فرآیند بازشناسی شیء معمولاً چنان خودکار و بی‌نیاز از کوشش است که اهمیت آن را درک نمی‌کنیم، اما این فرآیند بر اثر آسیب مغزی (به‌علت سانحه یا بیماری‌هائی از قبیل سکتهٔ مغزی) ممکن است دچار اختلال شود. اختلالات بازشناسی را تحت عنوان ادراک‌پریشی (آگنوزی) (Agnosia) طبقه‌بندی می‌کنند.

ادراک‌پریشی تداعی (associative agnosia)

این نوع ادراک‌پریشی مورد توجه خاص روانشناسان است. در این نشانگان (syndrome)، بیمارانی که نواحی خاصی از قشر مخشان دچار آسیب شده تنها هنگامی در بازشناسی اشیاء با مشکل مواجه می‌شوند که آن اشیاء به‌صورت دیداری به آنان عرضه شود. برای مثال هنگامی که تصویر شانه را به بیمار نشان دهند ممکن است نتواند نام آن را بگوید، اما اگر بگذارند شانه را لمس کند می‌تواند نام آن را به زبان آورد. این نقص را با مطالعهٔ مورد زیر بهتر می‌توان فهمید:


بیمار در سه هفتهٔ نخست بستری‌شدن، نمی‌توانست اشیاء معمولی را که می‌دید تشخیص دهد، و تا چیزی را که در بشقابش بود نمی‌چشید، نمی‌دانست چیست. این بیمار با دست زدن به اشیاء فوراً آنها را تشخیص می‌داد اما وقتی یک گوشی طبی به او نشان دادند آن را ”سیمی بلند با چیزی گرد در انتهایش“ توصیف کرد و پرسید: ”ساعت مچی نیست؟“ وقتی از او خواسته شد نام فندک را بگوید، گفت: ”نمی‌دانم“. وقتی مسواکی را به او نشان دادند گفت: ”درست نمی‌دانم“. شانه را به او نشان دادند، گفت: ”نمی‌دانم“. دربارهٔ پیپ گفت: ”نوعی لوازم آشپزخانه، اما مطمئن نیستم“. کلیدی را نشانش دادند گفت: ”نمی‌دانم، شاید سوهان یا نوعی ابزار است.“ (روبنز - Reubens و بنسون - Benson در ۱۹۷۱).


کدام جنبه‌های بازشناسی شیء در ادراک‌پریشی تداعی از کار می‌افتند؟ از آنجا که این بیماران به‌جز در بازشناسی، در سایر تکلیف‌های دیداری از قبیل نقاشی اشیاء یا تشخیص همانندی تصویرهای دو شیء، خوب عمل می‌کنند، فروپاشی احتمالاً در مراحل بعدی بازشناسی است، یعنی مراحلی که در آن شیء درون‌داد با توصیف‌های اندوخته‌شدهٔ آن در حافظه مقابله می‌شود. این احتمال هست که توصیف‌های اندوخته‌شدهٔ شیء در حافظه، محو یا ناپدید شده باشند (داماسیو - Damasio در ۱۹۸۵).