دست دراز کردن، گرفتن و دست‌کارى کردن در کارهاى مختلفى مانند غذا خوردن، ماشين‌نويسى و پيانو زدن مهم است. اين مهارت‌هاى حرکتى در اجراء مهارت‌هاى ورزشى نيز، بسيار مهم هستند. به مهارت پرتاب توپ در بازى بيس‌بال يا گرفتن توپ از تخته و حلقهٔ بسکتبال يا تاب دادن راکت در ورزش تنيس بيانديشيد، آن وقت اهميت حرکات هماهنگ دست را متوجه مى‌شويد.


چنگ زدن : در سال ۱۹۳۱ هالورسون کار تحقيقى رشد حرکت چنگ زدن را با يک توصيف کلاسيک به چاپ رساند؛ مراحل ده‌گانهٔ آن را به‌طور اختصار در تصوير زير ملاحظه مى‌کنيد.


پيشرفت رشد حرکت چنگ زدن
پيشرفت رشد حرکت چنگ زدن

در چنگ زدن‌هاى اوليه طفل شيء را با کف دست گرفته، مى‌فشارد. او به زودى آن را در کف دست و نزديک به انگشت شست مى‌گذارد و در نهايت از انگشت شست و ساير انگشتان به شکل گازانبر براى گرفتن آن استفاده مى‌کند. نزديک شدن‌هاى اوليه دست به شيء با دقت کم يا بدون دقت سات. طفل سعى مى‌کند دست خود را دراز کند و از بالا روى آن قرار دهد. بعداً او ممکن است براى دسترسى به اشياء از هر دو دست استفاده کند؛ زيرا خطا با يک دست ممکن است آنها را به طرف دست ديگر هل دهد، لذا طفل مى‌تواند شيء را بين دو دست خود بفشارد. در حدود سن ۱۰ ماهگى طفل مى‌تواند پيوسته و به‌طور مستقيم يک دست خود را به شيء نزديک کرده، آن را بگيرد.


با توجه به نکات فوق، دست دراز کردن براى گرفتن و چنگ زدن داراى مراتبى است که در کار تحقيقى هالورسون در دههٔ ۱۹۳۰ به چاپ رسيده است. ساير متخصصان رشد در آن دوره حرکت چنگ زدن به اشياء را به باليدگى دستگاه عصبى مرتبط ساختند. بعدها دانشمندان طرف‌دار ديدگاه پردازش اطلاعات، مراحل رشد چنگ زدن را به شرحى که توسط هالورسون بيان شده بود به ميزان رشد و پيشرفت ظرفيت شناختى طفل مربوط کردند. آنها اين حرکت را حاصل فراگيرى برنامه‌هاى حرکتى بيشتر توسط کودک دانستند. حال تصور کنيد که هالورسون براى همسانى وضعيت محيط و نوع حرکت، براى مثال از مکعب‌هايى استفاده کرد که اضلاع آن در حدود ۵/۲ سانتى‌متر بود. اما اگر از اشيايى با اندازه‌هاى مختلف استفاده مى‌کرد آيا کودکان باز هم از همين مراتب و مراحل براى دسترسى به شيء و گرفتن آن مى‌گذشتند؟ اگر آنها را در وضعيت‌هاى مختلف قرار مى‌داديم باز نحوهٔ حرکت دست و انگشتان به همين شکل بود؟ در واقع موقعى که پژوهشگران خصلت‌ها و وضعيت‌هاى کارى را عوض کردند شکل‌بندى انگشتان و دست عوض شده، شکل تازه‌اى به خود گرفت (نيوول و همکاران، ۱۹۸۹)؛ براى مثال اگر به تصوير زير توجه کنيد، ملاحظه خواهيد کرد که اطفال ۴ تا ۸ ماهه براى گرفتن اشياء کوچک از انگشتان کمترى در مقايسه با گرفتن اشياء بزرگ استفاده مى‌کنند.


نوع گرفتن و بلند کردن اشياء تا حدودى به اندازه و شکل آنها بستگى دارد. بزرگسالان قبل از تماس با شيء حالت مناسب را به‌ دست خود مى‌دهند.
نوع گرفتن و بلند کردن اشياء تا حدودى به اندازه و شکل آنها بستگى دارد. بزرگسالان قبل از تماس با شيء حالت مناسب را به‌ دست خود مى‌دهند.

شواهدى موجود است که دلالت بر انطباقِ وضعيتِ گرفتن اشياء با شرايط محيطى مختلف دارد و اين امر همانند موقعى است که کودک در محيط تازه‌اى مانند غوطه‌ور شدن در آب يا نگه‌داشتن روى نوار متحرک قرار گيرد، در اين صورت نيز کودک وضعيت دست و انگشتان خود را تطبيق مى‌دهد. براى اينکه بتوانيم رفتار تازه‌اى را زودتر از سن مورد نظر از طريق تغيير محيط يا نوع کار فراخوانى کنيم، دستگاه عصبى بايد قابليت کنترل آن حرکت را به‌دست آورده باشد. مجدداً چنين ملاحظه مى‌شود که رشد دستگاه عصبى به تنهايى نمى‌تواند آغازکنندهٔ مهارت‌هاى جديد به‌حساب آيد. از ديدگاه سيستم‌هاى پويا، شرايط محيطى ممکن است باعث پيدايش رفتارهاى حرکتى متفاوت شود.


دَسترسى : تحقيقات تازه بر ماهيت دسترسى توسط نوزاد متمرکز شده‌اند. در طى سال اول زندگي، طفل سه نوع دسترسى را انجام مى‌دهد:


- حرکات پيش از دسترسى (تولد تا ۴ ماهگي)


- دسترسى هدايت شدهٔ بصرى (۴ تا ۸ ماهگي)


- دسترسى فراخوانده شدهٔ بصرى (۹ ماهگى به بعد) (بوشنل، ۱۹۸۵)