سرانجام به آغاز رسمى روانشناسى آزمايشگاهى مىرسيم، با فخنر شروع مىکنيم؛ نه با وونت که سى سال از او جوانتر بود و اولين تحقيق مهم روانشناسى خود را دو سال پس از کار تاريخساز فخنر منتشر کرد. با هلمهولتز نيز شروع نمىکنيم، زيرا او در اصل يک فيزيولوژيست و فيزيکدان بود که نبوغ عظيم او به روانشناسى نيز سرايت کرد. شروع ما با فخنر است که يک فيلسوف بزرگ نبود، يک فيزيولوژيست نيز محسوب نمىشد، ولى او با دقت و توجهى در خور علم، آزمايشهاى اوليهاى که اساس روانشناسى علمى جديد را پايهگذارى نمود و هنوز هم زيربناى روشنگرى آن است، انجام داد.
نوعى فيزيولوژى روانشناختى (Psychological Physiology) توسط يوهانس ميولر و اي.اچ.وبر ايجاد شده بود. همچنين از طرف فلاسفه نوعى رويکرد و باور فلسفى نسبت به روانشناسى علمى يا فيزيولوژيک پيدا شده بود که دانشمندان عمده آن عبارت از هربارت، لتزي، هارتلى و بين بودند. هيچ پديدهاى در زمان تولد چيز جديدى نيست. جنين مدتها در حال رشد بوده، و در اصل اساس تمام ساختارهاى بعدى او در اين زمان پايهگذارى و شکلگيرى شده است. با فخنر روانشناسى بههمان بزرگى و به همان کوچکى يک طفل زاده شد.