اقوام و نژادها و سوابق تاريخى آن چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا جدول مربوط به اقوام و نژادها بلافاصله بعد از تأسيس جمهورى خلق چين، برنامهريزان دولتى گروههاى تحقيقاتى به اطراف و اکناف سرزمين چين فرستادند تا اقليتهاى مختلف را شناسايى و ثبت نمايند. اگر چه بيش از چهارصد گروه نژادى مختلف تقاضاى برسميت شناخته شدن نمودند فقط چهلويک اقليت در آمار سال ۱۹۵۳ به ثبت رسيدند. در آمار سال ۱۹۶۴ تعداد ۵۳ اقليت به رسميت شناخته شدند و در سرشمارىهاى ۱۹۸۲ و ۱۹۹۰، ۵۶ اقليت ثبت گرديدند. هنوز نيز تعدادى از ۳۵۰ گروه باقيمانده در تلاش هستند تا از طرف دولت برسميت شناخته شوند. حداقل ۱۵ گروه از جمله يهوديان چينى (تخيمن زده مىشود در حدود ۲۰۰۰ نفر باشند)، کوچانگ يا لاهوزرد (با جمعيتى حدود ۲۵۰۰۰ نفر)، دانگ (با جمعيتى حدود ۲۰۰۰۰ نفر) در اين جهت کوشش مىنمايند. آمار سال ۱۹۹۰ آشکار ساخت که حدود ۷۴۹۳۴۱ نفر هنوز داراى هويت نبوده و منتظر هستند تا برسميت شناخته شوند. بدين ترتيب چين کشورى با حداقل ۵۶ اقليت ملى است که بيش از ۸ درصد کل جمعيت را بر اساس آمار حکومتى تشکيل مىدهند و مابقى يعنى ۹۲ درصد از نژاد خان مىباشند. لذا کلمه خان معادل چينى به کار مىرود. از نظر ديگر نژاد خان در طول قرون متمادى وجود داشت و به بازماندگان سلسله خان (۲۰۶ از ميلاد - ۲۲۰ بعد از ميلاد) اشاره دارد که از نام امپراطور خان اقتباس گرديده است. دکتر سون يات سن کلى به پنچ گروه نژادى تقسيم کرده است: ۱. خان، ۲.منچو، ۳. مغولي، ۴. تبتي، ۵. خويى (کلمهاى که به تمام مسلمانان اطلاق مىشد و امروزه شامل دهگروه نژادى مىباشند). چينىها در رابطه با نژاد معتقد به پنچ دوره مختلف هستند که در ذيل به اين دورهها و خصوصيات آنها مىپردازيم: - اولين دوره عصر حجر مىباشد که تعاريف و افسانههايى شبيه آدم و حوا دارند که نووا با برادر خود ازدواج کرده و بدين ترتيب نسل انسانى به وجود مىآيد. البته نووا (Nu-Wa) يک دختر افسانهاى در ادبيات چينى با قدرت زياد است که در راه رفع مشکلات مردم و بلاياى طبيعى حامى مردم بوده است. - دومين دوره از ۷۷۱-۲۰۹۵ قبل از ميلاد مىباشد که انسان از دوران توحش وارد دوران تمدن مىشود و خصوصيات اين عصر ايجاد شهر و کشور بوده و در جامعه چين زن سالارى حاکم بوده است. - سومين دوره ۲۲۰-۷۷۰ قبل از ميلاد است. از خصوصيات اين عصر ظهور آداب و رسوم در بين اقوام است و اين اقوام در مراتع زندگى کرده و داراى فرهنگى بودهاند. آنان کشور را جونگگوا (Zhong Guo) يعنى کشور ميانى که همان چين است نام گذاردند. - چهارمين دوره ۳۸۶ قبل از ميلاد تا ۹۰۴ بعد از ميلاد مىباشد. در اين دوره نام خان که نام سلسله وقت بوده است بر روى قبيله يا قوم گذاشته شد و قوم خان به وجود آمد. در عصر تانگ فرستادهها و شعراى کشورهاى ايران و عربى به چين آمدند و در نتيجهٔ افزايش آمد و شد ايرانيان و اعراب به چين و ارتباط و ازدواج با چينىها قوم خويى که بعداً فقط خويى ناميده شدند به وجود آمد. - پنجمين دوره از اواخر دوره تانگ (۹۰۷ بعد از ميلاد) تا جمهورى چين (۱۹۱۲) مىباشد که اقوام و گروههاى مختلف نامهاى مختلف برخود نهادند. در (جدول مربوط به اقوام و نژادها) نام تمام اقوام چينى با آمار جمعيت آنها در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۸۲ و درصد افزايش آنها ذکرگرديده است. اين اقليتها در نواحى شمالغربي، جنوب غربى و شمال شرقى ساکن هستند. لازم به يادآورى است که دولت نيز در مهاجرت نژاد خان به تمامى مناطق اقليت نشين سهم بسزايى دارد. بطور مثال در منطقه سينکيانگ که قبلاً ساکنان آن مسلمان بودند دولت با اعزام تعداد زيادى نژاد خان سعى در کمرنگ کردن اعتقادات مذهبى داشته است. کرهاىها و منچوها بطور عمده در سه استان شرقى مانند ليائونينگ و خىلونگجيانگ بسر مىبردند. اقليت زانگ در فلات چينگخاى و تبت و غرب سىچوان زندگى مىکنند. بيش از بيست اقليت ديگر در استانهاى جنوب غربى گويىجو و سىچوان و استان خهنن زندگى مىکنند. نژادخان يکى از قديمترين نژادهاى چينى است که امروز پيش از ۶۰ درصد ساکنان چين را تشکيل مىدهد. نژادخويى بيشتر از اعقاب ايرانيان و اعراب هستند و چهرههايى جدا از چينيان دارند و بشتر شبيه ايرانيان مىباشند. زبان اين قوم چينى است و امروز در بيشتر نقاط چين پراکنده هستند و کنگره خلق، حزب و ديگر مراکز دولتى نماينده و عضو دارند. اين نژاد در طول تارخ اين کشور مبارزات وسيعى چه عليه دولت مرکزى و چه همراه دولت در هنگام تجاوزات خارجىها داشته است. قوم زانگ که اکثريت آنها در بتب زندگى مىکنند داراى مذهب بودا مىباشند. بعد از مهاجرت دالايى لاما رهبر مذهبى اين قوم را آقاى پان چين لاما که عضو کنگره خلق نيز بود به عهده گرفت، اما ديرى نکشيد که وى فوت نمود. هنوز هم رهبريت دالايى لاما در ان منطقه مورد حمايت مردم مىباشد و درگيرىهاى حتى خشنى نيز با پليس و دولت مرکزى دارند. افراد نژاد مغولى بيشتر در مغولستان داخلى زندگى مىکنند. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها