در مه ۱۹۱۹ مجله جوانان نو شماره ويژه‌اى را به مارکسيسم اختصاص مى‌دهد. در ژوئن همانسال چن در تحليل مسائل از مفاهيم ماترياليستى بهره مى‌گيرد و مى‌نويسد در تحليل آخر، سياست يعنى ايجاد شرايطى که در آن هيچکس گرسنه نماند. در پاييز ۱۹۱۹ تعداد زيادى گروه‌هاى مطالعاتى درباره سوسياليسم به وجود آمد. در دسامبر ۱۹۱۹ يک کانون بررسى سوسياليسم در دانشگاه پکن با عضويت چن دو شو، لى تا چائو، چوچيوپي جانگ کو، مائوزه دونگ (که در آن زمان در کتابخانه دانشگاه پکن با سمت کمک کتابدار کار مى‌کرد) و صد استاد و دانشجوى ديگر ايجاد شد. همزمان چند کتاب معروف مربوط به ايدئولوژى مارکس از جمله مانيفست حزب کمونيست، سوسياليسم علمي، سوسياليسم تخيلى و نبرد طبقاتى به زبان چينى ترجمه و منتشر گرديد. دراين بين اعلاميهٔ دوستانه دولت شوروى در ۲۵ ژوئيه همنسال مبنى بر باز پس دادن خط آهن شرقى چين و ساير امتيازهايى که رژيم تزارى بدست آورده بود به ملت چين، و حمايت از آنها تا دستيابى به آزادى کامل زمينهّٔ پذيرش مارکسيسم و سازمان دادن به حزب کمونيست چين را هموارتر کرد.


مقارن اين ايام عده‌اى از دانشجويان چينى که در خارج از کشور به خصوص در فرانسه به تحصيل اشتغال داشتند به مارکسيسم تمايل پيدا کردند. در بين اين گروه نيز بعضى از رهبران برجسته آيندهٔ چين از جمله چوئن لاى و دنگ شيائو پينگ نيز بودند. اين گروه‌ها متشکل شده و با راهنمايى سازمان بين‌المللى کمونيسم (کمينترن) که به همين منظور از شوروى اعزام شده بودند، در ماه مه ۱۹۲۰ در يک ملاقات مخفى هستهٔ اصلى حزب کمونيست چين را تشکيل دادند. حزب کمونيست چين رسماً در تاريخ اول ژوئيه سال ۱۹۲۱ تأسيس شد. در آن هنگام حزب مرام‌نامه و برنامه ساده‌اى داشت. مرام‌نامه حزب در موضوع از ميان بردن مالکيت خصوصى بر وسائل توليد و استقرار ديکتاتورى پرولتاريا خلاصه مى‌شد و براساس برنامه حزب کارگران مى‌بايست بمنظور اجراى مرام‌نامه متشکل شده و اتحاديه‌هاى کارگرى تأسيس و توسعه يابد.


با اينکه در ابتداى تأسيس حزب کمونيست تعداد اعضاى آن بسيار معدود بود، معهذا توانست تظاهرات و اعتصابات متعددى به راه اندازد. به طورى که از ژانويه ۱۹۲۲ تا فوريه ۱۹۲۳ بيش از سيصدهزار کارگر در ده‌ها اعتصاب در سراسر کشور شرکت کردند. اين اعتصابات ابتدا بمنظور افزايش دستمزد و کاهش ساعات کار صورت مى‌گرفت ولى رفت رفته جنبه سياسى پيدا کرد.


حزب کمونيست بمنظور جذب شمار بيشترى از کارگران به ابتکار جالبى دست زد و براى اجتماعات کارگرى بجاى کلمهٔ اتحاديه لفظ باشگاه را بکار مى‌برد، در نتيجه علاوه بر کارگرانى که در اتحاديه‌هاى کارگرى شرکت داشتند تعداد کثيرى هم به عضويت اين باشگاه‌ها درآمدند. بعد از پيروزى انقلاب چين در سال ۱۹۱۲ و انقراض امپراطورى يکى از فرماندهان نظامى به نام يو آنبه سمت رئيس جمهور تعيين شد. بعد از درگذشت وي، حکومت به دست فرماندهان نظامى افتاد. فرماندهان نيز در حال کشمکش و جنگ و جدال با يکديگر بودند. دکتر سون يات سن رهبر انقلاب نيز در حال کشمکش و جنگ و جدال با يکديگر بودند. دکتر سون يات سن رهبر انقلاب نيز با استفاده از موقعيت مناسبى که در اثر اختلاف بين فرماندهان نظامى ايجاد شده بود در سال ۱۹۱۷ حزب گومين دانگ يا مليوّن را تجديد سازمان کرده و از نو بنيان نهاد. سون يات سن با کمک حزب و فرماندهان نظامى حکومت ديگرى در شهر کانتون در جنوب چين تشکيل داد. او سعى کرد حمايت کشورهاى غربى را از دولتى که در جنوب تشکيل داده بود جلب نمايد؛ ولى کشورهاى غربى از شناسايى دولت او خوددارى نمودند، زيرا او را وى فرد رويايى که کارى از پيش نخواهد برد مى‌دانستند. لذا، سون يات سن به دولت جديدالتأسيس شوروى متوسّل شد. دولت شوروى که به نيروى بالقوهٔ سون يات سن و حزب مليون پى برده بود از پيشنهاد او استقبال کرده و دولتش را مورد حمايت و پيشتيبانى قرار داد.


دولت شوروى در تعقيب سياست خود به حزب کمونيست چين هم توصيح کرد که با حزب مليون همکارى نمايد. اما از آنجا که اين پيشنهاد توسط سون يات سن رد شد تصميم گرفته شد کمونيست‌‌ها ضمن حفظ بستگى خود به حزب کنونيست وارد گومين دانگ شوند. سون يات سن هنگامى با ايننظر موافقت کرد که آدولف جوف (Adolt Foffe) نماينده کمينترن به وى اطمينان داد اين همکارى بمنظور وحدت ملى است و نه ايجاد يک نظام کمونيستي. اين همکارى و الحاق ژوئن سال ۱۹۲۳ تا اوت ۱۹۲۷ ادامه داشت.


از وقايع مهم تاريخ سياسى چين که در اين دوران به وقوع پيوست و حزب کمونيست در ايجاد و رهبرى آن نقش اساسى ايفا کرد نهضت معروف ۳۰ ماه مه است.

شورش فصل پاييز

دومين شورش معروف حزب کمونيست چين شورشى است که در نيمه اول سپتامبر سال ۱۹۲۷ همزمان در چهار شهر روى داد و به شورش فصل پاييز معروف مى‌باشد. شورش‌هاى محلى فصل پاييز اندکى بعد از شورش نانچانگ روى داد. مائو مسئول و رهبر اين شورش‌ها بوده وتکيه حزب بيشتر بر دهقانان محلى بود. رهبران حزب انتظار داشتند به محض اعلام قيام دهقانان هر محل در آن شرکت نمايند و حزب بتواند با حمايت آنها قدرت را در دست گيرد. اين شورش‌ها مدت يک هفته بطور انجاميد ولى با شکست مواجه شد. زيرا دهقانان آنطور که انتظار مى‌رفت از آن استقبال ننمودند. عکس‌العمل ارتش ملى هم بسيار سريع بود و شورشيان ظرف مدت يک هفته سرکوب شدند.