اصل سوم. فرصتهاى قهرمانى بيشتر براى دختران، زنان و ورزشکاران معلول.
قهرمانى و ورزش بخشى از کل برنامههاى مدرسه است و دانشآموزان بايد فرصت رقابتهاى تيمى را در اختيار داشته باشند. تغيير وضعيت اجتماعى و قانونگذارى دولت مرکزي، موجب افزايش تعداد دختران و زنان و معلولين شرکتکننده در برنامهها شده است. اين روند فزاينده بايد از طريق سرمايهگذاري، مربيگرى اصولي، و تسهيلات تقويت شود، و در صورت لزوم بر تعداد تيمها افزوده شود. تمام دانشآموزان بايد از مزاياى رقابتهاى قهرمانى و ورزشى بهرهمند گردند.
اصل چهارم. برقرارى تغييرات در سازمان و مديريت برنامههاى قهرماني.
مديران مدارس در توسعهٔ برنامهٔ قهرمانى و تربيتى سهم عمدهاى دارند. اين افراد مسؤول اين برنامهها هستند و بايد براى ايجاد تغييرات مطلوب از قدرت رهبرى خود استفاده کنند. قلمروهايى که در آنها تغييرات ضرورى است، عبارتند از:
۱. تنظيم و محدود کردن طول جلسات تمرين و شمار بازىها بهطورى که فرآيند تعليم و تربيت را بىاعتبار نکند و وقت دانشآموزان را بهطور نامتناسب به خود اختصاص ندهد.
۲. هدايت رقابتها و مسابقات ورزشى منطبق با منطق مدارس، مجامع عمومى که در آنها مربيان تحت کنترل نيستند و تماشاگران و شرطبندان تندخو حضور دارند، مکان خوبى براى اجراى رقابتهاى سالم نيستند.
۳. مربيان را براساس صلاحيت تربيتى آنها منصوب کنيد. آگاهى و علاقه به خصوصيات شرکتکنندگان، از جمله آگاهى از ساختار جسماني، ذهنى و هيجانى و اجتماعى آنها، از مهمترين صلاحيتها است.
۴. مديريت ورزشهاى قهرمانى به منزلهٔ بخشى از کل برنامههاى تربيتى و آموزشي.
۵. تعهد يک برنامهٔ تحقيقى مداوم براى تشخيص و شناخت وسايلى که بهوسيلهٔ آنها ورزش بهتر مىتواند در رشد و تکامل مؤثر باشد.
ورزش ماهيت کشور را نشان مىدهد. شخصيت مردم، ارزشها و فلسفهٔ زندگى را بيان مىکند. کشور به ورزش و شرکت گستردهٔ مردم در آن نياز دارد. بهعلاوه مردم بايد بدانند که براى تمام افراد، صرفنظر از توانايي، نژاد، جنس و وضعيت اقتصادي، بايد فرصت ورزش فراهم شود تا زندگى آنها پربار گردد.