در محيط فيزيکى خصلت‌هاى چندى وجود دارد که بر الگوهاى نمو اثر مى‌‌گذارد: آب و هوا، فصل‌هاى مختلف سال و ارتفاع از سطح دريا از آن جمله است.

آب و هوا

محققان رابطه‌اى بين آب و هوا و وضعيت جسمى افراد مشاهده کرده‌اند. جثه‌هاى بلند و لاغر بيشتر در آب و هواى گرم ديده مى‌شود. در آنجا سطح بدنى بيشتر به از بين رفتن گرماى بدن کمک مى‌‌کند. جثه‌هاى کوتاه و چاق براى آب و هواى سرد مناسب است. در آنجا داشتن حداقل سطح بدنى براى ذخيرهٔ حرارت و انرژى بدن امتياز محسوب مى‌شود. اين روند، حاکى از آن است که در مناطق مديترانه‌اى و گرم دورهٔ نمو طولانى‌تر است، لذا رسيدن به حد بلوغ با تأخير انجام مى‌شود، در حالى که عکس آن مى‌تواند در مناطق سرد صادق باشد.


داده‌هاى اطلاعاتى موجود دربارهٔ باليدگى با توجه به اين فرضيه يکسان نيستند، زيرا کودکان اسکيمو که در مناطق بسيار سرد زندگى مى‌کنند طى يک دورهٔ طولانى نمو کرده، در مقايسه با حد متوسط قد بزرگسالي، در سن بالاترى به آن حد مى‌رسند. اين مطلب نشان مى‌دهد که مقدارى از انرژى مربوط به رشد و نمو صرف توليد و حفظ حرارت بدن مى‌شود (ليتل و هوکنر، ۱۹۷۳). بديهى است که عوامل مختلف ارثى و محيطى مى‌توانند بر وضعيت فيزيکى و جثهٔ فرد اثر بگذارند. اين عوامل شامل تغذيه، الگوهاى تمرينى و ورزشي، بيمارى‌ها و نوع نژاد مى‌شوند. به‌دليل وجود عوامل مختلف اثرگذار بر وضعيت جسمي، سنجش و ارزيابى اثر آب و هوا به‌تنهايى مشکل است.

فصل‌هاى سال

فصل‌هاى مختلف نيز ممکن است بر الگوهاى نمو اثر بگذارد. محققان حداقل در يکى از تحقيقات اوليهٔ خود افزايش وزن را در فصل پائيز نسبت به فصل بهار و افزايش قد را در فصل بهار نسبت به فصل پائيز ثبت و گزارش کرده‌اند (تانر، ۱۹۶۱). الگوهاى تغذيه و ورزش نيز مى‌توانند با فصل‌هاى مختلف به‌طور هماهنگ عمل کرده، اين‌گونه الگوهاى نمو را توليد مى‌کنند. مردم به صرف مواد غذايى سنگين و غنى در زمستان و غذاهاى سبک در تابستان تمايل بيشترى دارند. هواى سرد و روزهاى کوتاه زمستان نيز مشارکت مردم را در فعاليت‌هاى ورزشى و تفريحى مشکل‌تر مى‌کند.

ارتفاع

زندگى کردن در ارتفاعات نيز روى نمو اثر مى‌گذارد. کودکانى که در کوه‌هاى مرتفع آمريکاى جنوبى و سلسله جبال هيماليا در آسيا بزرگ شده، پرورش مى‌يابند، در مقايسه با کودکانى که در ارتفاع کم زندگى مى‌کنند داراى جثهٔ کوچک‌تر و ميزان نمو کُندترى هستند. اکسيژن کافى براى رشد و نمو طبيعى مهم است.چون فشار جوى در ارتفاعات کم است؛ بنابراين اکسيژن کمترى به خون مى‌رسد. کودکانى که در دوره‌هاى طولانى در ارتفاعات به‌سر مى‌برند ممکن است دچار کمبود اکسيژن و در نتيجه احتمالاً کندى رشد و نمو شوند. هواى سرد ارتفاعات و وضعيت غذايى اين کودکان ممکن است بر الگوهاى نمو اثر بگذارد. جنبهٔ ديگر نمو، قابليت بدن را در انطباق با عوامل محيطى نشان مى‌دهد؛ کودکانى که در ارتفاعات زندگى مى‌کنند در مقايسه با همسالان خود که در سطح دريا به‌سر مى‌برند داراى رشد بيشتر در ظرفيت‌هاى تنفسى هستند. اين امر به افرادى که در ارتفاعات زندگى مى‌کنند اجازه مى‌دهد تا بخشى از کمبود اکسيژن موردنياز خود را از طريق خارج ساختن اکسيژن اضافى در ريه‌ها جبران کنند.

ساير عوامل محيطى

اشعهٔ راديواکتيو روى نمو کودکان اثر زيان‌بخش مى‌گذارد. کودکان ممکن است در معرض اشعهٔ منابع طبيعى مانند اشعهٔ کيهاني، گاز رادُن از زمين، سنگ‌ها و مصالح ساختماني؛ يا اشعهٔ منابع مصنوعى مانند اشعهٔ درمانى يا اتفاقات ناشى از کارگاه‌هاى انرژى اتمى قرار گيرند. مقدار زياد اين اشعه آثار تخريب‌کنندهٔ مختلفى روى هر ارگانيزم زنده که در حال رشد و نمو است، باقى مى‌گذارد، به‌ويژه اگر آنها در ابتداى دورهٔ زندگى باشند. در بين اين آثار مى‌توان از موتاسيون يا جهش سلولي، صدمات وارد بر دستگاه عصبي، عقب‌افتادگى نمو و سرطان خون نام برد.


مواد موجود در محيط زندگى روى کودکان در حال رشد اثر مى‌گذارد؛ براى مثال، کودکانى که با رنگ‌هاى کهنه حاوى مواد سربى تماس دارند در معرض خطر هستند. رنگ‌هاى منزل پوسته شده، بعد از ريزش به‌صورت گرد و غبار در مى‌آيد. کودکان دست‌هاى خود را به اين گرد و غبار آغشته کرده، غالباً در دهان خود مى‌گذارند. همچنين بهرهٔ هوشى کمتر نتيجهٔ تماس‌هاى طولانى و بلند مدت با مواد سربى است. اين امر نشان مى‌دهد که مواد حاوى سرب به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم روى نمو عصبى اثر مى‌گذارد. ساير خطرهاى ناشى از عوامل محيطى شامل مواد سمى فضولات، غذا و آب و هواى آلوده است.