متعصب گومين دانگ از اين وضعيت اظهار نارضايتى کردند. (بطور مثال رهبر ضد کمونيست گومين دانگ از اين وضعيت اظهار نارضايتى کردند. (بطور مثال رهبر ضد کمونيست گومين دانگ در جزوه‌اى که در ژوئيه ۱۹۲۵ انتشار داد تأکيد نمود که تنها مرام‌هاى حزبش مى‌تواند چين را نجات دهد. حزب کمونيست واقعاً به سه اصل وحدت، دمکراسى و سوسياليسم معتقد نيست بلکه تنها در صدد استفاده از حزب گومين دانگ براى توسعه قدرت و نفوذ خود مى‌باشد. وى در اين جزوه درخواست نموده بود بايستى هر چه زودتر به حضور کمونيست‌ها در گومين دانگ خاتمه داده شود). اين گروه در اجتماع خود اعلاميه‌اى صادر کرده در آن وفادارى خود را به اصول انقلابى دکتر سون يات سن تأييد نمودند و خواستار اخراج کمونيست‌ها از حزب گومين دانگ و طرفداران آنها از جمله مشاور حزب و تعليق عضويت وانگ چينگ وي که در آن زمان رئيس شوراى سياسى و شوراى حکومت ملى گومين دانگ بود و قطع رابطه با دولت شوروى شوند.


در همين هنگام چيانگ کايچک ک به دليل فرماندهى بر ارتش تازه سازمان يافته گومين دانگ چهره‌اى کاملاً شناخته شده و يکى از دو رهبر با نفوذ آن حزب بود و از همان ابتدا نسبت به همکارى دو حزب با بى‌اعتمادى مى‌نگريست، زمان را براى قطع آن مناسب تشخيص نداد. با توجه به روش مسالمت‌آميز وي، وانگ چينگ وي خواستار دومين کنگره ملى گومين دانگ شد که طى آن اعضاى گروه تپه‌هاى غربى (طرفداران دکتر سون يات سن ) از حزب اخراج شده و تداوم همکارى با کمونيسيت‌ها مورد تأکيد و تأييد قرار گرفت. علاوه بر اين به جناح راست هشدار دادند که مراقب رفتار و گفتار خود باشند.


بنابراين در اوائل سال ۱۹۲۶ اوضاع بر وفق مواد حزب کمونيست بود. اعضاى آن توانسته بودند در حزب گومين دانگ رخنه کرده و آنرا کنترل کنند. حزب کمونيست نيز که سازمانى قوى و تشکيلات منظمى داشت در حال رشد بود. تعداد اعضاء گروه‌هاى دانشجويى و اتحاديه‌هاى دهقانى و کارگرى وابسته به حزب نيز به حدود ۳ ميليون نفر مى‌رسيد. در ان زمان حکومت جنوبى چين در کانتون در اختيار حزب گومين دانگ و حزب نيز تحت تسلط حزب کمونيست قرار داشت. هر روز دامنهٔ تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات در سراسر کشور وسيعتر مى‌شد به طورى که حزب کمونيست چين و مشاوران روسى آن اميدوار بودند و اطمينان داشتند که حزب ظرف مدت کوتاهى بر سراسر چين تسلّط خواهد يافت.


بعد از درگذشت دکتر سون يات سن ژنرال چيانکايچک حکومت کانتون را بدست گرفت. او که فرماندهى کل قوا را هم به عده داشت در صدد بود بتدريج قدرت خود را در سراسر چين گسترش داده و ساير نقاط کشور را هم تصرّف نمايد. نفوذ پيش از حد حزب کمونيست موجبات نگرانى چيانکايچک را فراهم ساخت. او از کمونيست‌ها انتقاد مى‌کرد ولى ظاهراً همکارى بين دو حزب همچنان ادامه داشت و دول شوروى از حکومت کانتون پبشتيبانى مى‌کرد.


