در اواخر سال ۱۹۵۲ دولت چين با فراغت از ترميم خرابى‌هاى گذشته و بازسازى اوليه اقتصاد و سازمان‌هاى کشورى و دستگاه‌هاى اجرايي، طرح استراتژى کلى اقتصادي، ايدئولوژيکى را در دستور کار خود قرار داد. بزرگترين بحث کارشناسى در حزب اين بود که آيا ايدئولوژى تعيين کننده استراتژى توسعه ملى و اقتصادى باشد يا استراتژى توسعه اقتصادى مى‌تواند منفک از روند پيشرفت اصول ايدئولوژى گام به پيش نهد؟


عزم راسخ به پياده نمودن اصول ايدئولوژيک بود و در اين راه، جهت سوسياليزه کردن اقتصاد، چينى‌ها بدنبال يافتن مدلى عملى بودند، بيشک در آن زمان کاملترين مدل و تنها مدل، روش سوسياليزه کردن به سبک شوروى بود که ديگر کشورهاى سوسياليستى همه از آن الهام گرفته بودند. مشخصات اين مدل در بخش برنامه‌ريزى و کنترل بصورت متمرکز، در بخش کشاورزى بصورت مشخصات در نگاه اول منطبق بر اصول مارکسيسم لنينيسم و سوسياليزه بودند و استراتژى توسعه اقتصادى را هم مى‌توانست در برداشته باشد.


البته مائوتسه دونگ خود استدلال مى‌کند که چين از نظر سياسى هم ملزم به تکيه بر شوروى بود و اين جاى هر گونه شک و شبهه را از بين مى‌برد.


به اين ترتيب استراتژى توسعه اقتصادى همراه با سوسياليزه کردن اقتصاد به مرحلهٔ جدى رسيد و سوسياليزه کردن اقتصاد به سب شوروى مدل عملى قرار گرفت.


در اول ژانويه ۱۹۵۳ اولين برنامهٔ پنج ساله جهت توسعه اقتصاد ملى تنظيم و به مرحلهٔ اجراء درآمد. اين برنامه با کمک کارشناسان شوروى آغاز شد و بدون توجه به شرايط متفاوت در چين از برنامه‌ريزى‌هاى شوروى الهام گرفته و تقدم را به صنايع و بويژه صنايع سنگين و صنايع تجهيزاتى داده بود. بدين معنى که ۷۰ درصد از سرمايه‌گذارى به صنايع سنگين، ۱۳ درصد به صنايع مصرفى و درصد نسبتاً کمى (تنها ۲/۶ درصد از بودجه کشور) به کشاورزى اختصاص يافت.


هدف اصلى اين برنامه کوشش جهت اجراى ۶۹۴ طرح صنعتى بزرگ و متوسط بود که ۱۵۶ طرح از آن هستهٔ اصلى پيشرفت کشور قرار گرفت، بدين ترتيب پايهٔ اصلى صنعتى کردن سوسياليستى ريخته شد و با توسعهٔ تعاونى‌هاى توليدى هنرهاى دستي، پايهٔ اصلى انتقال کشاورزى و هنرهاى دستى به سبک سوسياليستى نيز بنياد نهاده شد همچنين با سوق دادن صنعت و تجارت برمبناى سرمايه‌دارى و در مسير سرمايه‌دارى دولتي، انتقال سوسياليستى صنايع خصوصى و تجارت پايه‌ريزى شد، در اين پنج سال طبق اعلام دولت ميزان سرمايه‌گذارى در اقتصاد ملي، فرهنگ و تعليم و تربيت معادل ۵۵ ميليارد يوآن بود.


در ژانويهٔ ۱۹۵۶ کميتهٔ مرکزى حزب کمونيست چين از کليهٔ روشنفکران براى شرکت در يک جلسهٔ همگانى دعوت کرد، چوئن لاى در گزارش خود راجع به مسئله روشنفکران اشاره کرد که اکثريت قريب به اتفاق روشنفکران چيني، روشنفکران مردمى و کارگرى هستند، در اين جلسه نقش مهم علوم و تکنولوژى درساختمان سوسياليستى کشور مورد تأييد قرار گرفت و از مردم سراسر کشور دعوت شد تا به سوى علم هجوم برند. بعد از اين جلسه، شوراى دولتى کميتهٔ برنامه‌ريزى علوم را تشکيل داد و پيش‌‌نويس برنامهٔ بلندمدت توسعه علوم تکنولوژى در فاصلهٔ سال‌هاى ۶۷-۱۹۵۶ را که ۶۰۰ دانشمند نوشته بودند، تدوين و تنظيم کرد.


اما هنوز نيمى از برنامه پنجساله اول نگذشته بود که ناهماهنگى آن با بافت اجتماعى سياسى اقتصادى چين هويدا گشت وليکن چون برنامه‌ريزى کلاً با نظر روس‌ها تدوين شده بود، لذا انتقاد از آن کار ساده‌اى نبود، بالاخره مائو زه دونگ شخصاً وارد ميدان انتقاد شد و يک سخنرانى راجع به ده رابطهٔ مهم ايراد نمود.


مائو در سخنرانى خود اظهار داشت که کشاورزى کليد اصلى پيشرفت اقتصادى است و فقط توجه داشتن به صنايع سنگين بى‌نظمى در اقتصاد و محدود شدن کالاهاى مصرفى مورد نياز مردم را باعث خواهد شد، کشت غلات بايد بعنوان کليدى در مسئله کشاورزى مورد توجه قرار گيرد و براى ارتقاى سطح زندگى مردم نبايد لزوماً با جمع‌آورى سرمايه به منظور توسعه و صنعت و کشاورزى اينکه بخشى از مردم و به ويژه هيئت حاکمه زندگى بهتر از بقيهٔ مردم داشته باشند، او معتقد بود که با افزايش توليد، سطح زندگى مردم بهبود خواهد يافت و اين افزايش تدريجى استاندارد در زندگى براى ايجاد هماهنگى بين روستاييان و کارگران پايهٔ خوبى خواهد شد، در کشورى به وسعت چين و با شرايط عقب مانده و جمعيت عظيم مسئله غذا مهمترين و اصلى‌ترين مسئله‌اى است که بايد حل شود و تنها توسعهٔ کشاورزى ونه صنعتى مى‌تواند حداقل امکانات زندگى را در اين مرحله تضمين کند، يک کشاورزى موفق باعث افزايش سطح زندگى مردم مى‌شود، که به نوبهٔ خود توسعهٔ صنايع سبک را سبب خواهد شد و توليد بيشتر در کشاورزى و در درجهٔ اول غلات ارزش اضافى به وجود مى‌آورد.


اين ارزش اضافي، که بعنوان سرمايه در صنايع سبک به کار گرفته مى‌شود، خود در صنايع سبک ارزش اضافى توليد مى‌کند، که از آن براى سرمايه‌گذارى در صنايع سنگين استفاده خواهد شد. مائوتسه دونگ در حقيقت در سخنرانى خود به عدم تطبيق مدل اقتصادى و روش برنامه‌ريزى شوروى و اولويت داشتن کشاورزى در چين بود، مائو بر روى جمعيت زياد چين و مسئلهٔ غذا بعنوان مهمترين و اصلى‌ترين موضوع تکيه کرد، اگر چه اين سخنرانى تأثيرى فورى در برنامه‌ريزى چين نگذاشت و برنامهٔ پنجسالهٔ دوم هم حدوداً بر همين اساس پى‌ريزى گرديد وليکن بتدريج توجه رهبريت حزب کمونيست را بخود جلب نمود.