تقسیم کار در قشر بینائی مغز به تمایز مکانیابی و بازشناسی محدود نمیشود، بلکه ظاهراً انواع اطلاعاتی که در بازشناسی بهکار میروند - از قبیل رنگ، شکل و بافت - در مناطق مختلف یا توسط یاختههای متفاوت ناحیهٔ بازشناسی قشر مخ پردازش میشون.
گویاترین شاهد بر این مدعا یافتههای پژوهشهائی است با نخستینها. در این پژوهشها حیوان را با محرکهای گوناگون روبهرو میکنند و در همان حال فعالیت الکتریکی یاختههای منفرد مغزش را ثبت میکنند (برای مروری مجدد بر چگونگی ثبت فعالیت تکیاخته، نگاه کنید به شکل ثبت فعالیت تکیاخته در مباحث قبل). این پژوهشها نشان میدهند که ویژگیهای گوناگون شیء در نواحی مختلف مغز، یا توسط یاختههای متفاوت ناحیهٔ واحدی از مغز، پردازش میشوند. برای مثال، در ناحیهٔ اولیهٔ دریافت ادراکی (primary receiving area) در قشر بینائی، برخی یاختهها تنها به شکلهای ساده از قبیل خط و لبه، برخی تنها به رنگ، و برخی نیز تنها به حرکت پاسخ میدهند. (گرچه حرکت را اساساً جزئی از مکانیابی محسوب داشتهایم اما در بازشناسی نیز نقشی برعهده دارد.) با انتقال اطلاعات از ناحیهٔ اولیهٔ دریافت ادراکی به دیگر نواحی قشر بینائی، کارکردها تخصصیتر هم میشوند. در اینجا هر ناحیه فقط بهشکل، یا تنها به رنگ و یا تنها به حرکت اختصاص دارد (کهکی - Keki در ۱۹۹۲).
خلاصهٔ کلام اینکه قشر بینائی از تعداد بیشماری واحدهای پردازش (processing modules) تشکیل شده که هریک در کارکردی تخصص یافتهاند. بهنظر میرسد که هر اندازه اطلاعات ما دربارهٔ پایهٔ عصبی دیگر ابعاد حسی و کارکردهای روانی بیشتر میشود، بر اعتبار این رویکرد واحدی یا رویکرد مبتنی بر تقسیم کار نیز افزوده میشود.