براى سنجش عملکرد هوازى مى‌توان از چندين روش استفاده کرد. يکى از روش‌هاى متداول سنجش و اندازه‌گيرى فعاليت‌هاى استقامتي، بيشينهٔ اکسيژن مصرفى يا اوج تهويهٔ اکسيژن است که معناى آن حجم بيشينهٔ اکسيژن است که بدن در ظرف مدت يک دقيقه مصرف مى‌کند (هيوارد، ۱۹۹۱؛ زيرن، ۱۹۸۹). هر قدر بدن بتواند با کفايت بيشتر اکسيژن را مصرف کند؛ يعنى اينکه براى انجام کار معين اکسيژن کمترى مصرف کند، از آمادگى بيشترى برخوردار است.


با آزمون سنجش بيشينهٔ اکسيژن مصرفي، مى‌توانيد مقدار واقعى اکسيژن مصرف شده در يک فعاليت را اندازه‌گيرى و ارزيابى کنيد. اين مقدار اکسيژن را مى‌توان برحسب اکسيژن مصرف شده در هر دقيقه، به ازاء هر کيلوگرم از وزن بدن بيان کرد. بيشينهٔ اکسيژن مصرفى يک شاخص متداول است که از آن در تحقيقات مربوط به استقامت کودکان و بزرگسالان استفاده مى‌شود. مى‌توانيد مقدار آن را از روى يک زمان محدود و شدت تمرين زير بيشينه تخمين بزنيد، لذا از بردن ورزشکار تا مرحلهٔ خستگى مفرط احتراز کنيد. علاوه بر اين اندازه‌گيرى اکسيژن مصرفى به طريق مستقيم به‌دليل پيچيدگى و نياز به وسايل آزمايشگاهى گران قيمت در مقابل روش غيرمستقيم مقرون به صرفه نيست. دوچرخه‌سوارى بر دوچرخه‌ٔ کارسنج يا راه رفتن و دويدن روى نوار متحرک معمولاً تمرينى درجه‌بندى شده است و مى‌توان از آنها در آزمون‌هاى زير بيشينه و بيشينه استفاده کرد.


اندازه‌گيرى‌هاى مربوط به توان هوازى و ظرفيت هوازى در هر حرکتى به‌طور اختصاصى انجام مى‌شود (مانند دوچرخه‌سواري، دويدن و غيره)، لذا نتايجِ به‌دست آمده از ورزش‌هاى مختلف را بايد با احتياط مقايسه کرد. کودکان کم سن در موقع آزمايش بر دوچرخهٔ کارسنج براى حفظ آهنگ و سرعت حرکت با دشوارى مواجه مى‌شوند.


يکى ديگر از شاخص‌هاى واکنش فيزيولوژيک نسبت به تمرين ورزشى بلند مدت ظرفيت بيشينهٔ کار است؛ به معنى بيشترين و بالاترين بارِ کارى که فردى مى‌تواند قبل از رسيدن به خستگى مفرط تحمل کند (آدامز، ۱۹۷۳). چون اين امر به حداکثر تلاش فرد نياز دارد، ممکن است برانگيختن او به منظور انجام کار و رفتن تا خستگيِ مفرط دشوار باشد؛ با وجود احتمال کم، ممکن است که فرد دچار حملهٔ قلبى شود. به همين دليل ممکن است شما از کودکان يا بزرگسالان نخواهيد که خود را به خطر انداخته، تا رسيدن به خستگى مفرط تلاش کنند. تخمين زدن ظرفيت انجام کار از طريق آزمون‌هاى توانايى کارى زير بيشينه براى ارزيابى اين گروه‌ها، روشى است ارجح و قابل اجراء.


اندازه‌گيرى ساير شاخص‌هاى استقامت، کمتر متداول است؛ براى مثال، مى‌توانيد بيشينهٔ بازده قلبى را به‌طور مستقيم اندازه‌گيرى کنيد، اما اجراء اين آزمون به‌طور مستقيم دشوار است؛ زيرا براى انجام آن بردن يک لوله در داخل بدن ضرورى است. اندازه‌گيرى تغييرات الکتروکارديوگرافى در حين انجام فعاليت، به هنگام مطالعه در مورد بزرگسالان جالب توجه است؛ زيرا هدف اصلى آن شناسايى کارکرد قلب بيمار است.


مناسب‌ترين اندازه‌گيرى‌ها در سنجش آمادگى استقامتى کودکان و بزرگسالان براى اهداف تحقيقاتي، بيشينهٔ اکسيژن مصرفى براى تغييرات در توان هوازي، سازگارى با فعاليت‌هاى ورزشى در حد زير بيشينه براى تغييرات در ظرفيت هوازى است.


چندين نفر از پژوهشگران سعى کرده‌اند تا آزمون‌هاى ميدانى براى کودکان معين کنند، تا از اين طريق بتوانند تا حدودى همانند کار در آزمايشگاه، استقامت افراد را به‌طور پايا تخمين زنند. آزمون‌هاى ميدانى به مربيان فرصت مى‌دهد تا بدون وسايل آزمايشگاهى بتوانند عملکرد هوازى را اندازه‌گيرى کنند. آنها نتايج به‌دست آمده از کار آزمايشگاهى را با اجراء دوهاى ۸۰۰، ۱۲۰۰ و ۱۶۰۰ متر روى ۸۳ نفر از کودکان کلاس‌هاى اول تا سوم ابتدايى مقايسه کردند. نتايج حاصل از دو ۱۶۰۰ متر در مقايسه با دوهاى ۸۰۰ متر و ۱۲۰۰ متر براى دختران و پسران در پيش‌بينى بيشينهٔ اکسيژن مصرفى از اعتبار بيشترى برخوردار است. ميانگين سرعت دو ۱۶۰۰ متر ضريب همبستگى بيشترى را با بيشينهٔ اکسيژن مصرفى نشان داد. از اين رو مى‌توان نتيجه‌گيرى کرد که دو ۱۶۰۰ متر، آزمون ميدانى بهترى براى اندازه‌گيرى استقامت کودکان در مقايسه با دوهاى کوتاه‌تر است. اين آزمون ثابت کرد که روش بازآزمايى از اعتبار بالايى برخوردار است (کراهنبخل و همکاران، ۱۹۷۸). اما پژوهشگران هنوز نياز به تعيين اعتبار و صحت اين آزمون‌ها دارند.