از این یافته چنین برمی‌آید که ثبات جنسیتی کودک نیز احتمالاً بستگی به این دارد که وی مفهوم زنانگی یا مردانگی را درست می‌فهمد یا نه. شاید بپرسیم که بزرگسالان در مورد جنسیت چه می‌دانند که کودکان آن را نمی‌دانند؟ ”اندام‌های جنسی“ یکی از پاسخ‌های احتمالی به این سؤال است، چون در واقع مهمترین معیار تعیین‌کنندهٔ زنانگی و مردانگی است. آیا کودکانی که قادر به فهم این نکته هستند، در یک تکلیف واقعی ثبات جنسیتی نیز به نگهداری می‌رسند؟ در پژوهشی برای آزمون صحت این فرض، از سه عکس رنگی تمام قد از کودکان نوپای یک‌ساله و دو ساله به‌عنوان محرک استفاده شد (بم، ۱۹۸۹). همان‌گونه که در شکل آزمون ثبات جنسیتی می‌بینید در عکس اول، کودک عریان و اندام جنسی او کاملاً قابل رؤیت بود؛ عکس دوم همان کودک را در پوشاک دخترانه و با کلاه‌گیس نشان می‌داد؛ در عکس سوم، کودک لباس معمولی و متناسب با جنسیت خود پوشیده بود.


آزمون ثبات جنسیتی
آزمون ثبات جنسیتی

بعد از دیدن تصویر یک کودک نوپای عریان، از کودکان خواسته می‌شد جنسیت او را در عکس‌هائی که در آنها وی پوشاک همخوان یا ناهمخوان با جنسیت خود پوشیده، شناسائی کنند. کودکانی که جنسیت نوپا را در همهٔ عکس‌ها به‌درستی شناسائی می‌کنند، به ثبات جنسیتی دست یافته‌اند (بم، ۱۹۸۹، صص ۶۵۴-۶۵۳).


(به‌خاطر حساسیت مردمان فرهنگ ما به عریان بودن کودک، از هر کودک در منزلش حداقل در حضور یکی از والدین عکس گرفته شد. همهٔ والدین کتباً اجازه دادند که استفاده از این عکس‌ها در کار پژوهشی بلامانع است، و به‌علاوه، والدین دو کودکی که تصویر آنها را در شکل آزمون ثبات جنسیتی می‌بینید کتباً رضایت خود را برای چاپ این عکس‌ها اعلام کردند. والدینی هم که فرزندانشان در این پژوهش به‌عنوان آزمودنی شرکت داشتند کتباً اجازه دادند فرزندانشان در تحقیقی شرکت کنند که در آن از کودکان سؤال‌هائی دربارهٔ عکس‌های کودکان نوپای عریان مطرح می‌شود.)


به‌کمک این شش عکس، ثبات تمیز جنسیت در کودکان سنین ۳ تا ۲/۱ ۵ ساله بررسی شد. ابتدا آزمایشگر عکس کودک نوپای عریان را با نامی مبهم از لحاظ جنسیت (مثلاً، ”کا“) (Gaw) به کودک مورد آزمایش نشان می‌داد و از او می‌خواست جنسیت نوپا را بگوید: ”کا“ پسر است یا دختر؟ سپس آزمایشگر عکس دوم را که الگوی ناهمخوان جنسیتی بود به کودک نشان می‌داد و دقت می‌کرد کودک متوجه شود این همان نوپای قبلی در عکس عریان است. آزمایشگر به کودک توضیح می‌داد که این عکس موقعی گرفته شده که کودک نوپا مشغول بازی لباس پوشیدن بوده و لباس‌های جنس مخالف برتن کرده بود (در مورد پسر گفته می‌شد کلاه‌گیس دخترانه بر سر گذاشته بود). آنگاه عکس کودک نوپای عریان کنار گذاشته می‌شد و از کودک خواسته می‌شد در حالی‌که فقط به عکس دوم (عکس ناهمخوان با جنسیت) نگاه می‌کرد بگوید ”کا“ واقعاً پسر است یا دختر؟ در پایان از کودک خواسته می‌شد که جنسیت همان کودک نوپا را در عکس سوم نیز (با پوشاک متناسب با جنسیت) شناسائی کند. این آزمایش با سه عکس دیگر نیز تکرار شد. کودکان می‌بایستی برای پاسخ‌های خود دلایلی ارائه می‌کردند، و هر کودک در صورتی برخوردار از ثبات جنسیتی شناخته می‌شد که می‌توانست جنسیت کودک نوپا را در شش عکس به‌درستی شناسائی کند.


