ادوار مختلف تاریخ شیلی

شيلى از قرن شانزدهم تا زمان استقلال در، ۱۸۱۸ تحت حاکميت اسپانيائى‌ها بود که از بدو ورود به اين سرزمين شهر سانتياگو را بنا نهاد و به سيطره خود در طول سه قرن ادامه دادند تا اينکه جنبش‌هاى استقلال طلبانه به‌ تدريج در قرن نوزدهم سراسر اين منطقه را فرا گرفت. رهبرى اين جنبش‌ها را که از سال ۱۸۱۱ آغاز گرديد، ژنرال هنگينا (Bernardo O'Higgins[1778-1824) موسوم به پدر شيلى بر عهده داشت تا آنکه در سال ۱۸۱۸ موفق به شکست دادن نيروهاى خارجى و تأسيس جمهورى شد. تاريخ شيلى رامى‌توان به هفت دوره تقسيم نمود:



۱. ورود اسپانيائى‌ها. نخستين فرماندار مستعمره شيلى Pedro d Valdivia بود که با نيروئى قريب به يک‌صد و پنجاه نفر از سربازان اسپانيائى از پرو و با عبور از صحراى Atacama راه خود را به مرکز شيلى باز کرد و با وجود مشکلات راه مقاومت قبايل Araucanian در سال ۱۵۴۱ به سانتياگو رسيد. از اين پس در طول دو قرن و نيم تمامى امور اعم از حکومت، زبان، مذهب، الگوهاى اقتصادي، ساختار اجتماعى و سياسى همگى به وسيله پادشاهى اسپانيا ديکته مى‌شد. سازمان عمده‌اى که امور مستعمره اسپانيا را تحت کنترل داشت؛ شوراى عالى و سلطنتى (Royal and Supreme Council of the Indies) بود که در سال ۱۵۲۴ بنا نهاده شد. اين شورا متشکل بود از شهردارى‌ها، شوراهاى شهرى دادگاه‌هاى سيار به‌نام Audiencia شده بودند و يک فرماندار کل که عهده‌دار امور نايب السلطنه پرو بود. (Viceroy)



۲. ۱۸۳۱-۱۸۱۱ ميلادى که جمهورى شيلى به‌ تدريج در جهت استحکام قدم برمى‌داشت در اين دوره هواخواهان دولت قوى و متمرکز با طرفداران سيستمى دموکراتيک‌تر برخورد داشتند. در سال ۱۸۱۰ دادگاه سلطنتى موسوم به Audiencia توسط يک گروه سياسى منحل شد، تجارت آزاد برقرار گرديد و با گروه هيئت حاکمه بوئنوس آيرس روابط برقرار نمود. در بين سال‌هاى ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۴ اسپانيائى‌ها بار ديگر کوشيدند تا قدرت خود را بر مستعمره چيره سازند ولى اين کوشش توسط يک اشرف‌زاده جوان به‌نام Jose Miguel Carrera شکست خورد. وى فردى بود که ارسال فرامين از اسپانيا را رد کرد، به تأسيس مدارس پرداخت، يک نشر بنا نهاد و پرچم ملّى براى شيلى انتخاب نمود. در اين حال خانواده‌هاى سرشناس سانتياگو به رهبرى O'Higgins پسر يک ايرلندى که به عنوان يکى از فرمانداران مستعمره خدمت مى‌کرد بر عليه Carrera شورش نمود، اما در اکتبر ۱۸۱۴ سربازان اين دو توسط نيروهاى اسپانيائى در Rancagua شکست خورده و دو رقيب بهMendoza در آرژانتين گريختند.


۳. ۱۸۳۱-۱۸۶۱ ميلادى در اين دوره و به موجب قانون اساسى ۱۸۳۳ دولتى کاملاً متمرکز به‌ وجود آمده و شيلى به کشورى نيرومند و يکپارچه و متجاوز تبديل گرديد.


۴. ۱۸۶۱-۱۸۹۱ ميلادى قدرت به‌دست ليبرال‌ها مى‌افتد و حکومت‌هاى محلى آزادى عمل بيشترى يافته و نفوذ کنگره ملّى به سياست‌هاى کشورى افزوده مى‌گردد. در همين دوران است که شيلى در جنگ پاسيفيک که در خلال سال‌هاى ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۳ ادامه مى‌يابد بر پرو و بوليوى پيروز مى‌گردد.


۵. ۱۸۹۱-۱۹۷۳ ميلادى دمکراسى به تدريج تقويت مى‌شود. در اين دوران رئيس جمهور مقدار زيادى از اختيارات و نفوذ خود را نسبت به سياست‌هاى محلى از دست مى‌دهد.


۶. ۱۹۷۳-۱۹۸۹ ميلادى با کودتاى نظامى اگوستينو پينوشه بر عليه دولت سالوادور آلنده حکومت دمکراسى جاى خود را به حکومت نظاميان و ترور مى‌دهد. در اين دوران شيلى منزوى شده و حقوق بشر به دفعات در آن نقض مى‌گردد. در طول تاريخ معاصر شيلى اين برهه مهم‌ترين دوران حکومتى را در اين کشور رقم مى‌زند. زيرا قبل از اين شيلى در طى ساليان متوالى دمکراسى را تجربه کرده و در زمره افتخارات خود قرار داده بود.


۷. پايان حکومت نظاميان اين دوره که همزمان با رويدادها و تحولات جهانى و نيز کناره‌گيرى حکومت‌هاى استبدادى است، در شيلى نيز پينوشه در اقدامى بى‌سابقه انتخابات رياست جمهورى را به آراء عمومى گذارد که در نتيجه آن پاتريسيو آلوين در ۱۱ مارس ۱۹۹۰ به عنوان يک‌صد و سى هشتمين رئيس جمهور حکومت را در دست گرفت. موضوع انتقال قدرت از نظاميان به حکومت منتخب مردم در شيلى از نيمه دوم دهه هفتاد به ‌تدريج اوج گرفت. در دسامبر ۱۹۹۷ متعاقب قطع‌نامه مجمع عمومى سازمان ملل مبنى بر محکوميت حکومت پينوشه به جهت نقض حقوق بشر، وى انجام يک رفراندوم در ژانويه ۱۹۷۸ را به منظور کسب حمايت عمومى سازماندهى کرد، لذا پينوشه توانست ۷۵% از آراء مردم را به جهت دفاع از شيلي در صورت مواجهه با يک تجاوز بين‌المللي کسب نمايد. بدين جهت به حالت (The State Of Siege) فوق‌العاده که از سال ۱۹۷۳ برقرار گرديده بود با جايگزينى (The State Of Emergency) حالت اضطرارى خاتمه داده شد.