تاريخچه روابط سياسى اتریش چین مکزیک آفریقای جنوبی کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی در سال ۱۹۰۱ ميلادى واگنرخان بعد از ساليان دراز خدمت در ارتش ايران، به علّت مشکلات مالى و عدم توانايى در پرداخت حقوق پرسنل زيردست، به فکر استعفاء و رفتن از ايران افتاد. وى در سال ۱۹۰۲ ميلادى ايران را براى هميشه ترک نمود. در سال ۱۹۰۵ ميلادى مظفرالدين شاه بار ديگر به وين رفت و بسيارى از ايرانيان که اکثراً دانشجو بودند به ايستگاه راهآهن آمدند. در اين سفر که عينالدوله - صدراعظم - نيز به همراه شاه بود، برخلاف سفرهاى قبلي، مذاکرات سودمندى صورت نگرفت چرا که وضع مالى ايران خوب نبود و اتريش هم گرفتارىهاى قومى و نژادى با مجارها و چکها و اسلاوها داشت. سرانجام نارضايتىهاى موجود در ايران موجب انقلاب مشروطيت شد و در ۱۹۰۶ ميلادى مجلس مؤسسان تشکيل و در ۱۹۰۷ ميلادى قانون اساسى به امضاء شاه رسيد. لازم به تذکر است که پادشاهان قاجار، ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه، در سفرهاى خود به اروپا بارها از اتريش بازديد کردند و اين امر در ايجاد روابط دوستانه بين دو کشور بسيار مؤثر بود. اولين عهدنامه مودّت و تجارى و کشتيرانى در ۱۸۵۷ ميلادى در چهارده فصل بين امپراتورى فرانسوا ژوزف و ناصرالدين شاه در پاريس منعقد شد. در سال ۱۹۰۵ ميلادى سفير جديدى از اتريش به نام آرتور روست هورن (Arthur Rosthorn) به تهران آمد. در اوت ۱۹۰۶ ميلادى دو افسر اتريشى وارد ارتش ايران شدند و اين دو آخرين افسران اتريشى بودند که در ارتش ايران خدمت کردند. در اين سالها که آبله و وبا بيداد مىکرد، نماينده بهداشتى اتريش دکتر کارل فايست مانتل (Karl Feistmantel) بود، که از سا ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ ميلادى در ايران خدمت مىکرد. در دوران احمدشاه دخالت شديد روس و انگليس در ايران، وى را واداشت تا از اتريش خواستار اعزام کميسيون نظامى نمايد. اين امر با توجه به سازش آلمان و روسيه و شناختن منافع استراتژيک روسيه در ايران از طرف آلمان با مشکلاتى مواجه شد و نظر به اتحاديه مثلث آلمان، اتريش، ايتاليا دوات ايران از اقدامات دولت اتريش که به حسن ظن آن اعتماد داشت، مأيوس گرديد. بديهى است که اين سازش مشکلات فراوانى براى سفير اتريش در ايران پيش آورد که به ناچار در سال ۱۹۱۱ ميادى ايران را ترک کرد. سفير بعدى اتريش ادوارد اتو (Edvard Otto) بود که بهعلّت بيمارى نتوانست بيش از دو ماه در تهران اقامت گزيند. در همين دوران ستاره اقبال اتريش در ايران در حال افول بود، دو قدرت مسلط زمان (روسيه و انگلستان) کمر همّت به دخالت در امور داخلى ايران بسته و به دنبال افزايش نفوذ خود بودند. گرچه در نهايت امر و براى اصلاح امور، کارشناسى از کشورهاى بلژيک، سوئد و آمريکا در امور گمرک و ژاندارمرى و ماليه به ايران آمدند و امور خزانه در اختيار مورگان شوستر آمريکايى قرار گرفت که روسها براى اخراج او از ايران تا قطع روابط سياسى و دادن اولتيماتيوم هم پيش رفتند. تلاش مجدد و مرموزانه محمدعلى شاه قاجار براى بازگشت به قدرت و به همراه آوردن اسلحه از اتريش در بستههايى که روى آن علامت آبمعدنى داشت و شايعه کمک و مساعدت اتريش به محمدعلى شاه در مدّت اقامت او در اتريش وضع سياسى اتريش را از آنچه که بود، بدتر کرد. سفير ايران در اتريش ميرزا مصطفى خان صفاءالممالک (۱۳۰۰-۱۲۸۲هـ.