با استفاده از مجموعه عکس‌های دیگری از کودکان نوپای دیگر، سعی شده به این سؤال پاسخ داده شود که آیا کودکان می‌دانند اندام‌های جنسی شاخص‌ترین ویژگی جنسیت است یا نه. در اینجا نیز از کودکان خواسته شد جنسیت کودکان نوپا را در عکس‌ها شناسائی نموده و جواب‌های خود را تبیین کنند. در آسان‌ترین قسمت آزمون، کودک می‌بایستی بگوید کدام نوپای عریان، پسر و کدام دختر است. در دشوارترین قسمت آزمون به کودکان عکس‌هائی نشان داده می‌شد که در آنها کودکان نوپا از کمر به پائین لخت بودند ولی از کمر به بالا لباس‌های ناهمخوان با جنسیت خود پوشیده بودند. برای اینکه در این مورد کودک به تشخیص درست برسد نه تنها می‌بایستی درک کند که اندام‌های جنسی شاخص جنسیت است، بلکه این نکته را هم دریابد که هروقت شاخص‌های تناسلی با شاخص‌های فرهنگی جنسیت (مانند پوشاک، آرایش مو و اسباب‌بازی) در تعارض باشد، شاخص‌های تناسلی باید ملاک شناسائی قرار گیرند. باید توجه داشت که تکلیف ثبات جنسیتی مشکلتر است زیرا در این مورد کودک باید به شاخص‌های تناسلی اولویت دهد، ولو آنکه در عکس قابل رؤیت نباشند (دومین عکس در هر دو مجموعه عکس در شکل آزمون ثبات جنسیتی).


نتایج نشان داد که ۴۰ درصد کودکان سه و چهار ساله و اوایل پنج سالگی به ثبات جنسیتی دست یافته بودند. تکوین این ثبات به‌مراتب زودرت از سنینی است که نظریهٔ شناختی پیاژه و کلبرگ پیش‌بینی می‌کند. مهمتر از آن اینکه ۷۴ درصد از کودکان موفق در آزمون دانش جنسیت، به ثبات جنسیتی دست یافته بودند، در حالی‌که این رقم در مورد کودکان ناموفق در آن آزمون فقط ۱۱ درصد بود. به‌علاوه، کودکان موفق در آزمون دانش جنسیت، در شناسائی جنسیت خود به ثبات بیشتری دست یافته بودند: این کودکان به سؤال زیر پاسخ درست دادند: ”اگر، مانند (کا) شما هم در بازی لباس‌پوشیدن، کلاه‌گیس دخترانه [یا پسرانه] بر سر می‌گذاشتید و لباس دخترانه [یا پسرانه] بر تن می‌کردید واقعاً دختر بودید یا پسر؟“


چندین نظریه برای تبیین رشد نقش‌آموزی جنسیتی در کودکان ارائه شده است.
چندین نظریه برای تبیین رشد نقش‌آموزی جنسیتی در کودکان ارائه شده است.

نتایج بررسی‌های مربوط به ثبات جنسیتی آشکار می‌سازد که مانند نظریهٔ عمومی پیاژه، نظریهٔ خاص کلبرگ در زمینهٔ هویت جنسیتی و نقش‌آموزی جنسیتی نیز، آگاهی بالقوهٔ کودک پیش‌عملیاتی را کمتر از آنچه هست برآورد می‌کند. ولی این نظریه محدودیت مهمتری نیز دارد، و آن اینکه قادر نیست تبیین کند چرا خودپندارهٔ کودکان حول مردبودن و زن‌بودن سازمان می‌یابد و چرا در تعریف خویشتن، جنسیت بر سایر مقولات بالقوه اولویت دارد. این سؤالی بود که نظریهٔ بعدی، یعنی نظریهٔ طرح‌وارهٔ جنسیتی، برای پاسخ‌گوئی به آن طراحی شد (بم، ۱۹۸۵).