چيانکاريچک براى تسلط بر سراسر چين درصدد تصرّف شهر شانگ‌هاى که در حيطهٔ قدرت دولت شمالى بود برآمد ولى حزب کمونيست پيشدستى کرده و سعى نمود اين شهر را تصرّف کند. اقدام حزب کمونيست دو بار با شکست مواجه شد؛ ولى بالاخره در ۱۸ مارس ۱۸۲۷ اتحاديهٔ کارگران شانگ‌هاى به رهبرى حزب کمونيست حدود هشتصدهزار کارگر را عليه دولت شمالى بسيج کرد. کارگران مسلح بعد از چهار روز زد و خورد موفق شدند ارتش دولت شمالى را مغلوب کرده و کنترل شهر را در دست بگيرند. چيانکايچک و نيروى نظامى دولت گومين دانگ روز ۲۳ مارس بعد از خاتمه زد و خورد به شانگ‌هاى رسيدند.


اين موفقيت سبب اعتبار حزب کمونيست شد. و حزب گومين دانگ و چيانکايچک را وحشت زده کرد. در سومين جلسهٔ کميته مرکزى اجرايى حزب گومين دانگ (۱۷-۱۰ مارس ۱۹۲۷) رهبران جناح چپ با پشتيبانى عناصر کمونيست کميته، قدرت چيانگ را به عنوان فرمانده کل کاهش دادند و رهبرى ادارهٔ سازماندهى گومين دانگ را که يک مقام استراتژيک بود به وانگ چينگ وى منتقل کردند. علاوه بر آن قطعنامه‌اى صادر شد و در آن از کمونيست‌ها براى شرکت در حکومت ملى دعوت شده بود. همانطورى که انتظار مى‌رفت کمونيست‌ها بلافاصله از دستگاه دولت براى ضبط زمين‌ها و کاهش ماليت‌ها استفاده کردند. پس از آنکه کمونيست‌ها براى درگير ساختن چيانگ با قدرت‌هاى خارجى دست به غارت اموال خارجيان زدند، چيانگ کايچک آشکارا با کمونيست‌ها وارد مبارزه شد. و در ۱۲ آوريل ۱۹۲۷ نيروهاى وفادار به چيانگ استحکامات کمونيست‌ها را در بخش چينى شانگ‌هيا از ميان برده و بسيارى از آنها را کشتند، حادثه‌اى که از آن زمان به بعد کمونيست‌ها از ان بعنوان قتل عام شانگ‌هاى ياد مى‌کنند.


هنگامى که جناح چپ به همکارى با کمونيست‌ها ادامه داد، چيانکايچک و حاميانش يک ادارهٔ حزب و يک حکومت ملى در نانکن به وجود آوردند. اما همکارى کمونيست‌ها و وانگ چينگ وى نيز طولى نکشيد و او پس از آگاهى از نيات حزب کمونيست تصميم گرفت کمونيست‌ها را اخراج و کارشناسان شوروى را به روسيه برگرداند. بدين ترتيب اولين همکارى بين دو حزب که از سال ۱۹۲۳ آغاز شده بود در سال ۱۹۲۷ پايان يافت. کمونيست‌ها نخستين همکارى خود با گومين دانگ را بعنوان دورهٔ نخستين جنگ داخلى انقلابي مى‌خوانند.


هنگامى که کمونيست‌ها در اثر حمله ارتش گومين دانگ و خلع سلاح کارگران پراکنده شدند در صدد برآمدند که نيروهاى انقلابى را جمع‌آورى نمايند و موجوديت حزب را حفظ کنند و با ادامه مبارزه وضع را به نفع خود تغيير دهند. بنابراين به اين فکر افتادند که با همکارى واحدهاى نظامى و کارگران و دهقانان محلى چند مرکز مهم و حساس را تصرف نموده و سپس دايره متصرفات خود را توسعه دهند. لذا در دهه ۳۷-۱۹۲۷ کمونيست‌ها يک رشته قيام‌هاى مسلحانه داشتند که بطور رسمى دومين جنگ داخلى انقلابي خوانده مى‌شود. در اين دوره تغييرهاى مهمى در استراتژى وتاکتيک‌هاى حزب به وجود آورند، شوراهايى ايجاد کرده و تاکتيک‌هاى جنگ چريکى را آزمودند و همچنين چگونگى استفاده از سياست جبههٔ واحد را ياد گرفتند.


حزب کمونيست از تاريخى که مستقلاً وارد مبارزه سياسى شد بمنظور تسلط بر مراکز مهم کشور و بدست آوردن قدرت سه قيام مسلحانه را عليه دولت گومين دانگ رهبرى کرد. اين شورش‌ها عبارتند از شورش نانچانگ، شورش فصل پاييز و شورش کانتون.