ش. برابر با ۱۹۲۱-۱۹۰۳م.) و سفير اتريش در ايران هوگوگراف لوکوتتي (Hugo Graf Logothetti) تعيين شده بودند. سفير اتريش در اکتبر ۱۹۱۲ ميلادى وارد تهران شد و تلاشهاى مستمر و پىگيرى را بر پايه قرارداد دوستى ايران و اتريش که در سال ۱۸۵۷ ميلادى به امضاء رسيده بود، براى بهبود وضع دو کشور بهکار گرفت. در اين سالها امر حفاظت از سفارت اتريش از هيئت نظامى اتريش سلب و به بريگارد قزاق محوّل شد. بنا بر گزارش سفير وقت اتريش (لوگوتتي) از تهران به وزارت امور خارجه اتريش، نام رضاخان در ميان افسران بريگارد قزاق شنيده شده بود که بعدها به يارى انگلستان بهقدرت رسيد. دخالتهاى روسيه و انگليس در ايران و تلاشهاى آنها در از ميان برداشتن قدرتهاى ديگر موجب شد که سفير اتريش طى گزارشى به وزارت خارجه اتريش (فوريه ۱۹۱۳م.) از دخالت سفارت روسيه در امور داخلى ايران شکوه نموده و نگرانى خود را نسبت به جان اتباع اتريشى اعلام دارد بدين ترتيب فصل روابط شکوفاى اتريش و ايران در سالهاى قبل از جنگ جهانى اول (۱۹۱۴م.) در شرف فروپاشى بود، در حالى که صدها نفر از اتريشىها بهعنوان کارشناسان علمى و نظامى و تحقيقاتى عمرى را در ايران گذرانده بودند و حتى شروع جنگ جهانى اول بىاطلاع بودند و فقط در تبريز عدّهاى از آن آگاه شدند و آماده حرکت براى دفاع از ميهن خويش گرديدند که از راه استانبول به وين بازگشتند. اتريشىهاى مقيم تهران فارغ از هياهوى جنگ به زندگى عادى خود ادامه داده غافل از اينکه سرانجام جنگ تأثير نامطلوب خود را خواهد بخشيد. ديپلماتها از جمله سفير کارکشته اتريش لوگوتتي اين سؤال را مطرح مىکردند که آيا ايران وارد جنگ خواهد شد؟ در اول نوامبر ۱۹۱۴ ميلادى که دولت عثمانى به طرفدارى از آلمان و اتريش رسماً وارد جنگ شد، اعلاميه بىطرفى ايران منتشر گرديد. در اين اعلاميه تأکيد شده بود که ايران خواستار حفظ بىطرفى کامل و دوستى با تمام دولتهاى است. با وجود اعلام بىطرفى ايران قواى روسيه از اروميه تا مشهد در ايران حضور يافتند و قواى عثمانى نيز در دسامبر ۱۹۱۴ ميلادى وارد آذربايجان شدند. روسها در تبريز فعّال بودند و کليه کنسولگرىهاى خارجى به جز کنسولگرى روسيه تعطيل شدند. کنسول اتريش (ارنولد آبىنري) توسط روسها بازداشت شد. قواى عثمانى در ۱۹۱۵ ميلادى وارد تبريز گرديدند که روسها آنان را عقب راندند. اوضاع آذربايجان نشان مىداد که روسهاى قصد اقامت طولانى دارند. حکومت مرکزى ايران عملاً در مقابل نقض بىطرفى خود نتوانست کارى انجام دهد. در وين و برلين عدّهاى از ايرانيان تحت سرپرستى ميرزا مصطفىخان سفير ايران در اتريش کميتهاى تحت نام کميته نجات ايران بهوجود آورده و عليه اقدامات روس و انگليس به مبارزه برخواستند. سفير اتريش از وزارت امور خارجه خواستار مساعدت به کميته نجات شد و خود در صدد مساعدت و کمک به اسراى جنگى اتريشى بود که همه روزه از طريق عشقآباد به مشهد مىآمدند. با افزوده شدن بر شمار اسراى اتريشي، بر دامنه مشکلات اين سفارت هم افزوده مىشد؛ ولى بهعلّت وجود احساسات ضد روسى و انگليسى و طرفدارى از آلمان و اتريش بسيارى از ايرانىها به سفير اتريش کمک مىکردند تا وضع اسراء را سر و سامان دهد. از جمله اين افراد شيخ سيف اسعد بود که بعداً مدير مجلّه ايران باستان شد - که در مشهد و مشرق ايران به اسراء اتريش کمک کرد و آنان را از مشهد جمعآورى و به تهران و اصفهان اعزام مىنمود. او از طرف انگليسىها در مشهد بازداشت و به مدّت هفت سال در هندوستان زندانى گرديد. گفتنى است که دولت اتريش بهمنظور قدردانى از خدمات ارزنده وى در سالهاى جنگ جهانى اول، در سال ۱۹۶۱ ميلادى تجليل شايستهاى از نامبرده بهعمل آورد و نشان افتخار اتريش را به وى اعطاء نمود. وضع تهران هر روز آشفتهتر مىشد احمدشاه تصميم به خروج از تهران داشت. روسها نيز به دروازه تهران رسيده بودند. با تلاش سفير اتريش و فرمانفرما، احمدشاه از رفتن به اصفهان متروک شد. در سال ۱۹۱۶ ميلادى خطر اشغال تهران توسط روسها وجود داشت، کابينه سپهدار اعظم کار چندانى از پيش نبرد. او با روسها و انگليسىها به مذاکره پرداخت و همين مذاکرات مبناى قراردادى شد که به قرارداد سپهدار معروف گرديد. اين قرارداد از طرف مجلس ايران رد شد. بر طبق مفاد آن هر يک از دو دولت روس و انگليس مىتوانستند حداقل ۱۱ هزار نفر نيروى نظامى در مناطق تحت اشغال خود داشته باشند. بدين ترتيب روسها، قزاقها و انگليسىها پليس جنوب را بهوجود آورده بودند. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها